گزارشی درباره آسیب شناسی ادبیات نمایشی تئاتر شهرستان ها؛
به نظر یعقوبی اگر در شهرستان ها به ندرت نمایشنامه خوب نوشته می شود، باید از میراث ادبیات نمایشی ایران استفاده کرد. آثاری از رادی، بیضایی، ساعدی و دیگر نویسندگانی که می توان نوشته هایشان را کار کرد و تعدادشان هم کم نیست.
آرش عباسی:
بحث آسیب شناسی ادبیات نمایشی در تئاتر شهرستان ها از جمله نخستین مباحثی بود که سایت ایران تئاتر در راستای توجه بیشتر به مقوله تئاتر شهرستان به راه انداخت و با نظرات و عقاید مختلف کارشناسان و هنرمندان ادبیات نمایشی رو به رو شد.
* نمایشنامه نویسی؛ عشق یا حرفه؟!
به گزارش سایت ایران تئاتر ایوب آقاخانی نویسنده و کارگردان، مشکل اصلی ادبیات نمایشی شهرستان را نبود نگاه حرفه ای به این شاخه ادبی ـ هنری می داند و می گوید:«در شهرستان ها تئاتر و مشخصاً نمایشنامه نویسی، تنها عشق و علاقه است و حرفه نیست. همین امر سبب می شود که هنرمندِ آفرینشگر شهرستانی بسیار غریزی در پی شوریدگی درونش برود و در خوش بینانه ترین شکل، مقلد درام نویسی شود که یکی از کارهای او تأثیری در روح و روان این هنرمند گذاشته است.»
این نمایشنامه نویس که کار تئاتر را از شهرستان آغاز کرده و تاکنون در بسیاری از جشنواره های شهرستانی به عنوان داور حضور داشته، تأکید می کند:«لازم است ذکر کنم که با لفظ"شهرستانی" در این منظر و مبحث، به مثابه یک واژه علمی برخورد کردم و نه یک واژه مؤید کسر ارزش های هنری و خدایی ناکرده تحقیرآمیز.»
وی ادامه می دهد:«هنرمندان شهرستانی برای رشد، از همدیگر الگو می گیرند، به جای این که به افقی باز تر خیره شوند و این باعث می شود"نقص" از الگو به تقلید کننده منتقل شود.»
* مهاجرت نمایشنامه نویس شهرستانی
صادق عاشورپور که جزء نمایشنامه نویسان شهرستانی به حساب می آید، نظر دیگری دارد. او معقتد است که اگر پراکندگی و مهاجرت نمایشنامه نویسان شهرستانی با همین سرعت پیش برود، باید بپذیریم که نمایشنامه نویسی در شهرستان ها نفس های آخرش را می کشد.
وی به گونه ای دیگر هم به این مشکل نگاه می کند:«برعکسِ آن که مسئولان رده بالا به هنر نمایش توجه دارند، نمایشنامه و نمایشنامه نویسی هنوز از سوی مسئولان شهرستانی به عنوان یک ضرورت شناخته نشده و بخش اعظم این مشکل به کارشناسان تئاتر ادارات ارشاد برمی گردد.»
* نبود رقابت در ادبیات نمایشی
علی اصغر شادروان(از فعالان تئاتر اهواز) نبود رقابت در ادبیات نمایشی شهرستان را نوعی بیماری برای تئاتر می داند. او معتقد است:«وقتی در شهرستان ها برشت یا استریندبرگ منع می شوند و کمتر کسی به دنبال آن ها می رود، نتیجه این می شود که هر چه خودمان می نویسیم، گمان می کنیم درست است. نسل امروز علاوه بر این که ادبیات نمایشی جهان را خوب نمی شناسد، بر ادبیات حماسی خودمان هم اشرافی ندارد؛ به همین دلیل رقیبی برای خودش نمی بیند و هرچه می نویسند را کامل می پندارد.»
* استفاده از میراث ادبیات نمایشی ایران
محمد یعقوبی نمایشنامه نویس و کارگردان که بارها به عنوا داور در جشنواره های استانی حضور داشته، نگاه امیدوار کننده تری به ادبیات نمایشی شهرستان دارد. وی به سایت ایران تئاتر می گوید:«من تاکنون در چند استان به عنوان داور حضور داشته ام و در این میان گاهی با آثار شاخصی برخورد کرده ام.»
به نظر یعقوبی اگر در شهرستان ها به ندرت نمایشنامه خوب نوشته می شود، باید از میراث ادبیات نمایشی ایران استفاده کرد. آثاری از رادی، بیضایی، ساعدی و دیگر نویسندگانی که می توان نوشته هایشان را کار کرد و تعدادشان هم کم نیست.»
* یک شبه ره صد ساله رفتن
میلاد اکبرنژاد از نمایشنامه نویسان شهرستانی، مشکل را خود تئاتری های شهرستانی می داند که گویی خودشان هم باور کرده اند که جنس دوم هستند و علاقه ای هم ندارند که جنس اول باشند.
