گفتوگوی ایران تئاتر با حسین مسافر آستانه کارگردان نمایش «برگشتن»
یادآوری باورها بخش مهمی از هویت یک کشور است
ایران تئاتر: جهان اکنون و داشتههایش در بستر زمان دچار تحولات بسیاری میشود که ثمره آن گاهی در ازای رسیدن به باورهای درست، کسب حقیقت و دفاع از حق معنا میشود و در زمانی دیگر به سوی دانستن نداشتههایی که در ازای ظلم و تباهی رقم میخورد. حال در این میان انسان بعنوان موجود متفکر توانایی آن را دارد با قرار گرفتن در شرایط و لحظه این موضوع را مورد تحلیل قرار بدهد. تحلیلی که در آن ساحت وجودی انسان، کشور و تمام داراییها یک جامعه با شاخص باورهای درونی تعریف میشود.
حسین مسافر آستانه با درک شرایط زمان اکنون کوشیده است تا با تولید نمایش «برگشتن» مخاطب را متوجه نکات و اتفاقهایی سازد که مدت زیادی به فراموشی سپرده شده و این نگاه مورد بازنگری قرار نگرفته است. او در آخرین نمایش خود قصد دارد بیآنکه قضاوتی در پیش بگیرد طرح مسئله کند و در مقابل تصمیم آخر را برعهده شخص مخاطب بگذارد. شاید بتوان گفت ضرورت یادآوری و تذکر جزو موضوعهایی بوده که در این نمایش نسبت به عزت و دلاوریهای جان برکفان این مرز و بوم و خانواده آنها مورد توجه قرار گرفته است. نمایشهایی «خورشید کاروان»، «زخم مدینه»، «تمام صبحهای زمین»، «غزل کفر»، «رستاخیز عشق» و «برگشتن» از جمله آثاری که او در مقام کارگردان تولید کرده است. حال به بهانه اجرای نمایش «برگشتن» در سالن چهارسو تئاتر شهر که در ساعت 19:30 تا اواخر آبانماه روی صحنه میرود با وی گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
تولید آثار نمایشی در ساختار اجتماعی به نوعی بازتاب دهنده شرایط جامعه یا جوامعی است که دچار اتفاقها و تحولات گوناگون در زمان اکنون هستند. آیا این رویکرد توسط نویسندگان و کارگردانهای حوزه تئاتر بیشتر به سمت تلنگر میرود یا آگاهیرسانی؟
قطعا رسالت تئاتر این است که هر کدام از این موارد که بعنوان مسئله اجتماعی و... پیش میآید در جهت آگاهیرسانی مورد توجه قرار بگیرد. لذا آثاری میتوانند از عهده این رسالت بر آیند که مطالعه دقیق و درستی را نسبت به آن موضوع داشته باشند. یک خبر بیاثر ژورنالیستی و یا یک نگاه سطحی ممکن است که تبدیل به اجرای نمایشی شود، اما در آن صورت نه تاثیرگذار است و نه ماندگار. حال از این نوع اجراهای تئاتر بسیار زیاد است که مدعی طرح موضوعهای اجتماعی هستند، اما به دلیل آنکه رسالت ارتقای آگاهی ندارند با یک نگاه سطحی آثار ماندگاری بر جا نمیگذارند که تاثیرگذار هم نیستند. حال این آثار را به شخصه بنده بعنوان آثار نمایشی که نقشی در فرآیند زندگی مردم داشته باشند قلمداد نخواهم کرد، زیرا هویت آن آثار نه از نظر هنری و نه از نظر محتوایی قابل اعتنا نیستند. تئاتر اگر پروسه مطالعه دقیق اجتماعی را طی کند و سپس تبدیل به اثر اجتماعی قدرتمند شود به طور حتم جزو آثار ماندگار تلقی خواهد شد. لذا در پروسه اجرا تکلیف بر آن است که کیفیت هنری به شکل مطلوب به صحنه بیاید تا آن چیزی که حق تحقیق و پژوهش در متن آمده را بتواند ادعای دین کند، در غیر این صورت آثار بسیاری در زمینه اجتماعی وجود دارد که حرفی برای گفتن ندارند. دلیل این موضوع هم آن است که این آثار ارتباط خوبی با مخاطب برقرار نمیکند و اینکه خود آن اثر از عمق لازم نسبت به موضوع برخوردار نیست.
