در حال بارگذاری ...
شهروز دل افکار در گفت‌وگو با ایران‌تئاتر عنوان کرد

علاقه دارم نقش های متنوعی را بازی کنم

ایران‌تئاتر: شهروز دل افکار استاد ایفای نقش‌های ضد قهرمان جذاب است که با چاشنی طنز بازیش را برای تماشاگر دلپذیرتر می‌کند و دوران پر کاری را در تصویر و تئاتر تجربه می کند. دل افکار در نمایش وقتی کبورترها ناپدید شدند در قالب رونالد تا حدی از شخصیت ضد قهرمان نمایش های گذشته اش فاصله می گیرد و در قالب یک شخصیت آرمان گرا میهن دوست بازی کنترل شده ای از خودش بروز می دهد. داستان این اثر نمایشی مربوط به انسان‌هایی‌است که در هر شرایطی بی‌آنکه پایند اعتقاد یا مرامی باشند با هر نسیمی به همان سو می‌وزند.

منفعت شخصی این افراد است که بیش از هر چیزی برایشان اهمیت دارد و اینکه با دشمنی اشغالگر و متجاوز همکاری می‌کنند و یا دست به کشتار هموطن و خانواده شان بزنند؛ فرقی نمی‌کند. بیش از هر چیز بقا و زنده ماندن به هر قیمتی برایشان اهمیت دارد. نمایش وقتی کبوترها ناپدید شدند یک جورهایی تاریخ‌نگاری کشور استونی و زندگی‌نامه ادگار پارتس فیلم‌ساز این کشور است؛ ادگاری که در نمایش تاریخ سرزمینش استونی را بازگو می‌کند. در کارنامه بازیگری دل افکار بازی در نمایش هایی نظیر شیطونی، خسیس، باد شیشه را می لرزاند، رویای نیمه شب تابستان، تهرن، کافه مک آدم، ویتسک، زمستان و وقتی ما برمی گردیم دو پای آویزان مانده است را در کارنامه هنری و بازیگری خود دارد. همچنین او کارگردانی و بازیگری نمایش هایی نظیر قارچی صدفی کبابی را به عهده داشته‌ است. شهروز دل افکار در عرصه تصویر نیز بازی در فیلم‌های سینمایی توماج، همه افتادگان و رادیو آبادان را داشته است. او چند سال قبل به خاطر بازی در نمایش باد شیشه را می لرزاند در بخش های تازه های  جشنواره بین المللی فجر برنده جایزه بهترین بازیگر مرد شد. با شهروز دل افکار در باره بازیش در این نمایش گفت وگویی انجام داده ایم.

 

در کارنامه کاریتان نقش های متفاوت رئالیستی، غیر رئالیستی و تاریخی دیده می شود؛ چقدر به تنوع نقشی اعتقاد دارید؟ 

به تنوع نقشی اعتقاد دارم و دوست دارم نقش های متنوعی را بازی کنم. در نمایش تخلفک میزانسنیک سهراب هم فضای فانتزی وجود داشت و با این نوع فضاها بیگانه نبودم و در نمایش خسیس هم اثر و هم نقش فضای فانتزی داشت. موقعی که این نوع نقش ها را بازی می کنم؛ مثل یک ناظر و یا تماشاگر از بیرون به نقش و بازیم نگاه می کنم و اگر برای خودم قابل باور بود، ساختار بازیم را روی این شیوه متمرکز می کنم وگرنه مدام رتوش می زنم تا بازیم شکل دلخواهم را به دست بیاورد.

 

در نمایش وقتی کبوترها ناپدید می شود هم در قالب شخصیتی بازی کردید که نه تنها ضد قهرمان نیست؛ بلکه یک فرد میهن پرست است و بازیتان با سایر بازی هایتان که در نمایش های کوشکی بازی داشته اید؛ بسیار متفاوت است؟

بله نقشم بسیار متفاوت بود. رونالد آدم اهل اصول  و میهن پرستی است و نگران سرنوشت کشورش و اشغال آن توسط بیگانگان است و درست نقطه مقابل ادگار که یک فرصت طلب میهن فروش است قرار دارد و برای هدفش یعنی نجات کشور تلاش می کند و یک جور در این نمایش تقابل خیر و شر مطلق را می بیینم.

