در حال بارگذاری ...
آزاده گنجه در کارگاه جشنواره تهران ـ مبارک مطرح کرد:

عروسک عنصری تعیین‌کننده در روایتگری "تئاتر ایمرسیو"است

ایمرسیو واژه‌ای است که به گونه‌ای از تئاتر اطلاق می‌شود که مخاطب را به عنوان یکی از اجزای کُنشمند تئاتر دربرمی‌گیرد و به همین دلیل از آن به تئاتر فراگیر و همه‌جانبه هم تعبیر می‌شود که هدف از آن قرار دادن مخاطب در فضای وهم‌گونه نه به شکل مجازی بلکه دراماتیکال است؛ بر همین اساس عروسک به عنوان ابزاری که اساساً ارتباط با آن به اوهام و خیالات مخاطب مربوط می‌شود می‌تواند در این نوع تئاتر نقش اساسی ایفا کند.

به گزارش ایرن تئاتر، کارگاه " تئاتر فراگیر و کاربرد آن در تئاتر عروسکی" از سلسله کارگاه‌های هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی تهران ـ مبارک و به مدرسی آزاده گنجه برگزار شد.

آزاده گنجه در ابتدای این کارگاه که به شکل مجازی و آنلاین برگزار شد، تئاتر عروسکی را ابزار مؤثری در پرورش خلاقیت و پناه بردن انسان به تخیلاتش که شاید در عالم واقع دسترسی به آنها میسر نباشد، خواند و گفت: خوشبختانه در دوران شیوع کرونا و پاندمی این بیماری شاهد بودیم که یکی از حوزه‌هایی که به شدت حتی از طریق برگزاری کارگاه های مجازی و کارگاه‌های آنلاین پویا و فعال بود، عرصه تئاتر عروسکی است.

وی ادامه داد: مبحث این کارگاه در ارتباط با تئاتری است موسوم به "تئاتر ایمرسیو"؛ مقوله‌ای که زمان زیادی در مورد تئوری‌پردازی و بیان ویژگی‌ها و مختصات آن نگذشته است و در این کارگاه قصد داریم که پیرامون این موضوع صحبت کنیم که اساساً این تئاتر از چه زمانی آغاز شده است و اینکه اساساً این تئاتر برچه اساس و بنا به چه الزامی شکل گرفته است؟

 

به ایمرسیو ، فراگیر و همه‌جانبه هم اطلاق می‌شود
گنجه تصریح کرد: در مورد معادل واژگانی ایمرسیو با دو لغت روبرو هستیم یکی فراگیر و دیگری همه‌جانبه که بیشتر به تئاتر فراگیر مصطلح است و البته با وجود چنین معادلی باز باید گفت که ایمرسیو در قیاس با فراگیر مجدد دارای وجوه افتراقی است چرا که تئاتر به معنای فراگیر آن بیشتر تمایل به این مسئله دارد که تعریف و ترجمانی برای عبارت تئاتر برای همه باشد به این معنی که تئاتری است که از نظر طیف مخاطبی که پوشش می‌دهد به آن اطلاق فراگیر می‌شود.با دو لغت روبرو هستیم یکی فراگیر و دیگری همه‌جانبه که بیشتر به تئاتر فراگیر مصطلح است و البته با وجود چنین معادلی باز باید گفت که ایمرسیو در قیاس با فراگیر مجدد دارای وجوه افتراقی است چرا که تئاتر به معنای فراگیر آن بیشتر تمایل به این مسئله دارد که تعریف و ترجمانی برای عبارت تئاتر برای همه باشد به این معنی که تئاتری است که از نظر طیف مخاطبی که پوشش می‌دهد به آن اطلاق فراگیر می‌شود.

