در حال بارگذاری ...
بهروز سروعلیشاهی کارگردان نمایش:

«عبور» دغدغه امروز جامعه ماست
در یک جنگ نامرئی با کرونا هستیم تا حرفه خودمان را پیش ببریم

ایران تئاتر :مهاجرت یک مفهوم اسطوره‌ای است که در ادبیات و فرهنگ باستان نیز به آن پرداخته شده است، این مفهوم و چالش‌های مرتبط با آن موقعیت‌های نمایشی جذابی به وجود می‌آورد و "عبور" تولید شد چرا که دغدغه امروز جامعه ماست.

نمایش "عبور" به ترجمه و کارگردانی بهروز سروعلیشاهی از 17 شهریورماه در سالن اصلی مرکز تئاتر مولوی به روی صحنه رفته و تا اواسط مهرماه سال جاری روی صحنه خواهد رفت.

"عبور" نوشته هوگو سالسدو که سروعلیشاهی آن را از فرانسه به فارسی ترجمه کرده است، داستانی درباره مهاجرت چند مرد مکزیکی به امریکا برای کار و کسب درآمد بیشتر دارد، مهاجرتی غیرقانونی که سرآخر به مرگ دلخراش آنها منجر می‌شود و...

این نمایش هر شب به غیر از شنبه‌ها در سانس دوم سالن اصلی تالار مولوی از ساعت 20:30 به روی صحنه می‌رود. به این بهانه گفت‌و‌گویی با بهروز سروعلیشاهی ترتیب داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

 در مورد ترجمه نمایش "عبور" توضیح دهید و اینکه این متن چگونه به دست شما رسید و آیا در فرایند ترجمه آن با نویسنده اثر نیز ارتباط داشتید؟

این نمایشنامه در واقع یکی از واحدهای درسی من در ترم دومی بود که در دانشگاه آوینیون فرانسه و در مقطع کارشناسی ارشد مشغول به تحصیل بودم. گرایش من در آن دانشگاه تئاتر و میراث فرهنگی بود و یکی از واحدهای درسی که انتخاب کرده بودم تئاتر جوامع لاتین و اسپانیولی زبان‌ها بود که در این قالب 3 نمایشنامه که یکی از آنها "عبور" بود را مطالعه کردم.

از طریق مطالعه این آثار نمایشی به شاخصه‌های فرهنگی موجود در این جوامع و به طور ویژه مکزیک پی بردم، "عبور" نمایشی بود که از زبان اسپانیولی(زبان رایج در امریکای لاتین) به زبان فرانسه ترجمه شده بود و من با خواندن آن پی بردم که آنچه که در جامعه مکزیک در حال وقوع است تا چه اندازه به مناسبات اجتماعی رایج در ایران قرابت و نزدیکی دارد که در رأس آن مسئله مهاجرت مطرح است؛ ترک دیار و خانمان کردن تنها به بهانه رسیدن به زندگی با رفاه بیشتر که متأسفانه این امر همچنان در ایران هم مرسوم است. در مکزیک هم چنین تفکری به ویژه در مورد مهاجرت به کشور شمالی آن یعنی ایالات متحده آمریکا  وجود دارد و در نتیجه فضا و حال و هوای این نمایشنامه خیلی مرا به سمت خود جلب کرد و در مدت یک ماهی که برای تعطیلات و دیدار با برادرم در شهر هامبورگ به آلمان سفر کرده بودم،"عبور" را از زبان فرانسه به فارسی برگرداندم. تصور می‌کنم که سالسدو، نویسنده این اثر هنوز از اتفاق نمایشی که در مورد "عبور" در ایران افتاده باشد خبر ندارد و من از طریق یکی از اساتید اسپانیایی خودم قصد دارم که او را از این امر مطلع کنم و کاملاً مطمئن هستم که سالسدو از این اتفاق بسیار خوشحال خواهد شد چرا که هیچگاه تصور نمی‌کرد که این اثر نمایشی روزی در ایران اجرا شود.

