در حال بارگذاری ...
گفت وگو ایران تئاتر با محمد مهدی خاتمی به بهانه اجرای نمایش

عادت نکرده ایم با هم حرف بزنیم
مجموعه تئاتر شهر در اجرای پروتکل های بهداشتی مصمم است

نمایش های اجتماعی همواره برای مخاطب جذابیت دارند و کارگردان در آنها حرف های روز و مهم را در قالبی دراماتیک عرصه می کند. محمد مهدی خاتمی در نمایش "سه‌شنبه‌های لعنتی" تلاش می کند به موضوعات مختلف از قبیل مسائل مختلف در حد و اندازه یک خانواده طبقه متوسط شهری بپردازد ودر اصل خاتمی در اثرش روایتگر فروپاشی یک خانواده با شرافت ایرانی به لحاظ بنیان‌های اقتصادی است که این روزها در جامعه ما اتفاق افتاده است و بسیاری از خانواده‌ها را درگیر کرده است .

  در نمایش "سه‌شنبه‌های لعنتی" به اتفاقاتی پرداخته می شود که ممکن است پیرامون ما رخ دهد و آسایش خانواده‌ها را تهدید کند. کاراکترهای اصلی این نمایش پدر، مادر و فرزندان یک خانواده زیر یک سقف هستند که مسائلی موجب آزار و رنجش‌شان می‌شود و در نهایت آن‌ها را به سمت فروپاشی سوق می‌دهد .

بعد از ناتمام ماندن اجرای "سه‌شنبه‌های لعنتی"  دربهمن و اسفند سال گذشته این نمایش از اول مرداد ماه اجرایش را دوباره در سالن سایه مجموعه تئاتر شهر از سر گرفته بود که بنا به شرایط موجود در شهر تهران و رعایت بیشتر پروتکل های بهداشتی اجرای آن به مدت یک هفته از یازدهم مرداد ماه تا 18مرداد ماه به تعویق افتاد . همچنین با توجه به درگذشت نابهنگام مادر گرامی اتابک نادری بازیگر نمایش ، و سفر ناگزیرایشان  به اردبیل، گروه به احترام این فقدان به صحنه نرفت. نمایش "سه‌شنبه‌های لعنتی" نوشته و کار محمدمهدی خاتمی مردادماه  در سالن سایه مجموعه تئاتر شهر روی صحنه بود و بازیگران این نمایش اجتماعی محسن افشار، مانلی حسین‌پور، سروش طاهری، شهرام مسعودی، اتابک نادری و نسرین نکیسا هستند. با محمد مهدی خاتمی در باره اجرای نمایشش گفت وگویی انجام داده ایم.

 

آیا نمایش " سه شنبه های لعنتی" را می توانیم یک اثر اجتماعی با رویکرد نقادانه بدانیم؟

بله، نمایش " سه شنبه های لعنتی" یک درام اجتماعی است که به واکاوی شریط زیست آدمها در یک برهه زمانی خاص در سال 1396 بررسی می‌شود که چه اتفاق و روندی منجر به فروپاشی بسیاری از خانواده‌ها شده است که حتی خودشان در آن نقش و تقصیری ندارند و اجتماع این فروپاشی را بر آن‌ها تحمیل کرده است. اتفاقاتی که در اجتماع عمومیت دارد و بحث اقتصادی تاثیرات بسیار مخرب و سویی روی روابط خانوادگی و بنیان های آن دارند .

 

نکته مهم مطرح شده در اجرا پرداختن به مسائل سیاسی سال های ابتدایی دهه نود در کنار مسائل اقتصادی است؟

یک واقعیتی در باره این جریانات سیاسی وجود دارد که یک سری اقدامات افراطی گرایانه  و روابط ناسالم سیاسی و اجتماعی رخ داد و تعدادی از آدمها در این حوادث دچار آسیب و خطر شدند. بهر حال این مسائل و بورکراسی اداری هم ناراحت کننده است.

 

آیا در نمایش "سه شنبه های لعنتی" فقط به طرح موضوع بسنده کردید؟

من در اثریم به نشان دادن بخشی از اتفاقات آن دوران اقدام کردم . در این جریانات هیچ طیفی محکوم صرف نیست. در نمایشم هیچکدام از اعضا خانواده مقصر بدبختی زندگیشان نیستند . همانطوریکه اشاره کردم مقصر وجود روابط ناسالم است و اقتصاد بیمار و نحیف همیشه می تواند در وضیعت خانواده به خصوص قشر متوسط اثر گذار باشد و اینها در زیر این فضا در حال له شدن هستند.

 

در این فرآیند تاثیرات اقتصاد بیمار ممکن است یک خانواده طبقه متوسط تغییر جایگاه بدهد و برود جزو طبقه فرو دست جامعه . درست عین اتفاقی که برای خانواده ی سهراب رخ می دهد؟

بله، این سقوط طبقاتی در این خانواده دیده می شود و در حال حاضر در یک انباری سوپر مارکت زندگی می کنند . اما تاکید دارم که این خانواده ، خانواده شریفی هستند .