این مدرس تئاتر افزود: اما در مورد «تئاتر ایمرسیو» فراگیری به دربرگیری طیف گوناگون مخاطب تعریف نمی‌شود بلکه این نوع تئاتر کل فضایی که در آن اجرا صورت می‌گیرد را دربرگرفته و وقتی از این نوع تئاتر  صحبت به میان می‌آید به این معنی است که این نوع نمایش همه ژانرها را در برمی‌گیرد و از همه عناصر موجود برای روایتگری استفاده می کند، بیننده را در خود مشارکت می‌دهد و او را وادار به کُنشگری می‌کند؛ به این خاطر است که به این تئاتر اطلاق همه جانبه بودن هم می‌شود و اساساً باید آن را رویداد قلمداد کرد به این معنی که صرف اجرای تئاتری نیست بلکه هر رویدادی که شکل نمایش‌گونه داشته باشد در این قالب قرار می‌گیرد.

وی تأکید کرد: در "تئاتر ایمرسیو" چند نکته حائز اهمیت است، یکی بحث فضای تئاتر است و دیگری بحث روایت و داستانگویی آن است و بعد مشارکت و بازی گونگی این تئاتر است و براساس تئوری ریچارد شکنر، ما 6 اصل در مورد تئاتر محیطی داریم که براین اساس تأکید زیادی روی فضا در تئاتر محیطی وجود دارد و همچنین تأکید زیادی روی رابطه ای که در اجرا شکل می‌گیرد دارد و پس از آن در مورد اهمیت متن صحبت می کند و سپس در مورد المان های اجرا به بحث می پردازد و به نظر می‌رسد که مطالعه این اصول می‌تواند کمک کند که ما بیش از پیش متوجه "تئاتر ایمرسیو" شویم. هر چند که هر تئاتر محیطی لزوماً ایمرسیو نیست با این حال تئاتر ایمرسیو تمام آن خصوصیات و اصول تئاتر محیطی را داراست.

گنجه در ادامه به تاریخچه این نوع تئاتر اشاره کرد و گفت: پیدایش این گونه تئاتر از اوایل سال 2000 میلادی است اما از حدود 2010 یا 2012 است که مورد اهمیت قرار می‌گیرد و خاستگاه آن نیز بیشتر انگلستان است که گروه مشخص و بارزی که این کار را به انجام می‌رساند، به گروه "پانچ ترانگ" موسوم است و این گروه از مقطعی به بعد تجارب تئاتری خود را در قالب این تئاتر یعنی ایمرسیو معنی می‌کرد با این مؤلفه‌های مشخص برای بازشناسی که در نخستین مواجهه مخاطب این نوع تئاتر مکان مشخصی برای استقرار ندارد و مخاطب اختیار کامل دارد که در طول اجرا از جایی به جای دیگر برود و رفت و آمد بکند  و به این واسطه زاویه دید خود را نیز انتخاب کند و به گونه‌ای رفتار خود را نسبت به اجرا خود اختیار می‌کرد.

 

نخستین بارقه های تئاتر ایمرسیو در گروه "پانچ ترانگ" مشاهده شد

این مدرس تئاتر اظهار داشت: از جمله دیگر کارهایی که گروه "پانچ ترانگ" آن را به انجام رساند و به عنوان یک قاعده در "تئاتر ایمرسیو" برجای ماند استفاده از روایت اپیزودیک در تئاتر بود به این شکل که مخاطب حتماً نباید از ابتدا تا انتهای تئاتر را مشاهده کند و از هر زمانی می‌توانست مخاطب تئاتر باشد و نسبت به روایت نمایش برداشت آزاد خود را داشته باشد و تجربه دیگر این گروه نیز تبادل فضای میان اجراکنندگان نمایش و مخاطبان بود که آنها به شکلی پیاپی این دو فضا را با یکدیگر جابجا می‌کردند و رویداد تئاتری در این نوع تئاتر دینامیک است و میزانسن خاصی برای آن قائل نشدند و در یک کلام ما دیوار چهارمی نداریم و فضای نمایشی 360 درجه است.

