در حال بارگذاری ...
گفت‌وگو با «اکبر زنجانپور» کارگردان نمایش «باغ آلبالو»

در انتخاب بازیگر به فروش و گیشه توجهی ندارم

زنجانپور که پس از بیست و نه سال نمایش باغ آلبالو را این روزها در تالار وحدت روی صحنه دارد درباره انتخاب بازیگرانش گفت: سعی کردم افرادی را انتخاب کنم که به نقش خودشان نزدیک باشند هیچ‌گاه به این موضوع که هنرپیشه‌ای را بیاورم که فروش‌مان بالاتر برود فکر نکرده‌ام و همیشه به همین بازیگران متکی بودیم چراکه همه آن‌ها حرفه‌ای هستند اگرچه در بوق تبلیغات تلویزیونی یا سینمایی نیستند.

به گزارش ایران تئاتر؛ ۲۹ سال پیش اکبر زنجانپور قصد داشت باغ آلبالو را به عنوان اولین کار از آثار نمایش‌نامه نویس مطرح روسی آنتوان چخوف در سال ۶۶ اجرا کند که در شب دوم اجرا به دلیل موشک باران و اصابت موشک به نزدیکی تالار وحدت، اجرا تعطیل شد. از آن زمان تا امروز زنجانپور کارهای دیگر چخوف همچون «مرغ دریایی»، «سه خواهر»، «ایوانف»و «دایی وانیا» را روی صحنه برده است.
با این کارگردان و بازیگر پیشکسوت تئاتر درباره نمایش «باغ آلبالو» اثری که ۲۹ سال پیش در اجرای آن ناکام ماند، گفت‌وگو کردیم.


نمایش «باغ آلبالو»  تفریبا هر سال توسط یکی از کارگردان‌های تئاتر با نگاهی متفاوت روی صحنه می‌رود. دیدگاه شما برای اجرای این نمایش چیست؟
هر کسی یک نگاهی دارد وقتی یک کتاب داستان را می‌خوانید به میل خود وقتی یک داستان خوانده می‌شود شما لوکیشین‌ها را انتخاب می‌کنید بازیگران را انتخاب می‌کنید هیبت و هیئت آدم ها اتوماتیک وار در ذهن‌تان تشکیل می‌شود و همه آنچه که لازم است بدون تصمیم‌گیری در ذهن‌تان ساخته می‌شود. در نتیجه هر کارگردانی که یک اثر شناخته شده را برای کارگردانی در دست می‌گیرد مثل باغ‌آلبالو نگاه‌ها متفاوت است چراکه لوکیشین‌ها در ذهن کارگردان‌ها متفاوت است.
ضمن اینکه خود من در بیست و نه سال پیش این اثر را یک و شب و نیم اجرا کردم با یک لوکیشین و نگاه دیگری این کار را دیده بودم و الان نوع نگاه تغییر کرده است. و این دلیل بر این است که در این بیست و نه سال کار کردم و به یک شناخت جدیدی رسیدم و به دنبال آن بودم و خوشبختانه تماشاگر هم این نوع کار را پذیرفته و استقبال کرده و بازخورد‌ها امیدوار کننده بود.


آیا نگاه امروز شما به باغ آلبالو با نگاه شما در بیست و نه سال پیش تفاوت دارد؟
قطعا متفاوت است. من در زندگی‌ام سه بار رمان صد سال زندگی را خوانده‌ام هر دفعه یک قصه جدیدی از کتاب برداشت و کشف کردم. تئاتر که اساس آن حرکت و دیالوگ است در این قاعده قرار نگیرد. البته به نوع نگاه امروزم بیشتر علاقه دارم و راضی‌ترم.

 

درباره طراحی صحنه و نوع لباس توضیح دهید؟
این خواست خودم بود که همه هنرپیشه‌ها یک نوع لباس بپوشند در ابتدا هم یک طراح لباس دیگری داشتیم که او قصد داشت حتما لباس‌ها مانند تاریخ روسیه باشد. اما ما که نمی‌خواستیم در این اثر درد آدم‌های روسی را در صد و اندی سال پیش روی صحنه نشان دهیم. ما اگر چخوف را دوست داریم چخوفی را دوست داریم که با ما همراه باشد. ما قرار نیست دست بسته در مقابل هیچ نویسنده‌ای قرار بگیریم به نظر من اگر لباس‌ها متحدالشکل باشد تماشاگر دیگر به دنبال این نیست که لباس کدام هنرپیشه بهتر است و آیا مانند تاریخ است یا نه، بلکه از همان ابتدا به سراغ تاریخ می‌رود و مضافا قصد من این نیست که تاریخ لباس روسیه را نشان دهم من درد آدم‌ها و زندگی آدم‌هایی را نشان می‌دهم که در این دوران زندگی‌ کرده‌اند و به این شکل درآمده‌اند که مسئله آن‌ها لباس نیست بلکه مسئله آن‌ها ارتباط انسانی است. در حقیقت مسئله من به عنوان کارگردان این است که هنرپیشه‌ بدون توجه به مسائل اضافی و دست‌و پاگیر به روابط انسانی بیاندیشند.