دلیل آنکه برخی از آثار اجتماعی تمایل دارند تا مسائل اجتماعی را به شکل سطحی نمایان کنند سبب نمیشود که بسیاری از اتفاقها و تاثیراتش نادیده گرفته شود؟ علت این موضوع و دوری کردن از بیان آنها چیست؟
دلیل این موضوع به نگاه باز میگردد که هنرمند به خودش زحمت نداده است که نسبت به موضوع پروسه مطالعاتی دقیقی را طی کند و در نهایت منجر به اجرا شود. یعنی دست پیدا کردن به اجرای مناسب مقدماتی پیش از تولید نیاز دارد. در واقع تئاتر از لحظه زمان تمرین آغاز نمیشود، بلکه تئاتر قبل از شروع تمرینها باید آغاز شود. پروسه مطالعاتی دقیق نسبت به هر مسئله و موضوعی و دارا بودن یک تحلیل قابل توجه نیاز دارد. البته توانایی خاص در نمایشنامه کردن آن موضوع که خودش مسئله مهمی است. حال ممکن است نسبت به تخصص عدهای به بسیاری از مسائل اجتماعی توجه دارند که نمایشنامه نویس باید از آن تخصصها استفاده کرده و چکیده دریافت خود را به اثر نمایشی تبدیل کند. حال در پروسه اجرا وفادارانه نسبت به موضوع و نه به شکل اجرا اثری را ضمن برخورداری از ویژگیهای هنری و جذابیتهای لازم در راستای تعهدات محتوایی آن را خلق میکند.
از نگاه شما ضرورت پرداختن به دغدغههای اجتماعی باید با چه رویکرد و باوری صورت بگیرد تا اهمیت آن مشخص شود؟
هنرمند اگر خودش دردمند مسئلهای نباشد در نهایت میتواند آن مسئله یا موضوع را تبدیل به یک شعار کند که این اتفاق تاثیر چندانی نخواهد داشت، بلکه با واکنشهای منفی نیز شاید روبرو شود. حال اگر هنرمند نسبت به یک مسئله اجتماعی خاص و یا هر مسئله انسانی که در جامعه با آن مواجه است خودش با تمام وجود باور داشته باشد و بپذیرید، به طورحتم در خلق اثر نمایشی خود فضایی را ایجاد میکند که بتواند مخاطبش را تحت تاثیر قرار بدهد. لذا این اتفاق اگر رخ بدهد میتوان گفت این هنرمند شخص متفکر و دغدغهمندی نسبت به مسائل اجتماعی و موضوعی که دستمایه نمایش قرار داده است شناخته میشود. حال اگر این موضوع نباشد مشخص است که آن هنرمند تنها قصد دارد اثری را تولید کرده و علاقه به نمایش دادن تئاتر که در واقع به نمایش گذاشتن خودش است را تامین کند. حال این موضوع نشان دهنده آن دغدغهمندی که نسبت به موضوع که چنین هنرمندی را ترغیب به واکنش کرده است را شاهد نخواهیم بود.
جهان متن نمایش «برگشتن» با تاثیرات و بیان واقعیتهای اجتماعی سعی دارد از زاویه دید خود مسائل را مورد واکاوی قرار بدهد. آیا این کنش برگرفته از دغدغه است یا طرح مسئله؟
قطعا این تصمیم برگرفته از دغدغه است، اما یک مسئله اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را در این نمایش طرح کردهایم بعنوان معضلی که در جایی از کشور با آن روبرو هستیم. با این توضیح که هیچ قضاوتی درباره آن نداریم، زیرا این گروه نمایشی قصد ندارد شعارمدارانه مطلبی را به مخاطب القا کند. این نمایش باتوجه به سبک و شیوه اجرایی خودش در نظر دارد مسئلهای را مطرح کرده و مخاطب را مانند اعضای گروه نمایش به فکر کردن ترغیب کند. ما طرح این مسئله که شاید فراموش شده به دلایل بسیاری در فعالیتهای اجتماعی امروز که مهمترین آنها مسئله اقتصادی است که در مقابل مسائل ارزشمند فرهنگی وجود دارد که سبب از یاد رفتن مسائل مهمی از ذهن مردم جامعه میشود. نمایش «برگشتن» قصد دارد اشاره کند باید به آن مسئله توجه داشت تا دوباره احیا شود و به نوعی جزئی از مسائل اجتماعی باشد. زیرا بخش مهمی از تاریخ کشورمان را این مسئله به خود اختصاص داده است، مسئلهای که تاکنون ادامه دارد و هنوز جزو موضوعاتی است که نظرهای ضد و نقیض در موردش وجود دارد. بنابراین ما آن نظرهای ضد و نقیض را در عرصه نمایش پیش روی مخاطب قرار میدهیم تا شخص او به نتیجه دلخواه خود برسد و اگر نتیجهای هم نگیرد مشکلی نیست. لذا همان که درگیر موضوع مطرح شده در نمایش شود به نظرم نمایش کار خودش را انجام داده است.