گنجه گفت: سابقه برگزاری رویدادهایی که نماد  و نشانه‌هایی از "تئاتر ایمرسیو" در آن دیده شود در ایران بسیار کهن است؛ از تجمعات محلی، فرهنگی تا آئین های مذهبی که همچنان بارقه‌هایی از آن را در شهرهای کوچ ایران و روستاها می‌بینیم از جمله مصادیقی است که در آنها گرایش به این نوع تئاتر را البته به شکلی ناخواسته می‌توانیم مشاهده کنیم چرا که در همه آنها کل محیط و فضا تحت‌الشعاع آن اتفاق قرار می‌گیرد و از خیلی قبل تر هم عده ای در فکر و اندیشه تدارک امکانات و الزامات برگزاری آن‌ها هستند.

 

عروسک‌ها در برگزاری آئین های گوناگون نقش کلیدی دارند

وی در ادامه افزود: براین اساس در بسیاری از این رویدادها عروسک ها و به کار گیری آنها نقش کلیدی در برگزاری آئین ها دارند؛ مثال بارز در این زمینه کارناوال و یا آئین های بزرگداشتی است که عروسک نقش مهمی در سر و شکل دادن به آن دارد.

این کارشناس تئاتر عروسکی با اشاره به اینکه تئاتر و یا رویداد ایمرسیو را ما در بسیاری از آئین‌های مذهبی ایرانی می‌توانیم مشاهده کنیم، گفت: آئین نخل گردانی ویژه محرم شاهد این مدعاست که مردم شرکت کننده در این رویداد بسته به تصمیم خود می‌توانند به واقعه آن خود را نزدیک و یا از آن جدا و دور کنند در نتیجه این نوع تئاتر یک پدیده جدید نیست بلکه براساس قواعدی که از خیلی سال قبل در مظاهر نمایشی میان اقوام مختلف وجود داشته است، اکنون تئوریزه شده و تبدیل به یک پدیده  قاعده مند با چارچوب مشخص شده است که بتوان به آن نام "تئاتر ایمرسیو" نهاد.

مدرس این کارگاه هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی مبارک با تأکید بر اینکه فضا، نحوه تعامل و روایت قصه از جمله ارکان "تئاتر ایمرسیو" به حساب می‌آیند، گفت: نکته دیگری که باید مورد نظر قرار داده اینکه ما چه به عنوان نمایشگر و چه به عنوان تماشاگر در قلب این نوع تئاتر قرار داریم و در واقع این رویداد مار را دربرمی‌گیرد و لذا ممکن است این شائبه پیش بیاید که این نوع تئاتر را نمی توان در هر جایی نمایش داد در حالیکه اینطور نیست و ما یک فرضیه در مرود این تئاتر داریم و آن اینکه اگر بتوان مرز میان تماشاگر و نمایشگر را برداشت  هر مکانی حتی  سالن قاب عکسی تئاتر هم قابلیت اجرای نمایش ایمرسیو را دارد؛ کمااینکه این کار صورت گرفته است و اجرای نمایش‌هایی به این شیوه در سالن‌های مرسوم گزارش شده منتها نمایشگر از تماشاگران خواسته است که با ورود به استیج مشارکتی در روند روایت داشته باشند.

 