 

به نظر می رسد بازی و حضور در نقش ضد قهرمان های سمپات برای شما جذابیت های زیادی دارد؟

جذابیت های خاص خودش را دارد. در نمایش زمستان مقداری جنس شخصیت ضد قهرمانی که بازیش کردم تفاوت‌هایی با شخصیت شهرام ضد قهرمان نمایش شیطوونی داشت و آدم قوی و بزن بهادری بود؛ در حالی که شهرام یک رقصنده است که زیاد قوی نیست و آدم آسیب پذیری است. این جنس از شخصیت‌ها برای مخاطب در سینما و تلویزیون خیلی جذابیت دارد و مارلون براندو در سینما به شایستگی نمونه های موفقی از آنها را بازی کرد و علی رغم ضد قهرمان بودنشان برای مخاطب محبوب هستند و با آنها همذات پنداری می کنند. من هم دوست دارم چنین نقش هایی را بازی کنم. در نمایش رمئو و ژولیت در نقش مرکرتیو بازی کردم و خصوصیاتی مشابه با مهرداد دارد و شخصیت یک سویه ای نیست.

 

در نمایش وقتی کبوترها ناپدید می شوند از اثر قابل توجه یک نویسنده جوان و کمتر شناخته شده به نام سوفی اکسانن رونمایی می شود؛ این متن برایتان چه ویژگی هایی داشت؟

به نظرم او نویسنده توانایی است و قلمش بسیار روان و تاثیر گذار است.  اکسانن نویسنده ای است که آثارش در سال های اخیر در محافل ادبی و نزد علاقمندان به ادبیات دنیا بسیار مورد توجه قرار گرفته است. برخی از کتاب‌های اکسانن به بیش از ۴۰ زبان ترجمه شده و جوایز بسیاری را دریافت کرده است. اکسانن به دلیل فعالیت‌ها و مقالات زیادی که درباره آزادی بیان، حقوق زنان، سیاست روسیه، جنگ اطلاعاتی، مهاجرت و فنلاند دارد، به عنوان شخصیتی فعال در عرصه رسانه نیز مطرح است.کتاب‌های این نویسنده جوان محوری امروزی و جذاب دارند حتی اگر مانند وقتی کبوترها ناپدید شدند که در ۲۰۱۲ درفنلاند منتشرشد، مربوط به جنگ جهانی دوم باشد. معتقدم یکی از ویژگی‌های متن های اکسانن وجود صحنه‌های متعدد داخلی و خارجی‌ است و نیازمند اجرایی حرفه‌ای و کارگردانی درستی ‌است که قادر باشد با تعویض متعدد پرده‌ها و لوکیشن ها با توجه به حجم بالای رخدادها ارتباط  تماشاگر را با جهان اثر حفظ کند.

 

در شروع نمایش رابطه صمیمی و خوبی بین رونالد و ادگار وجود دارد؟

بله موقعی که ادگار برای تامین منافع و بقا می رود به سمت همکاری با آلمان ها؛ نیروهایی که اشغالگر هستند. این شکاف و اختلاف نظر و دیدگاه  او با رونالد پررنگ و پرنگ تر می شود و به جاهایی می رسد که ادگار مصلحت می بینید در انتهای نمایش با کشتن رونالد جای پایش را بین اشغالگران جدید کشور یعنی کمونیست ها بیشتر محکم تر کند. نمایش هم یک روی سک پروسه زمان 15 ساله ابتدای دهه چهل و پنجاه میلادی تمرکز دارد. زمانی که اغلب کشورهای بزرگ در هیاهوی قدرت طلبی کشورهای بزرگ اشغال و له می شدند؛ جنگی که بر خلق و خوی انسانها تاکیدات موثری دارد، آدم هایی که با جنگ همسو می شوند و یا بر علیه آن قرار می گیرند و هر کدام تاوان هایی بابت کارشان پرداخت می کنند و برای بقا تلاش می کنند.

 

وجوهات عاطفی رونالد و ناراحتیش بابت مرگ همسرش و زن رونالد در رفتارهایش تاثیر گذار است؟

همینطور است. او اهل خانواده و عاشق همسرش است و خانواده و میهمن برایش مقدس هستند. رونالد تا دقایق آخر زندگیش مبارزه می کند و ناباورانه خطاب به ادگار می گوید نمی داند که چگونه توانسته با دو حکومت سازش کند و برای آنها خوش خدمتی کند.

 

رمز ماندگاری و زنده بودن ادگار همین رنگ عوض کردنش و همکاری با دولتهای اشغالگر است؟

بله در همه جوامع بشری آدم های این نوعی وجود دارند.

 

گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی

 




مطالب مرتبط

بازیگران نمایش «ژیلت» معرفی شدند

بازیگران نمایش «ژیلت» معرفی شدند

امیرکاوه آهنین‌جان و شهروز دل‌افکار، به عنوان بازیگران نمایش «ژیلت‌» که قرار است با کارگردانی حسن‌ جودکی در تماشاخانه ایرانشهر به صحنه برود، معرفی شدند.

|

نظرات کاربران