نگاهی به نمایش پدر به کارگردانی محمود زنده نام
خاطره درخشان آخرین حضور چنگیز جلیلوند بر صحنه
همراه با تصاویر ثبت شده با دوربین رضا معطریان
ابران تئاتر : نمایش پدر به کارگردانی محمود زنده نام که در سال ۱۳۹۶ در سالن شهرزاد به اجرا در آمد آخرین خاطره حضور استاد چنگیز جلیلوند را بر صحنه نمایش رقم زد . بازخوانی مطلب غلامرضا رمضانی نویسنده و کارگردان برجسته کشورمان همراه با عکس هایی که با دوربین رضا معرطریان ثبت و در زمان اجرا در ایران تئاتر منتشر شد در فراق این هنرمند خاطره ساز خالی از لطف نیست .
در یادداشت غلامرضا رمضانی که با عنوان «نمایش پدر بر روح مینشیند» در ایران تئاتر منتشر شد ، درباره بازی مرحوم جلیلوند آمده است: «در اجرای پدر تماشاچی میان دنیای ذهن آندره و فضای حقیقی جاری در منزل (آن) دخترش سردرگم میماند و نشانههای آلزایمر نشسته بر روح اندره را که آقای چنگیز جلیلوند به زیبایی باورش کرده و نشانش میدهد میبیند. جلیلوند بازی نمیکرد او آنقدر طبیعی و حسی بود که باور تماشاگر میگوید خودش آیا درگیر آلزایمر شده؟
فلوریان زلر نویسنده معاصر فرانسوی در مدتزمان کوتاهی شکوفا شد و با رمانها و نمایشنامههایش بهسرعت در دل مخاطب نشست. متن «پدر» به کارگردانی محمود زنده نام در ستایش روح و روان پدر و بررسی ایام دردآور پیری است.
آنچه در متن بهخوبی جلوه دارد حال و احوال ساده و بی پیرایه آندره پیر است. آنچه حس و حال تماشاچی را به متن نزدیک میکند فضایی درهمتنیده از واقعیت و وهم رویاگونه ایست که مابه ازای آن همسویی دارد بافرهنگ و مناسبت جامعه ما.
اجرای نمایش پدر در سالن تماشاخانه شهرزاد آنقدر گرم و دلنشین بود که آثارش را در روزهای پس از اجرا روی بیننده میگذارد. جزئیات و فضای حاکم بر روح پدر (آندره) سالخورده متناسب با درون آشفته و مقتضیات نسیان گونه دوران پیریاش چنان ظریف توسط نویسنده بهصورت پازل گونه طراحیشده که لازمه اجرایی متن شناسانه و دقیق دارد که فضاهای برشی روح پدر نامنظم و آشفته حکایت ناآرامی ذهن او را بنمایش بگذارد.
این مهم با اجرای بسیار ساده در ترکیب صحنهها و پالایش روح پدر دیده میشود که گاه وضعیت روی صحنه مطابقت بسیاری با زندگی واقعی دارد. گاه تماشاچی عیناً وارد روح پرالتهاب پدر میشود و خود را پدری گرفتار پریشانی میبیند. زنده نام به عنان کارگردان برای رسیدن به ارزشهای متن فلوریان زلر با ریسک بالایی سادگی در میزانسن ... سادگی در شیوه بیان بازیگران و مهمتر سادگی در چیدمان صحنه را انتخاب کرده که این ترکیب داشتهها دنیای پیرامون روایت را به شکل خوبی دلنشین و صمیمی کرده است.
زلر در نمایشنامههای دیگرش همچون مادر. اگه بمیری و ... یک فرمول ساده دارد که حتی در این رهگذر لازم نمیبیند با اسامی عجیبوغریب روی شخصیتها خود را آزار دهد . آن و پیر و لورا و آندره اسامی بیشتر نمایشنامههای اوست ...به نظر آنقدر به این کاراکترها نزدیک است که آنها را زنده و روان میبیند. حتی درجایی میگوید: «نمایش عجیب و خاص مثل یک پازل است که آدم بهراحتی توی اون گم میشه ...»