توهم زایی یکی از ویژگی‌های تئاتر ایمرسیو است

گنجه تأکید کرد: "تئاتر ایمرسیو" از یک اصل در اجرای خود استفاده می‌کند و آن توهم زایی مخاطب است؛ این واقعیت را باید قبول داشت که اساساً تئاتر توهم قرار گیری مخاطب در فضایی قراردادی را به وجود می آورد و به او تفهیم می کند که در عین حالیکه این یک صحنه غیرواقعی است اما او باید چنین فرض کند که هر آنچه روی صحنه می بیند واقعیت است و چیزی جز آن نیست؛ ایمرسیو نیز همین کار را می‌کند با این تفاوت که این توهم را در فضای پیرامون شما ایجاد می‌کند و شما چنین تصور می کنید که آن اتفاق شما را در برگرفته است و مانند زمانی که از بیرون به یک صحنه نمایش نگاه می‌کنید، چیزی جدای از آن نیستید به همین خاطر است که از برخی از اصطلاحات تخصصی در حوزه نرم افزارهای کامیوتری و یا عینکی که در مورد تلویزیون‌های سه بعدی و یا سینماهای 3 بعدی و 4 بعدی استفاده می‌شود، ایمرسیو اطلاق می‌شود هر چند که چنین شکلی حاصل یک فرایند در فضای مجازی است و در مورد "تئاتر ایمرسیو" ما با یک پدیده تئاتریکال و قابل لمس مواجه هستیم و لذا تنها هدف ایمرسیو آن است که مخاطب را در یک فضای سه بعدی واقعی و قابل لمس و در مجموعه کنش‌ها و واکنش‌های روایت آن نمایش غرق کند.

وی گفت: طراحی صحنه به عنوان یک اصل و رکن در تولید و اجرای یک اثر نمایشی مطرح است و در تئاتر قراردادی توسط طراجح یک فضایی که دارای خلوصی است از طریق چیدمان و نصب دکور و وسایلی دست ساز تبدیل به فضایی می شود که به مخاطب تداعی یک فضای واقعی دست دهد اما در "تئاتر ایمرسیو" ما با صحنه بازیافته روبرو هستیم و اجزای صحنه دست ساز نبوده و چینش نشده‌اند بلکه به طور طبیعی و واقعی وجود دارند و در مشاهده کنشگر و یا نمایشگر چنین تشخیص داده می‌شود که این فضا با ماهیت و روند روایتی آن نمایش همخوانی دارد که ما به آن "صحنه بازیافته" را اطلاق می کنیم.

گنجه تصریح کرد: بهتر است در مورد اجرای "تئاتر ایمرسیو" در فضای واقعی ابتدا روی موضوعی که انتخاب کرده‌ایم متمرکز شویم به طور مثال اگر موضوع ما بیمار و روحیه بخشی به آنها باشد، این اجرا را در محیط بیمارستان به انجام برسانیم و یا در مورد مقوله آموزش و پرورش بهتر است اجرای ما در محیط آموزشی و مثلً کتابخانه یک مدرسه باشد و در غیراین صورت غالب اجراهای ایمرسیو باید در "صحنه بازیافته" تحقق پذیرد که همانطور که اشاره شد صحنه ای متناسب حرف و پیامی که قرار است بزنیم بدون آنکه المان خاصی از موضوع داشته باشد انتخاب شود.

این مدرس تئاتر افزود: در مورد مبحث نسبت "تئاتر ایمرسیو" با فضای اجرا باید به دو مقوله به خوبی توجه کنیم و در وهله نخست اگر ملاک ما انتخاب "صحنه بازیافته" باشد باید بدون هیچ تغییری تنها به تناسب آن با ماهیت تئاتر و روایت قصه آن بیاندیشیم بدون اینکه جزئی به صحنه آن اضافه شود و یا از آن کم شود بلکه صحنه را با همه داشته ها و نداشته های آن باید برای اجرای خود بپذیریم و اگر ملاک ما "صحنه تغییر یافته" باشد که در آن صورت باید با تغییراتی ماهیت صحنه را در راستای ماهیت نمایشی که قصد اجرای آن را داریم تغییر دهیم.

این کارگردان تئاتر عروسکی در باب نسبت "تئاتر ایمرسیو" با عنصر عروسک در یک نمایش گفت: ما با به کارگیری از یک عروسک در یک اجرای نمایشی عملاً از یک موجود بی جان یک ماهیت سورئال به وجود آورده ایم که حال چنین فرض می کنیم که این جان بخشی و قدرت تکلم در عروسک، آن را تبدیل به یک موجود جاندار کرده است که دارای شخصیت و ویژگی هایی است، با این اوصاف به ویژه در قرار گیری عنصر عروسک در یک "صحنه بازیافته" برای ایمرسیو ما توانسته ایم ارتباط و انسجام خوبی میان آن دو برقرار کنیم.

