نقد نمایش عمو هاشم به کارگردانی داوود فتحعلی بیگی
نمایشی روان در خصوص تعزیه
ایران تئاتر_سید علی تدین صدوقی:نمایش عمو هاشم در عین حال تجلیلی از تعزیه خوانان و نشان دادن مشکلات و مصائب و مسائلی است که برای زنده نگه داشتن این هنر سنتی و اصیل ایرانی متحمل شده و ازخود گذشتگیهای بی شائبه ای که روا داشته اند و زحمات بسیاری که در این را کشیدهاند.
عمو هاشم تعزیه خوانی است که با گروه تعزیه خوان به صورت سیار به این روستا و آن ده می روند و تعزیه میخوانند.آنها در هر روستا چند روزی میمانند تا در انتها به مشهد برسند و نذر تعزیه در مشهد را ادا کنند.
این البته در قدیم رسمی بوده بین تعزیه خوانان که از اوائل یازدهم محرم نذر می کردند و راه می افتادند،بخشی پیاده بخشی سواره،آنان به هر شهر و روستا که می رسیدند بساط تعزیه را پهن می کردند و به تغزیه خوانی می پرداختند.از این را هزینه سفر وگذران روزگارشان را نیز تامین می کردند.تا اینکه در روز شهادت امام رضا (ع) امام حسن (ع) و رحلت حضرت رسول (ص) در انتهای ماه صفر به مشهد برسند و آخرین تعزیه اشان را در آن سال در صحن امام رضا (ع) بخوانند.
قصه نمایش عموهاشم داستانی واقعی است که بارها به انحا مختلف اتفاق افتاده.نمایشی رئالیستی از سنتها وباورهای مردم که به سهولت با مخاطبانش ارتباط برقرار می کند و آنان را تحت تاثیر قرار می دهد؛زیرا از جنس خود آنها وباورها واعتقاداتشان است وبدون زیاده گویی وروشنفکر نمایی واجراهای مونولوگ وار وبه اصطلاح مدرنی که این روزها شاهد آن هستیم یک تئاتر با همه خصوصیاتش را نشانمان می دهد واین کارآسانی نیست.قصه ساده و روان ودر عین حال دارای زیرمتن و روند دراماتیک است.
عموهاشم مخالف خوان تعزیه است .تعزیه عشق اوست نه کارش او برق کار است.
آنان در هر روستایی که رحل اقامت می بنند مردم محل خواب واستراحت وخورد وخوراک تعزیه خوانان را بعهده می گیرن. اهالی ای که متمول ترهستند هریک تعزیه خوانان رابه خانه می برند.این کاری است که سال ها انجام می دهند.
عشق مردم روستایی ساده دل به ابا عبداله الحسین (ع) و یارانشان و اعتقاد و باور راسخشان موجب گردیده که نگاهی نا خواسته اما منفی به مخالف خوانان داشته باشند گاه دیده شده که حتی در حین اجرای تعزیه به مخالف خوانی که شمر یا حاث یا ابن سعد یا حرمله و ... می خواند حمله کرده اند.
عموهاشم نیز در روستا با این نگاه خاص روبرو می شود.نهنه رباب پس از تعزیه طفلان مسلم او را برای شام و خواب به خانهاش دعوت میکند.کربلای شوهر او که خود نسخه های تعزیه دارد و گاهی با نه نه رباب نسخه خوانی میکند هنگامی که متوجه میشود هاشم مخالف خوان است با او بد رفتاری می کند به گونهای هاشم بدون انکه ناراحت شود به بهانه اینکه خسته است ومیل به غذا ندارد و باید استراحت کند که برای تعزیه فردا آماده شود شام نخورده به مسجد می رود تا شب را آنجا بخوابد زمستان است و هوا سرد .
اصرارهای نهنه رباب افاقه نمی کند و کربلایی می گوید بجای موافق خوان مخالف خوان را دعوت کردی،خانهام بوی حارث و شمر گرفته در نهایت صبح روز بعد نه رباب بخشی از تعزیه " هند جگر خوار " را اجرا میکند تا به کربلای نشان دهد که با اجرای هند او هند نیست. بل نهنه رباب است در نقش هند.اما اینها به گوش کربلایی نمی رود.کربلایی برای استغفار وتوبه و ایضا بخشش از سوی عموهاشم صبح روز بعد با صبحانه به مسجد می رود.