دلیل آنکه در این نمایش از مولفه روایت برای شرح اتفاقها در یک مقطع خاص زمانی در جامعه بهره گرفتهاید چیست؟ مزایا این نوع پرداخت شامل چه عنوانهایی است؟
در این نمایش قابهایی از زندگی را ساخته و پرداخته کردهایم که پیوستگی خاصی این قابها نسبت به یکدیگر دارند تا به سوی یک مسئله خاص مخاطب را هدایت کنند. در این نمایش بخشها و برهههایی از زندگی را به شکل فرمهای خاص به نمایش میگذاریم و شخص مخاطب با پیوستگی بین این قابها و فرمها محتوای اثر متوجه و دچار به آن میشود. در واقع هدف ما این بوده که مخاطب را ترغیب به تفکر کنیم. لذا به این دلیل بسیاری از جزئیاتی که میتوان مورد استفاده قرار داد را حذف کرده تا مخاطب خودش به دریافت برسد. بنده در این قابها و تابلوها جای فکر کردن و محلی برای نتیجهگیری در نظر گرفتهام. با این توضیح که عوامل گروه نمایش میتوانستیم در نمایش نتیجهگیری را حاصل کنیم، اما آن را اذعان نکردهایم تا مخاطبمان را فعال کنیم.
در جهان اثر به وضعیت شهر خرمشهر و ارتباطهای اجتماعی آن منطقه پرداخته میشود به گونهای که شخصیتها با کنش و واکنش خود شرایط را بعنوان راوی تشریح میکنند. دلیل آنکه این منطقه جغرافیایی در ایران را مورد بررسی قرار دادهاید چیست؟
منطقه خرمشهر به شکل تمثیلی یکی از مناطق موردنظر ما است، منتهی به دلیل آنکه مرکز اتفاقهای مطرح شده در این نمایش در آن شهر وجود دارد بنابراین به این شهر اشاره داشتهایم. خرمشهری که در اشغال دشمن بوده، مصیبتهای بسیار دیده که واجد ارزشهای تاریخی، فداکاریها و سلحشوریهای مردم ایران است. در واقع این شهر سند فداکاری و مقاومت تمام مردم ایران است که در آن مردم شهر خرمشهر و سایر شهرهای کشور به نوعی در آنجا و سایر مناطق جنگی سهیم بودهاند با این نگاه که در تغییر سرنوشت آن شهرها تلاش کردهاند. بنابراین این منطقه بعنوان دستمایه نمایش قرار میگیرد تا این وضعیتی که اکنون به آن دچار شده است مشخص شود آیا باید تغییر کند و یا به دلایلی این وضعیت را ادامه بدهد؟ ما تنها این وضعیت را بعنوان یک مسئله طرح کردهایم و اصل مسئله ما در واقع توجه به شهدایی است که عکس آنها را میبینیم و برعکس آن عمل میکنیم. این نمایش در واقع قصد دارد بگوید تنها به عکس شهدا نگاه نداشته باشیم، بلکه وجودشان حاضر و شاهد بر جامعه است. ما نام شهیدی که در ظاهر غایب و در معنا معنا وجود دارد در نمایش «عزت» فرض کردهایم با این دانسته که شهید عزت یک جامعه است، بنابراین عزت جامعه را نمیتوان نادیده گرفت. ما در این نمایش به مخاطب تنها یادآوری کرده و تذکر میدهیم که این تصمیم به سود مردم است. لذا این یادآوری را از جهتی میگویم که ما هیچ شعاری در نمایش بعنوان ارزشهای شهید نمیدهیم، بلکه خانوادهای از شهید را معرفی کردهایم که در زندگی اجتماعی خود دچار مشکلاتی هستند و مهمتر از همه ما نگاه نمادین به مادران شهدا داشتهایم. با این توضیح که مادران بسیاری هستند که در همسایگی ما زندگی میکنند که متاسفانه به آنها توجهای نداریم و برایمان به نوعی عادی شدهاند با آنکه فرزندی را از دست داده است. بنابراین مخاطب را توجه میدهیم به مادرانی که به صورت نمادین در نمایش معرفی کردهایم که بدانیم این افراد کسانی هستند که در این مدت سی یا چهل ساله زندگی سخت و پر مشقتی را در فراغ عزیز از دست داده خود تحمل میکنند، اما متاسفانه برایمان این افراد عادی شدهاند.
موقعیت محور بودن این نمایش باعث میشود تا هر یک از شخصیتها واگویههای خود را در ازای قرار گرفتن در وضعیتی مشخص اذعان کنند. آیا این برخورد برگرفته از تاثیرات جهان پیرامون است یا جهان درون آنها؟
واگویههای شخصیتها برگرفته از درون آنها است. شخصیتهای این نمایش شرایط جهان پیرامون را رعایت کنند، اما در تنهایی غافل از زندگی خود نمیتوانند طی مسیر کنند. در واقع این افراد انسانهای نجیب و شریفی هستند که صدای فریاد و اعتراضشان بیرون نمیآید و به نوعی خودشان را با شرایط جامعه وفق میدهند، بخصوص شخصیت «مریم» یکی از شخصیتهای این نمایش که مادر دو فرزند است که بعد از شهادت همسرش با همسر دیگری زندگی میکند هرگز نسبت به خواستههای خودش طلبی ندارد، اما همه جزئیات زندگی مطابق رضایت او نیست. در واقع او برای حفظ ارزشهایی که به آن ایمان دارد و به دلیل وفاداری به آن ارزشها زندگی را تحمل کرده و سعی میکند اعتراضی به زندگی نداشته باشد.