 

شریف از جهت نگاه اخلاقی که به پدر خانواده به اصول زندگی دارد؟

این خانواده هرگز نرفته اند به سمت روابط ناسالم  و پدر این اجازه را به فرزندانش نداده که بخواهند به این سمت بروند. جایی در نمایش سهراب خطاب به پدرش می گوید تو همیشه به ماگفته ای که آدم باشیم و از حضرت مولانا و حافظ برای ما سخن گفتی و در واقع مسیر انسانیت را به ما نشان دادی ". من برای خانواده به این دلیل و رعایت اصول اخلاقی و انسانی ارزش قائل هستم. این خانواده در حال حاضر در شرایطی قرار گرفته اند که مستحق و سزاوارش نیستند .

 

در انتهای نمایش پدر هم اعتراف می کند که تمام کارهایش صحیح نبوده است؟

 اشتباهات پدر ، اشتباهات احساسی است و خیلی از پدران خانواده های ایرانی دچارش می شوند.نکته مهم افراط در دوست داشتن فرزندان برای این پدر خانواده است . اشتباهی که باعث می شود به ازدواج دخترش و رفتن او از ایران رضایت ندهد.

 

دوست داشتن پدر هم بیشتر در قلبش باقی می ماند و زیاد به طور علنی آن را به فرزندانش بروز نمی دهد؟

این پدر هیچ وقت وارد برقرار دیالوگ با فرزندانش نشده است. مادر خانواده به او توصیه می کند که باید با بچه هایش حرف بزند و این یک مشکل بزرگ نسل ما است و در اغلب موارد پدران تمایلی برای ایجاد ارتباط و درد و دل کردن با فرزندانشان نداشته اند . فرهنگ غلطی در بین ماها وجود دارد که به طور مثال اگر مرد علاقه اش را به همسر و یا فرزندش ابراز کند از قدرتش کاسته می شود و باید آن را مخفی نگه دارد .

 

یکی از تم های محوری اغلب فیلم‌ها و نمایش های اجتماعی ما در سال های اخیر تقابل بین نسل ها است. برای شما طرح چنین مسئله ای چقدر دارای اهمیت بود؟

عادت نکرده ایم که با هم حرف بزنم و مشکلاتمان را رودرو حل کنیم . این مسئله نه تنها در درون خانواده رخ می دهد ، بلکه در سطح گسترده ترش و در رفاقت هایمان و ارتباط با سایرین از انجام چنین کاری عاجز هستیم و خیلی دیر به فکر علاج می افتیم. درست مثل پدر خانواده که خیلی دیر تصمیم می گیرد برود و با سهراب صحبت کند و کانون خانواده با رفتن سهراب از هم پاشیده می شود.

 

آیا سهراب را می توانیم آدم تلخ اندیشی بدانیم و مدام نگرشش این است که هیچ وقت شرایط تشان مثل گذشته روبه راه نمی شود؟

سهراب با مرگ نامزدش ژاله با شرایط سختی روبه رو می شود و با فشارهای زیادی در محیط کارش مواجه می شود و بابت کاری که نکرده مجبور به استفعا از محل کارش می شود. موقعی که سهراب در خلوت با خواهرش صحبت می کند عنوان می کند که من و ژاله در آن حوادث زمستان سال 89 عابر حوادث بودم و آشوب گر نبودیم و ناخواسته وارد ماجرا می شوند . این مسئله است که سهراب را آزار می دهد که بدون ارتکاب جرمی تاوان پس می دهد و این مسئائل باعث بدبینیش به همه چیز شده است و قلبش پر از کینه و نفرت شده است و به همین جهت تصمیم به مهاجرت هم می گیرد.البته آن سوی مرزها چیز خوبی برای سهراب و امثال او وجود نخواهد داشت.

 

انفعال و استیصالی که در اعضا خانواده سهراب می بینیم به خاطر شرایطی است که با آن روبه رو شده اند؟

سهراب آدم واقع گرایی است و معتقد است که خانواده شان از بین رفته است و دوباره جمع شدن خانواده کار سختی است.او می داند اوضاعشان روبه راه نمی شود و نمی شود دوباره خوشحال و شاد باشند.

 

شرایط اجرای نمایش در دوران کورنایی را چگونه ارزیابی می کنید؟

بهر حال با شرایط سختی مواجه هستیم و همه استرس و نگرانی کورنا را دارند . البته مجموعه تئاتر شهر و گروه تمام پروتکل های بهداشتی را در این مدت رعایت کرده است و خوشبختانه با توجه به مضمون اجتماعی نمایش که با زندگی مردم نزدیک است و هر شب تمام ظرفیت سالن نمایش ( نصف سالن) پر است و خیلی از مخاطبان علاقه دارند نمایش را ببینند و با من در ارتباط هستند . بهر حال تجربه این اجرا نشان داد که مردم از کار خوب که دارای حرفی برای گفتن است هم در این شرایط دشوار استقبال می کنند .

 

گفت  و گو از احمد محمد اسماعیلی

 

  




نظرات کاربران