در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش‌های بخش صحنه‌ای (مرور) جشنواره نمایش عروسکی«تهران مبارک»

اجراهای تماشایی با وجود ضعف در نمایشنامه

ایران تئاتر – سید رضا حسینی:هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی تهران مبارک به پایان رسید.در مطلب پیش رو جمع بندی داریم درباره بخش صحنه‌ای (مرور) جشنواره عروسکی مبارک.

اگر در طول هفته گذشته از طریق ایران تئاتر پیگیر اخبار هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی تهران مبارک بوده باشید حتما می‌دانید که تا کنون آثار صحنه‌ای حاضر در دو بخش خردسال و کودک و نوجوان جشنواره را مورد بررسی قرار دادیم. در این جشنواره پنج نمایش صحنه‌ای دیگر نیز حضور یافته که جملگی برای گروه سنی کودک و نوجوان ساخته شده است‌. برخی از این نمایش‌ها پیش‌تر در جشنواره‌های مختلف شرکت کرده و اجراهایی نیز خارج از رویدادهای هنری سالانه داشته‌اند؛ به هر حال شاهد قرار گرفتن نام آن‌ها در بخش جداگانه‌ای به نام بخش صحنه‌ای (مرور) جشنواره بودیم و در مطلب پیش رو قصد پرداختن به آن‌ها را داریم.

از میان پنج نمایش حاضر در بخش صحنه‌ای (مرور) هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی تهران مبارک سه اثر از تهران حضور دارند و سهم پردیس و همدان در این بخش نیز یک نمایش است. به سراغ آثار بخش صحنه‌ای (مرور) هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی تهران مبارک می‌رویم و ضمن معرفی آن‌ها نگاهی به این نمایش‌ها خواهیم داشت.

 

نمایش یک روز و دو فصل و هدیه کوچولو

نمایش «یک روز و دو فصل و هدیه کوچولو» یکی از پنج اثر حاضر در بخش صحنه‌ای (مرور) هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی تهران مبارک است و تئاتر تهران را در رویداد هنری امسال نمایندگی می‌کند.

عوامل تولید نمایش

نویسندگان: رامین کهن، نوشین سیفی

کارگردان: رامین کهن

عروسک گردانان: علی باروتی، معصومه آرواز، امیر عباسیان

طراحی و ساخت عروسک: منیر مولوی زاده، پرستو آریاکیا، رامین کهن

مدیر تولید: امین میرزا باقری

دستیار کارگردان: علی باروتی

ضبط موسیقی: کیان حجازی، فرشاد پاسدار

صدابردار: فرشاد پاسدار

آهنگساز و نوازنده: امین پروین

رنگ‌آمیزی صورت عروسک: مهلا صفری

طراحی و اجرای نور: نسرین خرمی، رامین کحال زاده

ترمیم و بازسازی عروسک: منیر مولوی زاده

طراح لباس: هانیه زحمتکش، الهه میرزایی

طراحی و ساخت اجزای صحنه: پرستو آریاکیا، مهلا صفری، رامین کهن، نوشین سیفی، هانیه زحمتکش، الهه میرزایی

خلاصه نمایش

این نمایش خود از دو نمایش مجزا به نام‌های «یک روز و دو فصل» و «هدیه کوچولو» تشکیل شده است که هر کدام داستان و شخصیت‌های جداگانه و متفاوتی دارند.

یک روز و دو فصل: ننه سرما و عمو نوروز که نماینده دو فصل زمستان و بهار هستند در انتهای رمستان و آغاز بهار یعنی نوروز با یکدیگر ملاقات می‌کنند و شیفته هم می‌شوند. آن دو تصمیم می‌گیرند با یکدیگر زندگی کنند؛ اما هر کدام از آنها علایق، سلایق و رفتار متفاوتی دارد که با دیگری سازگار نیست. ننه سرما دوست دارد همه جا پر از برف باشد، رودخانه‌ها یخ بزنند و تا جایی که چشم کار می‌کند آدم برفی‌ها (که نوه‌های قد و نیم قد او هستند) در این سو و آن سو پراکنده شوند. اما عمو نوروز گرما را ترجیح می‌دهد و دوست دارد گیاهان و درختان شاداب و سرسبز باشند و رودخانه‌ها در هر سو جاری شوند. به این ترتیب آنها تصمیم می‌گیرند با وجود علاقه‌ای که به هم دارند به روال سابق برگردند و نوبتی به مردم و طبیعت سر بزنند. این گونه است که با آمدن فصل بهار ننه سرما زیر لحاف برفی خود به خواب فرو می‌رود و عمو نوروز مهمان طبیعت می‌شود و با خود سرسبزی و زندگی می‌آورد.

