نقدی بر نمایش «پابرهنه در پارک» به کارگردانی مریم باقری
عشقهای خندهدار

نقد نمایش پابرهنه در پارک

نقد نمایش پابرهنه در پارک
ایران تئار_احمدرضا حجارزاده:نمایشنامههای نیل سایمون سالهاست در کشور ما مورد توجه کارگردانان و علاقهمندان به ادبیات و هنرهای نمایشی است و همواره با اقبال عمومی روبهرو میشوند.
«پابرهنه در پارک» از مشهورترین کمدیهای این کمدینویس آمریکایی است که بارها توسط کارگردانهای دیگر اجرا و حتا فیلم خوشساختی به کارگردانی «جین ساکس» و بازیهای دیدنی «رابرت ردفورد» و «جین فوندا»(۱۹۶۷) بر مبنای آن ساخته شده. چنین اتفاق خوشایندی، یک بار هم سال93 و با اجرای نمایش «آرسنیک و تور کهنه» به کارگردانی حسین پارسایی در تماشاخانه ایرانشهر افتاده بود؛ اثری کمدی بر مبنای نمایشنامه «جوزف کسلرینگ» که نسخه سینمایی آن هم با کارگردانی فرانک کاپرا سال۱۹۴۴ ساخته شده بود.
داستان بانمکِ «پابرهنه در پارک»، نخستین و البته مهمترین امتیاز آن در جذب مخاطب است:«پُل و کوری براتر، زوج جوانی هستند که پس از گذراندن ماه عسل به آپارتمانی کوچک، سرد و خالی در طبقه پنجم ساختمانی قدیمی میروند. پرشوربودن کوری در تقابل با خونسردی پل،که یک وکیل تازهکار است، و همچنین شرایط نامساعد خانه و همسایههای عجیبوغریب، به دعوا و قهر میان این زن و شوهر منجر میشود». با وجودی که تمام صحنههای نمایش در خانه کوچک زوج عاشق میگذرد اما گرههای داستانی و رویدادهای فراوان، ریتمی تند و هیجانانگیز در کار پدید آورده که با بازیهای نسبتاً خوب بازیگران، تماشاگر را تا انتهای کار همراه میکنند و یکسره او را میخندانند. هوشمندی مریم باقری به عنوان کارگردان، استفاده از زوج حدیث فولادوند و رامبد شکرآبی بوده که باعث رفعِ مساله همیشهگی محرم و نامحرم در تئاترهای ما شده و بخصوص در صحنههای دونفره و زندگی خصوصی زوجِ پُل و کوری و اجرای جزییات رفتاری و تماسهای فیزیکی مثل یک دستدادنِ ساده هنگام دیدار و آشنایی، موجب باورپذیری و صمیمیت میان نمایش و مخاطب و لذتبردن بیشتر او از اثر میشود.
فولادوند و شکرآبی با آنکه بیشتر در سینما و تلویزیون کار کردهاند و چند سالیست حضور کمرنگی در عرصه بازیگری دارند، روی صحنه بازی قابلقبول و راحتی ارائه میدهند و با بازیهای ضعیفشان، تماشاگر را آزار نمیدهند. فولادوند،که فهرست بلندبالایی از فیلمهای کمدی در کارنامه سینماییاش دارد، اینجا جنس دیگری از بازی در نقشهای کمدی ارائه کرده. بهرام سرورینژاد و مرضیه صدرایی هم جزو باتجربههای تئاترند که بازیهای درستی در این نمایش دارند، به ویژه صدرایی که در نقش مادر کوری، با صدا و بیان حرفهای و میمیکِ بامزه و شیرین خود، بسیار زیاد بر چاشنی طنز ماجرا میافزاید. بیشترین و تاثیرگذارترین کارِ مریم باقری در مقام کارگردان، وفاداریاش به متن و اجرای خطی آن بوده. او در فضایی رئالیستی، جهان ذهنی و زندگی زوج اصلی و زوجِ فرعی نمایش را عیناً پیاده کرده است.
اما از ضعفهای نمایش میتوان اشاره کرد به کارگردانی نمایش که بیشتر بر مبنای موقعیتها و دیالوگهای طنز نیل سایمون و خط اصلی داستان شکل گرفته است؛ بیکمترین دخل و تصرف یا خلاقیتی در متن. در واقع اجرا متکی به متن است و ردی از امضا و هنر کارگردانیِ باقری در آن به چشم نمیخورد. شهرام نجاتی از بهترینهای عرصه آهنگسازی، نوازندگی و بازیگری در عرصه تئاتر است. این نکته را طی سالها حضور در شماری از بهترین نمایشها ثابت کرده. در «پابرهنه...»، موسیقی به لطف اجرای حرفهای و بینقص نجاتی و طنز ملایمی که او در آوازها به کار بُرده، شروع خوب و گرموگیرایی دارد اما به همان خوبی ادامه پیدا نمیکند و خیلی زود به حاشیه میرود و تبدیل به تمهیدی برای فضاسازی تعویضِ صحنهها و حتا مزاحمت صوتی برای بیننده میشود.