 تا چه اندازه ضرورت طرح چنین مسئله‌ای را در این مقطع از زمان آن هم در قالب نمایش در ایران احساس کردید؟

همانطور که گفتم قرابت و شباهتی میان اوضاع کنونی برخی از کشورها در نسبت با ایران در موضوع مهاجرت وجود دارد و در این مورد خاص هم یک مکزیکی با آمال و آرزوهایی در انتظار مهاجرت به جایی همچون آمریکاست که تصور می‌کند رفاه و آسایش بیشتری در آن است. ما در کشور خودمان نیز با حجم گسترده‌ای از مهاجرت به دلایل زیادی مواجه هستیم که ممکن است اغلب آنها جنبه اقتصادی و داشتن زندگی بهتری داشته باشند اما به هر حال مهاجرت، جلای وطن کردن در اصل بسیار دردناک است و تصور می‌کنم کسانی که تجربه آن را ولو برای مدت کوتاهی داشته باشند بیشتر متوجه آنچه که من می‌گویم می‌شوند. همین درد و آه و اندوه‌هاست که تولید درام‌های زیادی را موجب می‌شود و اگر تبدیل به یک اثر نمایشی شده و به روی صحنه اجرا شود بسیار شنیدنی و دیدنی خواهد بود. ما موضوع مهاجرت را یه عنوان یک اسطوره در آثار ادبی باستان هم شاهد هستیم و من تصور کردم که این موضوع حرف امروز جامعه ماست و لذا تصمیم گرفتم که آن را کار کنم.

تئاتر کار کردن سخت است و در شرایط کرونا سخت‌تر، سختی و موانع به وجود آمده در روند تمرینات و تولید کار تا چه اندازه آزاردهنده بود و شما برای فائق آمدن به این موانع چه کردید؟

با پیدایش کرونا که تصور می‌کنم اواخر بهمن‌ماه سال گذشته بود شوک عجیبی به همه وارد شد. آن زمان من به اتفاق همین گروهی که اکنون در خدمتشان هستم مشغول به تمرین نمایشنامه دیگری بودیم که آن را نیز خودم ترجمه کرده بودم و بالغ بر 10 جلسه از تمرینات آن را نیز پشت سر گذاشته بودیم اما کرونا که شایع شد همه‌چیز به حال تعلیق درآمد و تمرینات ما نیز لغو شد. خود من ناامید شده بودم و یک حس افسردگی بر ما غلبه کرده بود تا اینکه اوایل اردیبهشت‌ماه سال جاری بود که تصمیم گرفتم نمایشنامه "عبور" را جایگزین کرده و آن را کار کنم و به خود قبولاندم که باید کرونا را پذیرفت و زندگی را ادامه داد. دوستان هم به این باور رسیدند و ترس را همگی کنار گذاشتیم و دو ماهی برای تمرین این نمایش وقت صرف کردیم هر چند که با وجود رعایت همه موازین بهداشتی اما یکی از دوستان به کرونا مبتلا شد که البته خیلی خفیف بود و پس از چند هفته قرنطینه مجدد به گروه پیوست و خدا را شکر که تا این لحظه اتفاق خاصی نیفتاده و ما همچنان در حال یک جنگ نامرئی با کرونا هستیم تا حرفه و کار خودمان را پیش ببریم.

تا به این لحظه آیا از کار حمایتی از سوی مسئولان و مدیران به عمل آمده؟ به هر حال شما کار بزرگی را انجام دادید و در این شرایط وخیم همین اندازه که کاری آماده و روی صحنه برده‌اید، جای تقدیر و تشکر دارد.

تا به این لحظه که خیر و البته اجراهای ما به نیمه رسیده است و ممکن است حمایت‌ها به پس از اتمام اجراها موکول شود، اینکه تا چه اندازه مساعدت مالی به عمل آید و کمک‌هزینه‌ای دریافت کنیم و یا اینکه برای حضور در جشنواره معرفی شویم یا خیر؟ که همه اینها بعداً مشخص خواهد شد. جا دارد از مدیریت تالار مولوی کمال تشکر را داشته باشم که به هر حال در این اوضاع و احوال فرصتی برای به روی صحنه رفتن نمایش به ما دادند و البته حضور اساتید و پیشکسوتان و بعضاً مدیران تئاتر نیز در شب‌هایی از اجرا به عنوان میهمان، دلگرمی خوبی برای من و سایر بچه‌های گروه بود که از همه آنها تشکر می‌کنم. به لطف دوستان در گروه، خدا را شکر بازتاب خوبی این نمایش در رسانه‌ها داشته است که من از تک تک آنها که اینچنین منسجم گروه را به پیش می‌برند نیز تشکر و قدردانی می‌کنم.