هدیه کوچولو: موجود انسان نمایی به نام کوچولو قصد دارد به مناسبت تولد مادرش به او هدیه ارزشمندی بدهد و از زحماتش قدردانی کند. با این حال او نمی‌تواند تصمیم بگیرد که چه هدیه‌ای برای مادرش مناسب‌تر است. او به نقاط مختلف جهان سرک می‌کشد و حتی راهی آسمان و زیر آب می‌شود تا شاید بتواند هدیه ارزشمندی برای مادرش بیابد. در پایان او به این نتیجه می‌رسد که مهربانی بهترین هدیه است و تصمیم می‌گیرد قلب خود را به مادرش تقدیم کند.

نگاهی به این نمایش

نمایش «یک روز و دو فصل» توسط دو عروسک گردان اجرا شده است که علاوه بر حرکت دادن عروسک‌ها وظیفه صحبت به جای ننه سرما و عمو نوروز را نیز بر عهده دارند. آن‌ها به خوبی از پس انجام این وظیفه بر آمده‌اند و اجرای قابل قبولی در این دو نقش دارند. نکته مثبت طراحی صحنه این نمایش آن است که فضای پشت سر بازیگران خالی یا سیاه نیست و متناسب با فضای صحنه از رنگ‌های روشن پوشیده شده است. جزئیات به کار رفته در لباس ننه سرما و عمو نوروز نیز در سطح قابل قبولی قرار دارد و تن پوش این دو شخصیت متناسب با ماهیت آنها است.

شخصیت ننه سرما و عمو نوروز در این نمایش از جنبه کمیک برخوردارند و جا داشت عروسک‌های آنها نیز از نظر ظاهر تناسب بیشتری با این جنبه شخصیتی داشته باشند. البته طراحی این دو عروسک بد نیست اما می‌توانست بهتر باشد. در مجموع این نمایش روایت ساده و صمیمانه‌ای از آشنایی عمو نوروز و ننه سرما به مخاطب کودک ارائه‌ می‌دهد که بیش از اندازه طولانی نمی‌شود و به موقع پایان می‌یابد.

در نمایش «هدیه کوچولو» نیز مانند یک روز و دو فصل شاهد استفاده مناسب از موسیقی هستیم. در اینجا حتی استفاده بهتری از موسیقی صورت گرفته است و طراحی صحنه نیز چشم‌نوازتر به نظر می‌رسد. سفر کوچولو به آسمان و زیر آب تنوع خوبی به این نمایش بخشیده است و موجب ملاقات بیننده با صحنه‌های متفاوت می‌شود. کوچولو برخلاف عمو نوروز و ننه سرما صحبت نمی‌کند و روایت نمایش بیشتر از طریق حرکت همراه با موسیقی صورت می‌گیرد. به همین دلیل در برخی صحنه‌ها شاهد حضور سه عروسک گردان روی صحنه هستیم تا تعامل کوچولو با اجزای صحنه به خوبی اجرا شود. البته راوی نمایش توضیحاتی در مورد صحنه‌ها می‌دهد که موجب برقراری ارتباط افراد کم سن و سال با رخدادهای روی صحنه می‌شود.