وی معتقد است:«نابسامانی های اجتماعی و نبود امنیت روانی و شغلی باعث شده که ما به"یک شبه ره صد ساله رفتن" دل ببندیم و این مسأله ما را به این جا رساند که نگاه کنیم امسال پدیده سال چه کسی است و کدام کار مورد پسند واقع شده و بعد شروع کنیم به تقلید از آن و بعد سال آینده می توان پیش بینی کرد چه کارهایی را می شود دید.»
* استفاده از فرهنگ بومی
حمیدرضا آذرنگ(نمایشنامه نویس و کارگردان) نظر دیگری درباره شهرستان دارد. او با اشاره به کمبودهای فراوان موجود در تئاتر شهرستان می گوید:«مگر هنرمند شهرستانی چه قدر با تئاتر مرکز تعامل دارد؟ مگر چه قدر به بدنه حرفه ای تئاتر سائیده می شود که ما از او انتظار کار فوق العاده هم داشته باشیم؟ اصلاً در خود شهرها و حتی مراکز استان ها مگر چه قدر اجرای مداوم تئاتر وجود دارد؟ پس در این شرایط واقعاً نمی توان از هنرمند شهرستانی انتظار معجزه داشت.»
آذرنگ تأکید می کند که نمایشنامه نویس شهرستانی می تواند از طرح ها، ایده ها و فرهنگ های بومی خود استفاده کند.
* سهل انگاری در خلق نمایشنامه
یدالله آقاعباسی(از فعالان تئاتر کرمان) هم معتقد است:«نمایشنامه نویس در خلاء نمی نویسد. نمایشنامه نویسی یک فرایند ذهنی است. خیلی باید نابغه باشی که خودت را جای تماشاگر بگذاری و این کار از همه برنمی آید. اجرای یک نمایشنامه نمی تواند تجربه های بعدی را هم به مسیر درستی هدایت کند.»
این استاد دانشگاه، به سهل انگاری برخی از جوانان در خلق نمایشنامه اشاره می کند و می گوید:«بروید از استادانی نظیر رادی بپرسید که برای هنرشان چه قدر زحمت کشیده اند؟ هر نمایشنامه را چند بار زیر و رو کرده و تراش داده اند؟ روی هر حرکت و کلمه چه قدر کار کرده اند؟ آن وقت مقایسه کنید با تولیدگران انبوه که هر شب یک نمایشنامه می نویسند و تولید و اجرا می کنند و عکس و تفصیلات شان در مجلات ریز و درشت چاپ می شود.»
* کارگردانان نمایشنامه نویس
آرش عباسی نمایشنامه نویس که با تئاتر شهرستان هم در ارتباط است، طیف وسیع فعالان ادبیات نمایشی در تئاتر شهرستان را به سه دسته نمایشنامه نویس، نمایشنامه نویس/ کارگردان و کارگردان/ نمایشنامه نویس تقسیم می کند و معتقد است:«گروه کارگردان/ نمایشنامه نویس اکثریت تئاتر شهرستان را تشکیل می دهند. این گروه کارگردانانی هستند که چون کسی را برای خلق آن چه دوست دارند اجرا کنند، پیدا نمی کنند، خود دست به خلق نمایشنامه می زنند.»
وی میل مفرط مؤلف بودن در تئاتر شهرستان را چالش برانگیز می داند و می افزاید:«در جشنواره بیست و پنجم تئاتر فجر از میان 13 نمایش شهرستانی، 10 نمایش توسط کارگردانان نوشته شده بود(یا 10 نمایشنامه نویس کار خود را کارگردانی کرده بودند) و از سه نمایش باقی مانده یک اثر از متن چاپ شده و متعلق به یکی از استادان نمایشنامه نویسی اجرا شد، یک اثر از نمایشنامه نویس تهرانی که با گروه های شهرستانی در ارتباط است، اجرا شد و تنها از میان کل نمایندگان شهرستان، یک نمایش، نویسنده ای جدا از کارگردان داشت که ضمناً بومی همان شهر هم بود.»
به گزارش سایت ایران تئاتر وی ادامه می دهد:«اولین نکته ای که در این آمار به ذهن می رسد، این است که میل مؤلف در تئاتر شهرستان به شدت بالاست و کارگردان شهرستانی تحت هیچ شرایطی حاضر نیست عنوان"مؤلف" را کنار بگذارد و تنها به عنوان"کارگردان" قانع شود.»
آن چه که در یک نگاه کلی به آراء و عقاید صاحب نظران ادبیات نمایشی به چشم می آید، ظاهراً نبود یک نگاه حرفه ای و جدی به مقوله ادبیات نمایش شهرستان است. امیدواریم ادبیات نمایشی به عنوان یکی از ارکان اصلی هنر تئاتر، در شهرستان ها به آن جایگاه والا برسد و به دغدغه ای مهم برای هنرمندان فهیم تئاتر شهرستان بدل شود.»