پس با توجه به صحبت‌های شما مخاطب باغ آلبالو را در زمان حال و باشرایط روز ایران می‌بیند؟
همه این‌کارها را برای این انجام دادیم تا مخاطب را به روسیه صد سال پیش نبریم بلکه روسیه را به جامعه امروز ایران بیاوریم و آدم‌های نمایش برای مردم ما قابل لمس باشند و آشنایی‌زدایی نکنیم بلکه باعث بشیم تا مخاطب با پرسوناژ‌ها آشناتر شوند.

 

با توجه به اینکه برخی از بازیگران شما در گذشته در تلویزیون مشغول بودند، انتخاب بازیگران برچه اساسی صورت گرفته؟
اغلب بازیگران ما بازیگرانی نیستند که از طریق تلویزیون معروف شده باشند البته در تلویزیون هم بازی می‌کنند اما آن‌ها خودشان را از طریق تئاتر ثابت کرده‌اند و با توجه به نقش آن‌ها را انتخاب کردم به طور مثال خانم پرستو گلستانی برای این نقش بسیار مناسب بود از همین‌رو قصد داشتم که حتما او را انتخاب کنم. هیچ‌گاه به این موضوع که هنرپیشه‌ای را بیاورم که فروش‌مان بالاتر برود فکر نکرده‌ام و همیشه به همین بازیگران متکی بودیم چراکه همه آن‌ها حرفه‌ای هستند اگرچه در بوق تبلیغات تلویزیونی یا سینمایی نیستند. حقیقت امر این است که سعی کردم افرادی را انتخاب کنم که به نقش خودشان نزدیک باشند. اگر قرار باشد ما برای تئاتر از بازیگرانی استفاده کنیم که فقط گیشه را تامین می‌کنند به هنر و تماشاگر خیانت می‌کنیم اما باید تکلیف خودمان را روشن کنیم به نظر من اغلب افرادی که به سراغ بازیگران مشهور صرفا برای شهرت آن فرد می‌روند به تئاتر خیانت می‌کنند.

 

باتوجه به اینکه گفته بودید این اثر چخوف از دیگر آثارش سخت‌تر است، چه تفاوتی بین باغ آلبالو و دیگر آثار چخوف وجود دارد؟
به هر حال ظرایف ارتباطی در باغ آلبالو از دیگر آثار چخوف قوی‌تر است نه اینکه آن‌ها قوی نیستند اما در باغ آلبالو مسائل خیلی حاد است و از مرحله گذار گذشته و به صورت گذر درآمده است و من وسواس زیادی داشتم تا کار دچار شعار زدگی نشود و دچار رل مثبت و منفی نشویم بلکه واقعیتی را که بوده بیان کنیم.


چخوف در باغ آلبالو بیشتر به ماجراهایی درونی پرداخته تا برون‌‌گرایی  داشته باشد، علت اینکه شما به سراغ آثار چخوف می‌روید چیست؟
من از کارهای دیگر نمایش‌نامه‌نویسان مطرح هم کار کردم به طور مثال ۶ اثر از میلر، ۳ اثر از ایپسن و ... روی صحنه اجرا کردم و تنها به چخوف نپرداخته‌ام اما موضوعی که در آثار چخوف یعنی «باغ آلبالو»، «سه خواهر»، «دایی وانیا»، «مرغ‌دریایی» وجود دارد این است که در همه این داستان‌ها چخوف یک قصه را بیان می‌کند و پرسوناژ‌ها شبیه هم هستند و باغی قرار است به فروش برسد و نویسنده نابغه آمده است در هر داستان از یک زاویه جدید به قصه نگاه کرده است و در شرایط مختلف خصلت دگرگونی بشر را بررسی کرده است. و آدم‌ها را در شرایط مختلف قرار می‌دهد تا واکنش آن‌ها را نشان دهد که در اغلب موارد واکنش‌ها شبیه هم است چراکه دوره فئودالیسم در همه این‌ داستان‌ها سرآمده است و این باغ که مظهر زیبایی است باید تبدیل به چیز دیگری شود و قضاوتی دراین‌باره ندارد و ما هم قضاوت نمی‌کنیم. فقط می‌گوید با توجه به شرایط زمان تغییر لازم صورت می‌گیرد. و درست یا غلط بودن را به عهده مخاطب می‌گذارد.