عمو هاشم در حال دعا است او برای هاشم تعریف میکند که شب گذشته خواب دیده در روستا تعزیه است همینکه خواسته وارد بشود جوانی بلند بالا با لباسی سبز نگذاشته کربلایی وارد تعزیه شود اما نهنه رباب را با احترام راه داده است. جوان با ناراحتی به کربلایی گفته تو نمی توانی وارد تعزیه شوی تولیاقت نشستن در تعزیه را نداری او هرچه التماس میکند وزاری میزند افاقه نمی کند جوان نمی گذارد وارد شود می گوید تو به تعزیه خوان اباعبداله الحسین (ع) توهین کردی ودلش را شکستی و...
درنهایت کربلایی با چشمانی پر از اشک از عموهاشم طلب بخشش میکند و عمو هاشم می گوید تو کاری نکردی وهمه چیز به خوبی تمام می شود .
نمایش قصه ای روان دارد که تا به انتها تو را با خود می برد متن و اجرا دارای ریتمی مطلوب است.بازی ها رئالیستی ودراماتیک صورت پذیرفته.باریگران با حس های طبیعی اشان روان بازی می کنند و به گو نه ای که خودشان نیز تحت تاثیر جو موجود قرار می گیرند و نقش هایشان را نسبتا باور پذیر ارائه میدهند.
در عین حال این نمایش به گونهای یک کار تحقیقی و آموزشی نیزهست.اینکه تعزیه خوانان چه اندازه زحمت کشدیدهاند و چه مرارتهایی را متحمل شدهاند تا این هنرناب ایرانی رابه دست ما برسانند.هنری که حتی فردی مانند " پیتربورک " تحت تاثیر آن قرار گرفته واز تعزیه در تئاترهایش و تئوری ها ونظریه های تئاتری اش استفاده کرده است.حال ما نیز باید در حفظ تعزیه کوشا باشیم و آن را به دست آیندگان بسپاریم. استاد فتحلعلی بیگی با هوشمندی وبدون آنکه تکراری وشعاری شود درلابلای نمایش بخشهایی از تعزیه دو طفلان مسلم ،هند و... را نیز اجرا می کند.
با این همه باید گفت متاسفانه واحدهای تعزیه از رشته نمایش دانشگاه تهران به پیشنهاد هیئت علمی و سپس دانشگاه سوره حذف شده است و به جای آن تاریخ تئاتر آمریکا را گذاشته اند این جای تاسف بسیار دارد .
این چه هجمه ایست که به هنر این کشور وارد میآورند؟ تا به حال نزدیک به چند صد مقاله وپایان نامه و رساله و... برای تعزیه نوشته و به چاپ رسیده است .عجب ؟! شیوه درام نویسی و پرداخت دراماتیک وارتباط با مخاطب در تعزیه همان تکنیک نابی است که غربی ها سال ها به دنبال آن بودند ودر نهایت بزرگان تئاتر جهان یعنی پیتر بورک،گروتفسکی و.. با کمال تعجب آن را درهنر نمایشی تعزیه ایران یافتند و شگفت زده شدند .
ذهی دریغ وافسوس که ما هماره ارزش آنچه را که داریم ندانسته و نمی دانیم.اینها به چه حقی برای هنر ملی مذهبی یک مملکت تصمیم گرفته اند.
تعزیه به عنوان هنر ایرانی به ثبت جهانی رسیده ، این دوستان چگونه به خودشان اجازه داده اند که نمایش ملی مذهبی کشور را از واحدهای دانشگاهی حذف کنند.کمی از اتیالیایی ها یاد بگیرید که چگونه " کمدیا دلارته " را جهانی کرده آن را گسترش داده و در دانشگاهایشان برایش تخصص گذاشته اند.مگردر جشنواره فجر از ایتالیا برای کمدیا دلارته وورکشاپ نداشتیم.باید در برابر این هجمه های فرهنگی ،هنری ، فکری ، اعتقادی ایستاد و آن را آسیب شناسی و ریشه یابی کرد.
عکاس:علی اصغر خوشکار