علت آنکه در این نمایش بیانیهای صادر و یا موضعگیری مشخصی ارائه نمیشود چیست؟ شخصیتها در این وضعیت چه جایگاهی دارند؟
شخصیتها در نمایش هر کدام در وضعیت واقعی و حقیقی قرار دارند و نسبت به عملکرد و حرفهای خودشان وفادارانه عمل میکنند. حال آنچه که میگویند چه مطابق میل ما باشد یا خیر از جهت واقعیتی است که از درون این شخصیتها نشات گرفته و بازتاب داده میشود. بنابراین آنها هرگز شعار خاصی نمیدهند و هرگز قضاوت دیگری غیر از آنچه که دارند را نخواهند داشت. لذا این افراد در موقعیتهایی از زندگی قرار گرفتهاند که در آن وضعیت وفادارانه عمل میکنند هر چند که این رفتار در تضاد با تفکرات دیگران باشد.
واقعگرا بودن روایت این اثر چه تمایزهایی را نسبت به آثاری در ساختارهای دیگر تولید میشوند با خود به همراه دارد؟
این نمایش موضوعی دارد که شناخته شده است و بسیار به زبانهای مختلف درباره آن صحبت شده، اما ویژگی این اثر مربوط به شیوه اجرایی است که نگاهی مینیمالیستی به جهان نمایش داشتهایم. با این توضیح که حذف تمام زوائد را مدنظر قرار دادهایم و سعی کردهایم با خلاصهگویی و کمینه گرایی مسائل و مطالب در مدت زمان اجرا محتوا و مضمون به چندین نسل و چندین سال اشاره کنیم. اما در این مدت محدود بسیار مختصر اشاره داشتهایم به زندگی و موقعیت فعلی آدمها که هر کدام حاصل سالها تجربه و تلاش است.
دیدگاه شما بعنوان کارگردان با تحلیل چه لازمههایی در اثر به باورپذیری شخصیتها و مخاطب منتقل میشود؟
در این نمایش سعی کردهام شیوهای را مورد استفاده قرار بدهم که از تحمیل هر گونه عقیده و حرف به مخاطب خودداری شود. حال این تصمیم سبب میشود با کمگویی نسبت به یک موضوع ادامه آن را از مخاطب توقع داشته باشیم. در واقع برای مخاطب در شیوه اجرایی فرصت دریافت در نظر گرفتهایم با این توضیح که هر موضوع و مسئلهای را تا اندازهای پیش بردهایم و باقیمانده آن را مخاطب با هوشیاری خودش چه موافق و چه مخالف باشد دریافت میکند. لذا مهم این است که مخاطب خودش در موضوع اجرا مشارکت داشته باشد. در واقع مخاطب نمایش «برگشتن» نمیتواند مخاطب منفعلی باشد، به طور حتم باید جزو افراد فعالی باشد تا بتواند با اثر ارتباط برقرار کند.
میزانسنهای طراحی شده در اثر تحت تاثیر موقعیتهای نمایشی است یا کنش و واکنش شخصیتها که از درک شرایط داشتههای اثر میآید؟
میزانسنهای طراحی شده در این اثر کاملا برگرفته از موقعیتهای نمایشی است، زیرا با مختصر گویی و کمینه گرایی شخصیتها سعی دارند طرح موضوع کنند. در واقع ما تاکید بر نمایشگونه بودن این موضوع را در قاببندیهایی که در میزانسنها ایجاد کردهایم صورت دادهایم. لذا به طور کامل به مخاطب البته با زبان تصویر اشاره کردهایم شما با جهان نمایشی روبرو هستید که سعی ندارد خودش را بعنوان یک واقعیت تحمیل کند. بنابراین صحنههایی در اثر وجود دارد که شخصیتهایی به شکل همزمان در آن قرار دارند که با اشارههایی متوجه میشویم حضورشان از نظر موقعیت مکانی با یکدیگر متفاوت است. در واقع ما تلاشی برای آنکه این تقسیمبندیها را انجام بدهیم و شخصیتها دور از هم قرار بگیرند و یا دکور صحنه را تعویض کنیم مدنظر نداشتهایم و هیچ چیزی تغییر نخواهد کرد. با این توضیح که در یک نور ثابت گاهی چندین مکان و موقعیت را به شکل همزمان شاهد خواهیم بود.
گفتوگو از کیارش وفایی