در حال بارگذاری ...
گفت وگو با علیرضا اولیایی کارگردان نمایش

کارگردانی انفرادی؛ دیکتاتور از نوع مثبتش است!

در دوران تلخ ، تاریک ، سیاه و مخوف قرون وسطا تقابل میان خرد و جهل کشیشان متعصب آن روزگار وقایع دراماتیک و تلخی زیادی در قبال سوزاندن و به صلیب کشاندن آدم های با خرد و حقیقت جویی از قبیل گالیله و ژاندارک به همراه داشته است .

در نمایش سوختن که بر اساس رمان " مفتش و راهبه" کالین فاکنر روی صحنه رفته است. دختر جوانی به نام مری قربانی چنین شرایطی می شود. نمایش" سوختن " با کارگردانی مشترک دو بازیگر – کارگردان با سابقه علیرضا آرا و علیرضا اولیایی روی صحنه رفته است. اولیایی در دهه هشتاد جزو بازیگر – کارگردان با سابقه و فعال تئاتر بوده است.در کارنامه کاری او آثاری نظیر : کارگردانی نمایش"خاطرات جنگ"، بازی در نمایش"در افسانه"، کارگردانی نمایش"وصله بر سوسوی فانوس"، کارگردانی و طراحی صحنه در نمایش"بی‌کس و کارها"، بازی در نمایش”مجلس شبیه در ذکر مصائب استاد نوید ماکان و مهندس رخشید فرزین“،بازی در نمایش”بی‌قراری" و بازی در نمایش”خشم شدید فیلیپ هوتس دیده می شود. نمایش" سوختن" با نگاهی به رمان "مفتش و راهبه" نوشته کالین فالکنر و به ترجمه جواد سید اشرف و نویسندگی مهرداد کوروش نیا و به تهیه کنندگی شبنم مقدمی و کارگردانی مشترک علیرضا آرا و علیرضا اولیایی آذر ماه راس ساعت 19 در سالن استاد ناظر زاده کرمانی مجموعه ایرانشهر روی صحنه رفته است. با علیرضا اولیایی در باره اجرای نمایش" سوختن " گفت وگویی انجام داده ایم.

 

در تئاتر ایران کارگردانی مشترک کمتر دیده می شود. بر اساس چه ویژگی هایی بعد از مدتها فاصله از تئاتر این کار را انجام دادید؟

بیش از یک دهه بود که در تئاتر فعالیتی نداشتم و دلیل این امر هم عدم میل برخی از دوستان مدیر در آن دوران بود و علاقه ای نداشتند که من فعالیتی انجام بدهم . این اولین باری نیست که نمایش مشترکی را کارگردانی می کنم و در گذشته نمایش" در" را با علی رحیم دوست به صورت مشترک کارگردانی کرده بودم. در سال بعد تر هم نمایش" کودکی من " را با داریوش فائزی را کار کرده بودم . این همکاری های مشترک ویژگی های خاصی دارد و اگر دو کارگردان هم فکر و هم نظر باشند می توانند به نتایج خوبی برسند و برشی از دمکراسی است . زیرا اصولا کارگردانی انفرادی ماهیت خودخواهانه و دیکتاتور گونه ای دارد که البته از نوع مثبت و سازنده اش است . موقعی که دو کارگردان می توانند با هم تعامل داشته باشند به شیوه موثری کارشان را انجام می دهند .

 

آیا نوشتن متن " سوختن " را به مهرداد کوروش نیا سفارش داده بودید؟

نه، کوروش نیا سالها پیش این متن را نوشته بود و با علیرضا آرا که دفتر مشترک کاری داریم ، ایشان کارگردانی این متن را پیشنهاد داد  و من قبول کردم.

 

در شرایطی که اغلب اجراهای سه چهار ساله اخیر تئاتر در انحصار کارهای رئالیست اجتماعی است . متن سوختن به لحاظ فضا و نوع داستان اثری متفاوت محسوب می شود؟

بله، علاقه زیادی ندارم در جهت آب شنا کنم و مثل سایرین کار کنم. سوای این مسئله متن نمایش نامه دارای ویژگی ارزشمندی بود و حرف هایی را مطرح می کرد که موفع مناسبی برای طرح کردنش بود.