خصیصه خوب اجرای پدر درک هوشیارانه کارگردان در ساده زیستی بازیگران ... آیند و روند بیتکلف اشان و بیان غیر اگزجره و دوری از غلو آنهاست. حتی در طراحی صحنه و گریم هم نهایت سادگی رعایت شده. متناسب با متن و خواست نویسنده اثر آدمها در اسارت تشریفات و تجملات نیستند ... این ابزار و وسایل است که در خدمت خواستهای بشری است. وقتی چنین طراحی بر نمایش حاکم باشد شاکله اصلی که نمود بارز و چشمگیری خواهد داشت مضمون و داستانی است که میبایست با مخاطب ارتباط برقرار کند و تماشاچی سوق داده میشود به درک دنیای رنج گونه روان پدر.
وقتی نمایش پدر تمام میشود سایه سنگینی از بخش اعظم و مهم زندگی بزرگ سالانه پدران ما روی روح مینشیند و شاید به شکلی هم بشود به درهم فرورفتگی نسلهایی که باهم بیگانهاند هم تفکر کرد. اینکه چرا آندره نمیتواند دخترش (آن) را بهخوبی بفهمد و چرا دخترش او را آنطور که شایسته است نمیبیند.
بهجز بازی دلنشین جناب جلیلوند میتوان به لطیفی و روانی بازی فقیهه سلطانی در نقش دخترش اشاره کرد که همچنان روی صحنه خوب است. خانم سلطانی اصلاً بازی نمیکند و با تمام وجود زندگی را بنمایش میگذارد. بازی سایرین هم قابلقبول است و حتی بازی در نقش کوتاه خانم ساناز فلاح فرد هم آنقدر مهربان و درگیر کننده است که حس مخاطب را بهسوی خود میکشاند . ایشان که مترجم متن نیز هستند در نقش همان دیده گاه نویسنده که گاه واقعیت و حقیقت درهم ادغامشده را در شیوه حضورشان روی صحنه نشان میدهند.
در خاتمه معتقدم بازیها عاری از کلیشههای رایج فلسفه گونه و معنایی، بهصورت واقعی در زندگی روزمره حس میشوند و تماشاچی بریدهای از زندگی را در قالب نمایش پدر میبیند.
در انبوه نمایشهایی که روی صحنه میرود و شاید دغدغه انتقال مفهوم و بیان موضوع سرلوحه و انگیزه گروه اجراکننده اشان نباشد نمایش پدر ویژه است.»
به گزارش ایران تئاتر چنگیز جلیلوند ۶ آبان ۱۳۱۹ در شیراز متولد شد. او در دوبلاژ و بازیگری تئاتر ، سینما و تلویزیون فعال بود.
چنگیز جلیلوند فعالبت هنری خود را از سال 1336 با تئاتر آغاز کرده بود و پس از یک غیبت 20 ساله و بازگشت به ایران از سال 1377 کار دوبله را از سر گرفت و در چند مجموعه تلویزیونی و فیلم سینمایی بازی کرد. جلیلوند سال 1392 در نمایش «برفرس تندرو» با صدای گیرای خویش شبیه خوانی شخصیتهای امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) را به کارگردانی محسن معینی به عهده داشت. اوهمچنین در سال 1396 با ایفای نقش پدر در نمایش «پدر» به کارگردانی محمود زنده نام آخرین حضورش بر صحنه تئاتر را رقم زد.
جلیلوند به جای بازیگران مشهور خارجی و داخلی بسیاری گویندگی کردهاست. وی با تیپ سازی خلاقانه خود گوینده اصلی نقشهایی چون مارلون براندو، پل نیومن، برت لنکستر، ماکسیمیلیان شل، ریچارد برتون، پیتر اوتول، یول براینر، کلینت ایستوود، دین مارتین، و… در فیلمهای سینمایی ایرانی بهجای محمدعلی فردین، بهروز وثوقی، و… بودهاست.
جلیلوند بدلیل ابتلا به ویروس کرونا در بیمارستان بستری شد و در ۲ آذر ۹۹ درگذشت.