تنها ایرادی که می‌توان به نمایش هدیه کوچولو گرفت این است که پایان داستان و نتیجه گیری نهایی به سرعت و بدون مقدمه‌چینی رقم می‌خورد و تا حدی سرسری جلوه می‌کند. کوچولو پس از سیر و سفر در آسمان، زمین و دریا به این نتیجه می‌رسد که بهترین هدیه برای مادرش قلب خود او است؛ اما دلیل روشنی برای این نتیجه‌گیری در اختیار مخاطب قرار نمی‌گیرد. در مجموع هر دو نمایش یک روز و دو فصل و هدیه کوچولو که توسط گروه مشترکی اجرا شده‌اند نمره قبولی دریافت می‌کنند و می‌توان آنها را آثار سرگرم کننده‌ای برای کودکان لقب داد. هر دو نمایش به خصوص هدیه کوچولو برای خردسالان نیز مناسب به نظر می‌رسد و می‌تواند موجبات سرگرمی این گروه سنی را نیز فراهم آورد.

 

نمایش گورخر سیاه

نمایش «گورخر سیاه» نماینده پردیس در بخش صحنه‌ای (مرور) هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی تهران مبارک است.

عوامل تولید نمایش

نویسنده: بربل مایا (فعال تئاتر آلمانی)

مترجم: مهتاب وثوق

کارگردان: شراره طیار

عروسک گردانان: فهیمه باروتچی، شراره طیار

طراح صحنه و عروسک: صبا قدیمی

شاعر، آهنگساز و اجرای موسیقی: امیرحسین انصافی

دستیار کارگردان: صبا قدیمی

خلاصه نمایش

صبح یک روز هنگامی که گورخر از خواب بر می‌خیزد متوجه می‌شود که بدنش دیگر هیچ خط سفیدی ندارد و کاملا سیاه شده است. اعضای گله معتقدند که او دیگر گورخر نیست و در نهایت نیز او را از گله بیرون می‌کنند. گورخر به سراغ جغد دانا می‌رود تا از او راه چاره بخواهد. جغد به او می‌گوید باید سه سنگ متحرک که سنگ زنده نام دارند را بیابد و در شبی که قرص ماه کامل است آنها را درون آب بیاندازد تا بدنش خط‌های سفیدی به رنگ ماه بیابد. گورخر سنگ‌ها را می‌یابد اما پس از ملاقات با برخی از حیوانات بیشه نظیر فیل و زرافه و کرگدن برای کمک و حل کردن گرفتاری‌ آنها سنگ‌های زنده را به این حیوانات هدیه می‌دهد. او به این نتیجه می‌رسد که چه بدنش سیاه باشد و چه خط‌های سفید داشته باشد یک گورخر است و بهتر است سنگ‌های زنده در اختیار حیواناتی قرار گیرد که بیشتر به آن نیاز دارند. با وجود سیاه بودن بدن گورخر فیل و کرگدن و زرافه او را گورخر صدا می‌کنند و گور خر سیاه از این موضوع خوشحال است. با این حال ماه پاداش مهربانی و از خودگذشتگی گورخر را می‌دهد و خط‌های بدنش را به او باز می‌گرداند. خط‌هایی از جنس نور ماه که با خط‌های بدن تمام گورخرهای جهان متفاوت است.

نگاهی به این نمایش

نمایش «گورخر سیاه» بر اساس یک نمایشنامه آلمانی ساخته شده است که خود اقتباسی از یک افسانه آفریقایی محسوب می‌شود. نمایشنامه این اثر جذابیت لازم را برای کودکان دارد و موضوعات و مفاهیم مطرح شده در آن برای آنها بسیار مفید است. در این نمایش کودکان با این حقیقت آشنا می‌شوند که ظاهر آنها به اندازه آنچه درونشان است اهمیت ندارد و حتی اگر دیگران آن‌ها را بر اساس مشخصات ظاهری قضاوت کرده و از جمع خود طرد نمایند نباید از آنچه هستند دلسرد و ناامید شوند. مفاهیمی نظیر کمک به دیگران، فداکاری، نیکی کردن و داشتن تلاش و پشتکار از جمله مفاهیمی است که در این نمایش به شکل غیر مستقیم به کودکان آموخته می‌شود. آن‌ها همچنین می‌آموزند به ظاهر دیگران احترام بگذارند و ویژگی‌هایی نظیر جثه یا رنگ پوست را ملاک قضاوت قرار ندهند.