 براساس خبرهای مربوط به این نمایش خوشبختانه استقبال از این نمایش خیلی خوب بوده است، جذب مخاطب در شرایط عادی نیز کار سختی است، شما در دوران کرونا چگونه به این میزان از استقبال که غالباً شب‌های اجرا سولد اوت می‌شوید دست پیدا کرده‌اید؟

گروه خوب و منسجمی که داریم عامل اصلی این اتفاق است، انرژی خوبی در گروه حکمفرماست و دوستانم در این گروه نمایشی بدون داشتن کوچکترین چشم‌داشتی برای کاری که خود برای آن زحمت کشیده‌اند دل می‌سوزانند. هر کدام از عوامل از بازیگران و سایر عوامل پشت صحنه، از نورپرداز گرفته تا گروه گریم به مثابه یک روابط عمومی قوی و پویا طی این چند شب کوشش و تلاش کردند تا این نتیجه حاصل شود و من به شخصه خیلی خوشحالم که این نمایش با متر و معیارهای دانشگاهی و فنی و البته بیشتر برای مخاطب عام تئاتر، تهیه و تدارک دیده شد تا آنها در مواجهه با این نمایش، خود را در آنچه که در آن رخ می‌دهد، ببینند.

عکس از تیوال

 




مطالب مرتبط

گفت‌وگو با نگین ضیایی، کارگردان نمایش «سه خواهر»

کلاژهایی که در ذهن مخاطب، داستان روایت می‌کند
گفت‌وگو با نگین ضیایی، کارگردان نمایش «سه خواهر»

کلاژهایی که در ذهن مخاطب، داستان روایت می‌کند

نگین ضیایی، کارگردان نمایش «سه خواهر» که در تالار مولوی روی صحنه خواهد رفت، می‌گوید این نمایشنامه و اجرا بر اساس ایده کلاژ و نقاشی شکل‌ گرفته و تکنیکی مؤثر در نمایش «سه خواهر» است و در طول نمایش انگار کلاژی را می‌بینیم که در ذهن مخاطب داستانی را روایت می‌کند.

|

گفت‌وگو با امیر کمالی، کارگردان نمایش «مردگان بی کفن و دفن»

حسرت هنرمندان جوان از ندیدن تئاتر حمید سمندریان و پری صابری
گفت‌وگو با امیر کمالی، کارگردان نمایش «مردگان بی کفن و دفن»

حسرت هنرمندان جوان از ندیدن تئاتر حمید سمندریان و پری صابری

امیر کمالی، کارگردان نمایش «مردگان بی کفن و دفن» می‌گوید تئاتر نوین ایران، همیشه مدیون آثار و فداکاری‌های امثال خانم پری صابری و دیگر هم‌نسلان نجیب شان خواهد بود. اولین اجرای نمایشنامه «مردگان بی کفن‌و‌دفن» در ایران در سال ۴۲ به کارگردانی استاد حمید سمندریان با بازی بانو ...

|

تازه‌ترین نمایشنامه حسین کیانی در راه اجرا

«مجلس توبه‌نامه‌نویسی اسماعیل بزاز» به تالار مولوی خواهد آمد
تازه‌ترین نمایشنامه حسین کیانی در راه اجرا

«مجلس توبه‌نامه‌نویسی اسماعیل بزاز» به تالار مولوی خواهد آمد

نمایش «مجلس توبه‌نامه‌نویسی اسماعیل بزاز»، نوشته حسین کیانی، به کارگردانی کارن کیانی و بازی بهروز پناهنده، از پانزدهم فروردین ۱۴۰۳ در سالن کوچک تالار مولوی، روی صحنه خواهد رفت. 

|

گفت‌وگو با دلارام موسوی، کارگردان نمایش «نقش هیتلر در آلبوم خانوادگی»

عکس‌هایی که در صحنه جان می‌گیرند
گفت‌وگو با دلارام موسوی، کارگردان نمایش «نقش هیتلر در آلبوم خانوادگی»

عکس‌هایی که در صحنه جان می‌گیرند

دلارام موسوی، کارگردان «نقش هیتلر در آلبوم خانوادگی»، ایده این نمایش را برگرفته از یک اتفاق واقعی در خانواده خود می‌داند که ماجرایش به جنگ جهانی دوم بازمی‌گردد. او برای بازگویی داستان خود، شخصیت‌های نمایش را از قاب عکس بیرون می‌آورد و به آنها جان می‌بخشد.

|

نگاهی به نمایش «کفنم کجاست؟» به نویسندگی و کارگردانی احمد حامدی

در هزارتوی رازهای مگوی مردگان
نگاهی به نمایش «کفنم کجاست؟» به نویسندگی و کارگردانی احمد حامدی

در هزارتوی رازهای مگوی مردگان

بهنام حبیبی: روایت‌های گوناگون مردگان برخاسته از گور، از دنیای پس از مرگ، پیوسته در قالب‌ها و محتواهای گوناگونی به تصویر کشیده شده است. برخی از این روایت‌ها جدی و تراژیک و برخی دیگر با ...

|

نظرات کاربران