گنجه در ادامه این کارگاه گوشه ای از  مطرح ترین آثار نمایشی "تئاتر ایمرسیو" را برای هنرجویان شرکت کننده در این کارگاه پخش کرد و پس از آن گفت: اتفاقاً عصنر عروسک از جمله ابزارهای مهمی است که به وفور در "تئاتر ایمرسیو" از آنها استفاده می شود، حتی تئاترهایی که ادعای عروسکی بودند نیز ندارند و دلیل آن هم پیشینه ارتباطی است که طبق عادت انسان با عروسک دارد و حتی در سنین بزرگسالی نیز در مواجهه با عروسک، پذیرفته ایم که آن یک موجود واقعی است و لذا عروسک پدیده ای است که بسیار زیاد در ایجاد توهم در مخاطب نقش دارد و قدرت بسیار زیادی دارد که ما را غرق در خودش بکند.

وی به نمونه‌ای از استفاده از عروسک در کارناوالی که هر ساله در سوئیس تحت عنوان "فاستناخ" اشاره کرد و گفت: این سنتی که نخستین گروه‌های "تئاتر ایمرسیو" همچون "پانچ ترانگ" آن را بنیان گذاشت و آن استفاده به وفور از عروسک بود و حتی در جایی به مخاطبان نیز ماسکی داده می‌شود که بر صورت بزنند تا آنها را از خود واقعیشان دور کرده و تبدیل به عنصرهای نمایشی شوند که اتفاقاً ماهیت عروسکی نیز دارند.

 

میان یک اجرای تئاتر با زندگی روزمره تفاوت‌های زیادی وجود دارد

این مدرس تئاتر در بخش دیگری از این کارگاه با طرح پرسشی از هنرجویان آنها را به مشارکت در بحث پیرامون موضوع آن دعوت کرد و گفت: پرسشی که از شما مطرح می‌کنم این است که چه چیزی موجب می شود که یک زندگی روزمره از یک اجرای نمایشی قابل تشخیص  و تمییز باشد که البته باید گفت نخستین امر برای ایجاد تفکیک میان زندگی روزمره و یک اجرای نمایشی قابسازی و قاعده‌سازی است که براساس ایده کارگردان شکل می‌گیرد که براین اساس او تشخیص می‌دهد برشی دراماتیک از زندگی را انتخاب و به مرحله اجرا برساند.

گنجه ادامه داد: یکی دیگر از ارکان "تئاتر ایمرسیو" متن یا تکست است که البته منظور از آن نمایشنامه نیست و در این مورد خاص صحبت از متنی است که اتفاقاً نمایشنامه نیز زیرمجموعه‌ای از آن است و مثلاً اگر کارناوال را یک "تئاتر ایمرسیو" بدانیم این رویداد نمایشی هیچگاه یک متن از پیش تعیین شده ندارد اما یک متنی دارد که به عنوان شیوه‌نامه تکلیف نمایشگران و مخاطبان را به منظور اتخاذ رفتار نسبت به یک اجرا نمایشی را مشخص می‌کند و لذا متن این نمایش آن چیزی است که دارد قواعد و مقررات اجرا را تبیین می‌کند و این متن لزوماً عبارت و کلام نیست و می‌تواند پلان و نقشه اجرا باشد که توسط نمایشگر ترسیم می‌شود و البته با وجود اینکه "تئاتر ایمرسیو" بسیار تحت تأثیر شرایط حاکم بر فضای نمایشی است اما با رویداد واقعی و زندگی روزمره یک تفاوت دیگری هم دارد و آن اینکه در آن کارگردان و طراح نمایش برای خودش قواعد و چارچوب‌هایی را در نظر می‌گیرد تا نمایش بر حول یک محور مشخص تا رسیدن به هدف نمایش به پیش برود.