در بحث اجرا نیز این نمایش توانسته است ویژگی‌های مثبتی را به رخ بکشد. عروسک‌های این نمایش از کاغذ مچاله ساخته شده‌اند و این پیام را به مخاطب می‌دهند که از اجسام به ظاهر بی‌اهمیت نیز می‌توان چیزهای جالبی خلق کرد. نمایش «گورخر سیاه» توسط دو بازیگر اجرا می‌شود که یکی از آنها وظیفه روایت داستان و دیگری نقش عروسک گردانی و صدا پیشگی را بر عهده دارد. البته راوی نیز گاه در امر عروسک گردانی به همکار خود یاری می‌رساند. این دو نفر به خوبی نمایش را اجرا کرده‌اند و عملکرد مثبتی روی صحنه دارند.

استفاده از موسیقی و ترانه برای جابه‌جایی میان صحنه‌ها و تبدیل روز به شب یکی دیگر از نکات مثبت این اثر به شمار می‌رود. البته صدای ساز و آواز تنها در بخش‌های محدودی از این نمایش شنیده می‌شود و استفاده از ترانه و موسیقی منحصر به صحنه‌های رویا دیدن گورخر سیاه است. اما همین میزان نیز کفایت می‌کند و داستان این نمایش به آن اندازه قدرت و کشش دارد که برای افزایش جذابیت آن نیازی به استفاده بی‌رویه از صحنه‌های موزیکال نباشد. 

صحنه این نمایش توسط یک میز جمع و جور شکل گرفته که با پارچه‌ای به رنگ روشن همراه با بته جقه‌های سنتی پوشیده شده است. طراحان صحنه با این ترکیب قصد به تصویر کشیدن بیشه محل وقوع داستان را داشته‌اند. بخش عمده نمایش در بالای میز اجرا می شود و پایین آن تنها به صحنه جستجوی سنگ‌های زنده توسط گورخر اختصاص دارد. شاید بتوان ادعا کرد که این دکور ساده چندان گیرا نیست. البته این موضوع ارتباطی به ساده بودن بیش از اندازه بیشه ندارد؛ چرا که جانوران کاغذی حاضر در آن نیز ساده طراحی شده‌اند و در عین حال جذاب به نظر می‌رسند. مشکل اصلی آن است که رنگ و لعاب پارچه و برخی دیگر از جزئیات صحنه نظیر کاسه‌ای که نقش آبشخور گورخرها را ایفا می‌کند به اندازه گورخرها و سایر جانوران بیشه جالب و بدیع جلوه نمی‌کند و قدیمی و از سکه افتاده به نظر می‌رسد. به بیان ساده‌تر بیشه این نمایش با جانورانی که در دل خود جای داده از یک جنس نیست و تناسب چندانی با آنها ندارد.

یکی دیگر از نقاط ضعف این اثر که البته به خود نمایش ارتباطی ندارد نوع فیلمبرداری آن است. برای به تصویر کشیدن این تئاتر عروسکی جمع و جور بیش از اندازه از نمای باز استفاده شده است و در برخی صحنه‌ها جانوران و اجزای صحنه چندان مشخص به نظر نمی‌رسند. دکور این نمایش عظمت چندانی ندارد و نیازی به ثبت تصویری آن از فاصله دور نیست. در مجموع نمایش «گورخر سیاه» نکات مثبت فراوانی در محتوا و اجرا دارد و تماشای آن برای کودکان بسیار مفید خواهد بود.

 

نمایش مارمولک بد ادا

نمایش «مارمولک بد ادا» از همدان در هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی تهران  مبارک حضور دارد و از جمله آثار گروه سنی کودک و نوجوان محسوب می‌شود که در بخش صحنه‌ای (مرور) این رویداد هنری حاضر شده است.