 

بحث عشق ، خیانت و کفر از تم های قابل اشاره و مهم نمایش است؟

نکته مهم در این اثر برای تصمیم گیری شخصیت های نمایش بود . البته این تم در هر نمایشی برایم حائز اهمیت است. در" سوختن " دو تصمیم بزرگ گرفته می شود و منجر به مرگ انسانی می شود .

 

آیا در نمایش با توجه به اهمال پدر ژان او را در مرگ ماری نقد می کنید؟

 بله، یکی از دو تصمیم مهم نمایش را پدر ژان می گیرد و تصمیمی دیگر که از قبل شروع شده و ماری مسببش است.

 

در " سوختن" به مرز باریک و شکننده میان زهد و گناه به صورت پر رنگی اشاره می شود؟

در حدود 64 وضعیت نمایشی وجود دارد و این تقابل میان پاکدامنی و گناه یکی از این 64 وضعیت نمایشی است که در نمایش " سوختن " به آن پرداخته ایم. اینکه تصمیم درست گرفتن در قبال وظیفه و گناه خیلی می تواند تکلیف رابطه ها را مشخص کند .

 

بحث معصومیت ،الفت و شناخت ماری از طبیعت در جهت درمان آدم ها یکی از نکات متمایز کننده شخصیت او است. این مسئله در خلق درام چه جایگاهی داشت؟

در تقابل دراماتیک به بخش حاکمیتی کلیسا توجه داشتیم ..........

 

یک جور کلیسا نماد قدرت معرفی می شود؟

 همینطور است. نماد قدرتی که تلاش می کند چیزهایی را تغییر بدهد و این مسائل بیشترشان مهم و کلیدی هستند. عشق و علاقه یکی از این تغییرات است.

 

نکته متفاوت متن "سوختن " چالشی است که در بحث معجزه ایی است که ماری خودش اذعان می کند به دروغ برای رهایی از گفتن رابطه اش با پدر ژان به پدرش گفته است وعلی رغم اینکه او به صراحت می گوید این مسئله را به دروغ گفته بازهم شاهد برآورده شدن دعاهای مردم در کنار چشمه و شفا پیدا کردنشان هستیم؟

ما شاهد یک اتفاق عاشقانه و کودکانه میان ماری و پدر ژان هستیم و به خاطر سرپوش گذاشتن روی آن دروغی گفته می شود و از قضا با معجره عجین می شود . از طرفی برخوردی که از سوی کلیسا با این دختر انجام می شود آنقدری سنگین است که باندازه اتفاق اصلی عاشقانه میان این دو نفر نیست و نباید به خاطر گفتن دروغ این سرنوشت در انتظار او باشد. اما صاحبان قدرت همینکه تصور کنند عمل و یا حرفی از جانب کسی پایه های قدرتشان را تضعیف کند شدیدا سرکوب می کنند و تلاش می کنند از فرمول حذف فیزیکی استفاده کنند و جایی در اواسط  نمایش اسقف کلیسا ابراز نگرانی شدید از دور شدن مردم از کلیسا و رفتنشان به سمت دریاچه در جهت گرفتن معجزه می کند.

 

شروع نمایش با یک صحنه سادو مازوخیسمی و زدن تازیانه به بدن توسط یکی از مراجعان به کلیسا شروع می شود. آیا این صحنه مقدمه ای بر نقدی جدی ساختار قرون وسطایی کلیسای کاتلویک در آن روزگار؟

بخشی از آن به نقد عملکرد کلیسای کاتولیک بر می گردد و بخشی هم مربوط به چالش کشاندن عملکرد آدم هایی با نگاه افراط گرایانه است  و البته می تواند نقد هر عمل خودکامه هم تلقی بشود .

 

ساختار نمایش ، نوع بازی های مینی مال و تا حدی درونی و طراحی های لباس به گونه ای است که به نظر می رسد تلاش می کنید از نمایش هایی که با چنین فضایی روی صحنه رفته اند فاصله زیادی داشته باشید؟

در بحث لباس در شروع تمرینات لباس هایی آماده شد که طبق لباس کشیشان کاتلویک بود .اما در ادامه به این نتیجه رسیدیم که حذفش کنیم و با لباس دیگری کار کردیم و دلیلش این بود که شاید مخاطب بعد از دیدن نمایش این تفکر را داشته باشد که با موضوعی روز مواجه است و تاکید کنیم که این نوع رفتار و تفکرات در ادوار مختلف تاریخی مثل یک چرخه تکرار می شود.

 

گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی




نظرات کاربران