نگاه شما در این نمایش چقدر تاثیر داشته و تا چه اندازه به نگاه نویسنده پایبند بودید؟
به هر حال آنچه در این کار طراحی صحنه و بازیگرانی را انتخاب کردم که سال‌ها این پرسوناژها را در زندگی‌ام می‌شناسم و بدون اینکه قلم دست بگیرم این کار انجام شده یعنی من یک نوشته دوباره دارم از این کار که شخصیت‌ها را از صافی ذهن خودم گذراندم و بدون اینکه تصمیم گرفته باشم و به برداشت‌هایی که از این اثر داشتم سعی کردم جان دهم و روی صحنه بیاورم. این شخصیت‌ها پرسوناژهای چخوف هستند که ضمنا پرسوناژهای من هم هستند به عقیده من وقتی یک کاری را دست می‌‌گیریم به طور مثال هملت در اولین روز تمرین هملت از یک سو و از سوی دیگر نقش هملت می‌آید و در نیمه راه بهم می‌رسند و در طول تمرین هنرپیشه و نقش بهم می‌رسند و شخص سوم بوجود می‌آید که نه هنرپیشه است و نه شخصیت بلکه یک موجودی بوجود می‌آید که هم هنرپیشه است و هم نقش. در حقیقت شخصیت سوم مانند یک فرزند زاده می‌شود و ما سعی کردیم این فرزند را سالم متولد کنیم.

 

با توجه به اینکه ما سالن‌های زیادی برای اجرای تئاتر داریم اما نمی‌توان هر نمایشی را در هر سالنی اجرا کرد نظر شما در این‌باره چیست آیا اجرا در تالار وحدت برای شما مناسب بود؟
این سالن برای این نمایش بسیار مناسب بود چراکه ما می‌‌خواستیم یک عظمتی را نشان دهیم و نمی‌توانستیم این عظمت را در سالنی مانند چهارسو نشان دهیم و تماشاچی باید این عظمت را ببیند. البته همه سالن‌ها امروزه به طرف بی‌هویتی پیش می‌روند و هویت‌سازی سالن‌ها صورت نمی‌گیرد چراکه تئاتر ما هنوز شکل حرفه‌ای را به خود نگرفته.


علت اینکه سال‌هاست ما شما را در عرصه تئاتر و تلویزیون و سینما کمتر می‌بینیم چیست؟
قسمت نبود. کار ما قسمتی است. برخی اوقات متن‌هایی به ما می‌دهند که وقتی از آن‌ها می‌پرسم چرا این متن را به من داده‌اید می‌گویند بالاخره کار است و باید کار کنیم. اما من به هر قیمتی کار نمی‌کنم به همین دلیل سال‌هاست که کم‌کار شده‌ام و الا من عاشق کارم هستم و غیر از بازیگری هیچ کاری بلد نیستم و باید از این راه زندگی‌ام را بگذرانم اما متاسفانه همه‌اش به بیکاری می‌خوریم.


بیست و نه سال پیش قرار بود باغ آلبالو را اجرا کنید شرایط انتخاب آثار و ممیزی در آن زمان با امروز چه تفاوتی کرده است؟
من از این نظر هیچ شکوه‌ای ندارم چراکه  نه در گذشته و نه امروز هیچ‌گاه مشکلی نداشتم.


نظرتان درباره وضعیت امروز تئاتر ایران با روزگاری که شما در کنار مرحوم سمندریان و آقای بیضایی فعالیت می‌کردید؛ چیست؟
ما امروز استعدادهای خوب زیاد داریم اما اگر وضعیت تئاتر امروز ما به این صورت است به دلیل روزمره‌گی‌هایی است که می‌بینیم من هم اگر بخواهم هر کاری را انجام دهیم به یکی  از همین روزمره‌گی‌ها تبدیل می شوم. معتقدم فقط باید در خودمان ترمز ایجاد کنیم و کار نکنیم که البته کار نکردن هنر نیست و آدمی باید کار کند. امروز کارهای ضعیف تصویب و سفارش می‌شود. سالن خالی باشد بهتر از این است که کار ضعیف در آن اجرا شود این سالن‌ها برای مردم و سرمایه ملی ما هستند پس باید در خدمت تعالی مردم باشد.
 

 




نظرات کاربران