عوامل تولید نمایش

نویسنده: منوچهر اکبرلو

کارگردان، طراح لباس و عروسک: پگاه معصومی

مشاور کارگردان و طراح صحنه: فرزاد لباسی

آهنگساز: مهدی فتحی

ساخت عروسک: یگانه عبدالمالکی

طراح نور: پدرام معصومی

نوازنده: مهرداد معصومی

هم‌سرایان: نعیمه پور شیری، نیکتا میرزاییان، ستایش بختیاری فرجادی

گریم: نعیمه حامیان، مهری آزیش

دستیار کارگردان: محمد رضا باباخانیان

خلاصه نمایش

خاله عنکبوت مشغول بافتن قالی خوش نقش و نگاری است و قصد دارد آن را به عنوان هدیه عروسی به دخترش تقدیم کند. با این حال اوضاع خوب پیش نمی‌رود و مارمولک بد ادا که بوی بدی هم دارد به سراغ خاله می‌آید تا قالی را از او بگیرد؛ او بوی قالی را احساس کرده و برای خوردن به سراغش آمده است. خاله عنکبوت ابتدا سعی می‌کند مارمولک را دوستانه از این کار منصرف کند؛ اما هنگامی که دوستی را بی‌فایده می‌بیند برای عنکبوت‌های همسایه پیغام می‌فرستد. آنها نیز به کمک خاله عنکبوت می‌آیند و شر مارمولک را از سر او کم می‌کنند. مارمولک که از کار خود پشیمان شده است بار دیگر به سراغ او می‌آید و خواهش می‌کند اجازه بدهد در مراسم عروسی دخترش شرکت کند. خاله عنکبوت نیز می‌پذیرد و مارمولک را به مراسم عروسی دعوت می‌کند.

نگاهی به این نمایش

نمایش «مارمولک بد ادا» تنها توسط یک بازیگر اجرا شده است و خود او نقش شخصیت‌های مختلف حاضر در داستان را ایفا و به جای تمام آنها صحبت می‌کند. به جز خاله عنکبوت سایر شخصیت‌های داستان عروسک‌هایی هستند که بازیگر نمایش آنها را به شکل جوراب یا دستکش می‌پوشد و به ایفای نقش با آنها می‌پردازد. در بخش‌های پایانی نمایش اکثر این شخصیت‌ها روی صحنه حضور دارند و بازیگر با هر چهار دست و پای خود به ایفای نقش می‌پردازد؛ او به خوبی از پس اجرای تمام این نقش‌ها بر آمده است و لحظات جالبی را روی صحنه رقم می‌زند. به طور کل ایده استفاده از عروسک‌های پوشیدنی چندگانه در نوع خود جالب است.

از دیگر نکات مثبت این نمایش می‌توان به شرکت دادن کودکان تماشاچی در بخش‌هایی از اجرا اشاره کرد. به عنوان مثال هنگام دستگیر کردن مارمولک بد ادا خاله عنکبوت از حضار کودک می‌خواهد که یکی از آنها جلو بیاید و طناب را دور گردن مارمولک (که در واقع جوراب خود او است) بیاندازد؛ یا هنگامی که مارمولک از خاله عنکبوت خواهش می‌کند او را ببخشد و به عروسی دخترش دعوت کند خاله عنکبوت از تماشاچیان می‌پرسد که این کار را بکند یا نکند.

عروسک‌های این نمایش از نظر ظاهر با یکدیگر تفاوت‌هایی دارند و طراحی آنها   قابل قبول است. با این حال برخلاف طراحی عروسک‌ها طراحی صحنه بسیار ساده صورت گرفته و جزئیات چندانی برای جلب نظر کودکان ندارد. به جز تار عنکبوت بزرگی که نخ‌های قالی خاله عنکبوت از آن آویخته‌اند جزئیات دیگری در صحنه مشاهده نمی‌شود و خبری از رنگ‌های زنده و شاد نیست. موسیقی نیز نقش پررنگی در پیش برد روایت داستان ایفا نمی‌کند و به جز قطعه کوتاهی که برای تغییر صحنه‌ها نواخته می‌شود و با آوای سرود سه هم‌سرا همراه است تاثیر آشکار دیگری در اجرا ندارد.