وی در بیان دیگر تفاوت میان زندگی روزمره با یک اجرای نمایشی به دو مقوله عادت و رسم که در مقابل یکدیگر قرار می گیرند اشاره کرد و گفت: ما رسوم و آئینی هایی داریم که در زمان و مکان شکل گرفته و صورت پذیرفته است  اما در همان جا مسکون باقی نمانده و در طول زمان از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است و این خاصیت رسم است که در یک اجرای نمایشی نیز می توانیم از آن یاد کنیم در حالیکه روزمرگی سرشار از عادت هایی است که قابلیت انتقال نداشته و از یک فرد به فرد دیگر قابل انتقال نیستند.

 

رویداد محور بودن، زمان ثابت و زمان نمادین، سه فرم زمانی یک اثر نمایشی است

استادیار گروه هنرهای نمایشی دانشگاه تهران گفت: یکی از ویژگی های قالب اجرایی یک نمایش می تواند رویدادمحور بودن آن باشد به این معنا که زمانی رویداد در نمایش اتفاق افتاد دیگر آن نمایش به انتهای خود رسیده است به عنوان مثال رویداد زمانی یک نمایش که اتفاقاً نمایش آئینی خطه جنوب کشور است و به آئین "زار" معرروف است درمانگری است و وقتی این پروسه درمانی به انجام رسید دیگر نمایش ادامه پیدا نمی‌کند و البته فرم و مدل دیگری که داریم به "زمان ثابت" معروف است به این معنی که یک ظرف زمانی مشخص برای آن در نظر گرفته می شود و همه رویدادها باید در همان ظرف زمانی اتفاق بیفتد که اغلب نمایش های اجرا شده از این مدل تبعین می کنند و مثلاً زمان یک نمایش یک ساعت و نیم در نظر گرفته می شود و شرط عوامل نمایشی نیز آن است که این مدت اصطلاحاً کش پیدا نکند و حتی اگر یکی از عوامل دچار افت ریتم شد باقی ریتم را چنان سرعت می بخشند که نمایش در زمان خاص خود تمام شود.

گنجه داد: فرم دیگری نیز برای در نظر گرفتن زمان در یک اجرای نمایشی وجود دارد که به آن زمان نمادین اطلاق می شود یعنی براساس روایت صحنه و قرارداد با مخاطب چنان در نظر گرفته می شود که مثلاً زمانی حدود چند سال در نمایش سپری شده است در حالیکه ممکت است زمان سپری شده براساس تایم نمایش کمتر از چند دقیقه باشد. آنچه که مهم است اینکه ما در اجرای ایمرسیو می‌توانیم از هر سه فرم زمانی اشاره شده استفاده کنیم.

این کارگردان تئاتر اظهار داشت: مسئله دیگری که موجب می شود ما تفاوتی میان زندگی روزمره با یک اجرای نمایش قائل شویم، ارزش افزوده ای است که عناصر صحنه حین اجرا پیدا می کنند به این معنی که هر چیزی که وارد صحنه می شود فارغ از اینکه بیرون از صحنه چه ماهیتی داشته است در صحنه با ماهیت جدید ارزشی مضاعف پیدا می کند به همین خاطر است که عروسک بی جان وقتی وارد صحنه و یا قاب تصویر می شود به سبب حیاتی که شما به آن می دهید تبدیل به موجود نه بی جان بلکه جاندار با ارزش افزوده می شود و زمانی این ارزش افزوده به ثمر می رسد که مخاطب نمایش از حال انفعال  و شاهد صرف خارج شده و تبدیل به یک مخاطب اکتیو در جریان نمایش شود که اتفاقاً در روند نمایش نیز می‌توان اثر بگذارد. البته این ویژگی در نمایش باید تأثیر بر مخاطب بگذارد که به نوعی مخاطب او را تجربه کرده باشد و در ادامه بتواند به آن شهادت هم بدهد و براین اساس تمامی تماشاگران این ویژگی را دارند که به ویژه در اجرای ایمرسیو  به عنوان یک کنشگر عمل کند.