به منظور جمع بندی می‌توان نوع اجرای نمایش مارمولک بد ادا و عملکرد خوب تنها بازیگر آن برای تاثیرگذاری بر مخاطب را به عنوان نقاط قوت اصلی این تئاتر عروسکی در نظر گرفت.

 

نمایش حیاط خانه ما

نمایش «حیاط خانه ما» برای گروه سنی کودک و نوجوان ساخته شده و یکی دیگر از نمایندگان تهران در بخش صحنه‌ای (مرور) هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی تهران مبارک است.

عوامل تولید نمایش

نویسنده: فاطمه منتظری

کارگردان: وحید خسروی

بازیگر و عروسک گردان: امیرحسین انصافی

طراح و سازنده عروسک و دکور: مژده زکریاپور

خلاصه نمایش

قرمزی که رنگ قرمز گیلاس‌های درخت گوشه حیاط از او سرچشمه می‌گیرد از زندگی یکنواخت خود خسته است و دیگر نمی‌خواهد رنگ قرمز گیلاس‌های درخت باشد. به همین دلیل به خانه همسایه می‌رود تا زندگی جدیدی را آغاز کند. در آنجا او تجربیات متعددی را می‌آزماید؛ ابتدا به سراغ حوض خانه می‌رود و پس از ترکیب شدن با رنگ آبی آن به بنفش تبدیل می‌شود. پس از آن نیز با رنگ زرد دوچرخه پسر کوچک خانه در می‌آمیزد و آن رابه نارنجی تبدیل می‌کند؛ سپس به سراغ پیراهن مرد خانه می‌رود و رنگ سفید آن را به صورتی تغییر می‌دهد. اما نه ماهی‌های حوض، نه پسربچه و نه مرد خانه از رنگ جدید لوازم و وسایل مورد علاقه خود راضی نیستند. به همین دلیل قرمزی به سراغ تاج خروس می‌رود تا سرخی آن را دو چندان سازد. قرمزی از خانه جدید خود راضی است و قصد دارد همان‌جا در تاج خروس بماند. اما باخبر می‌شود که باغبان قصد دارد درخت گیلاس را قطع کند؛ چرا که رنگ گیلاس‌ها دیگر قرمز نیست و کسی گیلاس سفید دوست ندارد. قرمزی تصمیم می‌گیرد به محل قبلی زندگی خود باز گردد و بار دیگر رنگ گیلاس‌های درخت کنج حیاط را قرمز کند. او به این نتیجه می‌رسد که با نجات درخت و قرمز کردن رنگ گیلاس‌ها می‌تواند مفیدتر باشد.

نگاهی به این نمایش

در نمایش «حیاط خانه ما» نیز تنها یک بازیگر به عنوان راوی حضور دارد. او نقش تمام شخصیت‌های حاضر در داستان را به تنهایی ایفا می‌کند و می‌توان گفت که این کار را به خوبی انجام داده است. راوی حرکت و فعالیت فراوانی روی صحنه دارد و انرژی خود را به مخاطب نیز منتقل می‌کند. بده بستان او با شخصیت قرمزی بسیار خوب است و گاه بیننده را به خنده وا می‌دارد. شخصیت قرمزی در قامت چراغ قوه کوچک قرمز رنگی به بیننده معرفی می‌شود که مدام با راوی بحث می‌کند و زیر بار سخنان و نصیحت‌های او مبنی بر اینکه گشت و گذار در حیاط را رها کند و سر خانه و زندگی اصلی خود یعنی همان درخت گیلاس برگردد، نمی‌رود.

بسیاری از بخش‌های این نمایش با ساز و آواز روایت می‌شود که تاثیر مثبتی بر بیننده دارد و به فضای تئاتر طراوت و شادی بیشتری تزریق می‌کند. یکی از نقاط قوت این نمایش برخورداری آن از ریتم سریع و مناسبی است که تا پایان دستخوش تغییر نمی‌شود.

راوی برای روایت ماجرای قرمزی و اهل خانه از یک ماکت کتاب مانند استفاده می‌کند که برگه‌های مختلف آن گوشه و کنار حیاط را به تصویر می‌کشد و محل رخ دادن وقایع را به بیننده نشان می‌دهد. جزئیاتی نظیر ورود قرمزی به دوچرخه، حوض، پیراهن و تغییر رنگ ناگهانی آنها شکل جالبی دارد و به یک شعبده بازی مختصر و ساده شبیه است. شخصیت‌های نظیر پسربچه یا پدر خانواده نیز در واقع دست‌های راوی هستند و او به کمک کف دست خود نقش آنها را بازی می‌کند.

فیلمبرداری و کارگردانی و تدوین این نمایش برای مخاطبان پلتفرم‌های اینترنتی نطیر تلویزیون تئاتر ایران بسیار خوب انجام شده و استفاده از کات‌های سریع در کنار به تصویر کشیدن بازیگر و اجزای صحنه از زوایای مختلف موجب شده است تا حرکت و هیجان راوی به خوبی به بیننده منتقل شود.

نمایش حیاط خانه ما روایتگر داستان ساده‌ای است که حتی می‌توان گفت تا حدی غبار گرفته و پیش پا افتاده به نظر می‌رسد؛ با این حال روایت خوب این داستان موجب جلب نظر بیننده می‌شود. این داستان پیش پا افتاده پیام ساده اما مهمی دارد که چیزی جز توجه به داشته‌ها و پرهیز از حسرت بیهوده برای ناداشته‌ها نیست؛ ناداشته‌هایی که شاید حتی مفید و لازم نیز نباشند و داشتن حسرت برای آنها عبث باشد. در مجموع این نمایش بار دیگر اهمیت یک اجرای قدرتمند با استفاده بهینه از امکانات موجود را به ما گوشزد می‌کند؛ اجرایی که قادر است نقاط ضعف یک اثر نمایشی را کمرنگ جلوه دهد.

 

نمایش دنیای خیال انگیز من

نمایش «دنیای خیال انگیز من» به عنوان یکی ازسه نماینده تهران در هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی تهران مبارک حضور دارد و در بخش صحنه‌ای (مرور) این رویداد هنری حاضر شده است.

عوامل تولید نمایش

نویسنده، کارگردان، بازیگر، طراح و ساخت عروسک: بهناز مهدی‌خواه

طراحان صحنه: مریم غلامی، بهناز مهدی‌خواه

طراح نور: محمدرضا شاملو

شاعر: آزاده فرهنگیان

طراحان لباس: مریم غلامی، بهناز مهدی‌خواه

موسیقی: آرش سلگی

دستیار کارگردان: سروش فرهنگیان

منشی صحنه: مبینا افراسیانی

خلاصه نمایش

دختر جوانی که خود را یک هنرمند معرفی می‌کند برای بچه‌ها از خاطرات دوران کودکی می‌گوید و داستان مسیری که برای تبدیل شدن به یک هنرمند پیمود را تعریف می‌کند. او در یک شهر شلوغ و پر سر و صدا زندگی می‌کرد که هیچ جذابیتی برایش نداشت و جز سر و صدا و بوق خودروها صدای دیگری نمی‌شنید. اما روزی پدرش او را با خود به روستای محل زندگی عمه خانم برد و با دنیای تازه‌ای آشنا کرد. در آنجا دختر کوچک توانست با حیوانات مختلف آشنا شود، از درخت بالا برود، با زنبورها بازی نماید و در رودخانه شنا کند. این تجربیات بکر و هیجان‌انگیز قوه خلاقه او را پرورش داد و از دختر کوچک یک هنرمند توانا ساخت.

نگاهی به این نمایش

نمایش «دنیای خیال انگیز من» یکی دیگر از آثار بخش صحنه‌ای (مرور) جشنواه عروسکی مبارک امسال است که از وجود تنها یک بازیگر بهره می‌برد. در این نمایش فرم اجرا نقطه قوت اصلی به شمار می‌رود و بازیگر به روش‌های مختلف توانایی‌های خود را به رخ بیننده می‌کشد. بخش‌های گوناگون لباس رنگارنگ و چند لایه او صحنه‌های مختلف نمایش را تشکیل می‌دهد که برای اجرای هر کدام از آنها عروسک‌های متفاوتی تدارک دیده شده است.