وی در مورد مخاطب نمایش ایمرسیو که به عنوان کنشگر هم وارد نمایش می شود، گفت: باید این مهم را در نظر گرفت که مخاطب ممکن است که تجربه نمایش نداشته باشد و مانند عوامل اجرایی از قابلیت لازم در این مورد برخوردار نباشد و لذا باید همه قواعد به او به سادگی  منتقل شود و براین اساس تکستی که برای اجرا در نظر گرفته می شود چون این نوع نمایش دربرگیرنده است لذا متن نیز باید پویا و دینامیک بوده و متن باید قابلیت تغییر فرم  در اجرا و اجزای خود را داشته باشد و مسئله دیگری که ناظر بر متن و یا تکست نمایشی در "تئاتر ایمرسیو" است  موضوع است که ما  برخلاف بسیاری از شیوه های اجرایی هیچ محدودیتی در انتخاب موضوع برای آن نداریم.

گنجه در پایان گفت: "تئاتر ایمرسیو" به دلیل اجرای خاص آن و کاربردی که در طرح موضوعات گوناگون دارد از جنبه های تجاری و پولسازی همچون سایر شیوه های متداول تئاتری به دور است و با توج به فراگیری این نوع تئاتر باید مورد حمایت جدی دولت ها در سراسر جهان قرار گیرد و از آنجا که از سوی مخاطب و مردم مورد استقبال است و شکل دموکراتیکی در قیاس با مخاطب دارد لذا به سرعت در حال رواج است و به عنوان یک پدیده نو  گسترش یافته و شاید تبدیل به یک اصل در تئاتر رایج شود.




مطالب مرتبط

کارگردان‌های نمایش‌های بزرگ‌سال عروسکی از دغدغه‌های‌شان گفتند

نمایش بزرگ‌سال عروسکی، نمایشی حرفه‌ای با ابزار عروسک است
کارگردان‌های نمایش‌های بزرگ‌سال عروسکی از دغدغه‌های‌شان گفتند

نمایش بزرگ‌سال عروسکی، نمایشی حرفه‌ای با ابزار عروسک است

کارگردانان سه نمایش «مامان»، «دویست‌وهشتادمین شب سال» و «مَثلث» بر این باورند که نمایش بزرگ‌سال عروسکی، نمایشی حرفه‌ای با ابزار عروسک است که باید مثل دیگر آثار دیده شود و مورد ارزیابی قرار بگیرد.

|

کارگاه «مقایسه روش بازیگری گرتوفسکی و چخوف» برگزار شد

تاکید بر اهمیت شناخت بازیگر از تمامی تکنیک‌های بازیگری
کارگاه «مقایسه روش بازیگری گرتوفسکی و چخوف» برگزار شد

تاکید بر اهمیت شناخت بازیگر از تمامی تکنیک‌های بازیگری

کارگاه تخصصی «مقایسه روش بازیگری گرتوفسکی و چخوف» با تاکید بر اهمیت شناخت بازیگر از تمامی تکنیک‌های بازیگری طی دو روز با حضور آرمن سرکیسیان برگزار شد.

|

«مامان» به صحنه بازمی‌گردد

«مامان» به صحنه بازمی‌گردد

نمایش عروسکی «مامان» به نویسندگی و کارگردانی الهام سلج محمودی دور دوم اجراهای خود را از 12 بهمن ماه در سالن تئاتر «هامون» آغاز می‌کند.

|

«ماهی کوچولو» به تالار هنر رسید

«ماهی کوچولو» به تالار هنر رسید

نمایش عروسکی «ماهی کوچولو» که اقتباسی از داستان «ماهی سیاه کوچولو» است، دی و بهمن 1402، در تالار هنر به صحنه خواهد رفت.

|

نظرات کاربران