عروسک‌های «دنیای خیال انگیز من» نیز مانند لباس بازیگر این نمایش از رنگ‌های زنده و شاد برخوردار است و نمونه‌های متنوعی نظیر عروسک‌های دستکشی، خیمه شب بازی و میله‌ای را شامل می‌شود. اندازه آنها نیز تنوع قابل توجهی دارد و نمونه‌های کوچک، متوسط و بزرگ را در بر می‌گیرد. حتی برای افزایش تنوع روایت در بخشی از داستان که به ماجراجویی دختر هنرمند روی رودخانه اختصاص دارد از نمایش سایه استفاده شده است.

بهره گرفتن از موسیقی و آواز برای روایت‌ بخش‌هایی از داستان نیز مزید بر علت می‌شود تا نمایش «دنیای خیال انگیز من» از نظر اجرا بسیار غنی جلوه کند. در این نمایش نیز فیلمبرداری، کارگردانی و تدوین برای مخاطب تلویزیونی به خوبی انجام گرفته است و این موضوع هنگام آواز خواندن بازیگر و انجام حرکات سریع با عروسک‌ها بر روی صحنه بیش از هر زمان دیگری نمایان می‌شود. در مجموع نکات مثبت نمایش «دنیای خیال انگیز من» و خلاقیت این اثر در بحث اجرا موجب شده است تا داستان تکراری، غیر جذاب و کلیشه‌ای آن چندان به چشم نیاید.

 

لزوم توجه به ویژگی‌های ظاهری نمایش کودک

بدون شک نقطه قوت مشترک تمام نمایش‌های حاضر در بخش صحنه‌ای (مرور) هجدهمین جشنواره عروسکی مبارک اجرای قدرتمند بازیگران آن‌ها بود. با این حال اکثر این آثار از نظر کیفیت موضوعات مطرح شده در نمایش و داستانی که قصد تعریف آن را داشتند حرف چندانی برای گفتن نداشتند. بدون تعارف باید اعتراف کرد که نمایشنامه‌های ما ضعف‌های متعددی دارد و در بسیاری موارد خالی از عنصر جذابیت است. مفاهیم مطرح شده در برخی از این نمایشنامه‌ها بسیار قدیمی و تاریخ مصرف گذشته می‌نماید و توجه به موضوعات روز با روایت نوین می‌تواند حکم آبی روی آتش را داشته باشد. البته هیچ دستاوردی خود به خود حاصل نمی‌شود و برای تعریف داستان‌های جذاب باید تکانی به خود داد و راه و روش تعریف آن‌ها را یاد گرفت. با تمام این اوصاف هنوز هم می‌توان ایده‌های خوب و نکات مثبتی را در نمایش‌های جشنواره مشاهده کرد که در مطلب پیش رو به آن‌ها اشاره شد.




مطالب مرتبط

هم‌زمان با سالروز 52 سالگی مرکز تئاتر کانون

اجرای نمایش «قورباغه و غریبه» آغاز شد
هم‌زمان با سالروز 52 سالگی مرکز تئاتر کانون

اجرای نمایش «قورباغه و غریبه» آغاز شد

سالروز تاسیس مرکز تولید تئاتر و تئاتر عروسکی کانون پرورش فکری، با حضور عادل بزدوده، جمعی از هنرمندان، کودکان و نوجوانان و والدین بچه‌ها و آغاز اجرای نمایش «قورباغه و غریبه» گرامی داشته شد.

|

مهتاب تبریزی، کارگردان حاضر در جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی:

رقابتی شدن بخش عروسکی، کیفیت آثار را افزایش می‌دهد
مهتاب تبریزی، کارگردان حاضر در جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی:

رقابتی شدن بخش عروسکی، کیفیت آثار را افزایش می‌دهد

مهتاب تبریزی، کارگردان هرمزگانی اعتقاد دارد بخش عروسکی جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی، بهتر است به صورت رقابتی برگزار شود تا کیفیت آثار افزایش یابد.

|

نظرات کاربران