در حال بارگذاری ...

وقتی با تمام سختی‌ها، ملامت‌ها، کمبودها و فداکاری‌ها نمایشی به‌ روی صحنه می‌رود و اجرایش کامل می‌شود فرشته حافظ آن نمایش بالهایش را باز کرده و اگر آن نمایش به طور مثال در تئاترشهر در حال اجرا باشد، روی بنای زیبای تئاترشهر در حرکت هست، فکر می‌کنم از ابتدا تا به انتها !

وقتی با تمام سختی‌ها، ملامت‌ها، کمبودها و فداکاری‌ها نمایشی به‌ روی صحنه می‌رود و اجرایش کامل می‌شود فرشته حافظ آن نمایش بالهایش را باز کرده و اگر آن نمایش به طور مثال در تئاترشهر در حال اجرا باشد، روی بنای زیبای تئاترشهر در حرکت هست، فکر می‌کنم از ابتدا تا به انتها !


پخش تله تئاتر"خانواده تُت" از شبکه چهار سیما و اجرای مجدد آن در فرهنگسرای نیاوران بهانه‌ای شد تا از کارگردان این نمایش، مائده طهماسبی بخواهیم درباره مسیر پشت‌سر گذاشته شده در تولید نمایش برایمان بنویسید. هم در این یادداشت از دشواری‌های پشت‌سر نهاده گفت که می‌خوانید:
وقتی با تمام سختی‌ها، ملامت‌ها، کمبودها و فداکاری‌ها نمایشی به‌ روی صحنه می‌رود و اجرایش کامل می‌شود فرشته حافظ آن نمایش بالهایش را باز کرده و اگر آن نمایش به طور مثال در تئاترشهر در حال اجرا باشد، روی بنای زیبای تئاترشهر در حرکت هست، فکر می‌کنم از ابتدا تا به انتها !
دیگر داشتیم باور می‌کردیم که اجرای نمایش‌ام در نیمه اول سال 86 میسر نخواهد شد، به این دلیل که از اواخر سال گذشته خبر از تعمیرات اساسی تئاترشهر بود و بسته شدن آن از اسفندماه تا به اردیبهشت!
ولی
در اواسط اردیبهشت خبری از مرکز هنرهای نمایشی رسید که می‌توانیم نمایشنامه"خانواده تُت" را از اواخر خرداد یا اوائل تیرماه در تالار سایه تئاترشهر روی صحنه ببریم.
و من که در دوره استراحت برای درد دیسک کمر از اول فرودین در خانه بودم، خبر که رسید از جا برنخواستم، بلکه جهیدم و پرواز کردم! البته با احتیاط!
خیلی کار داشتم و زمان کوتاه بود.
با فرهاد آئیش به دلیل همخانه بودنمان صحبت‌ها را جسته، گریخته انجام می‌دادیم و من موافقت ایشان را برای نقش پدر خانواده"آقای تُت" جلب کرده بود.
باید می‌دیدم دوستانی که قبلاً در مورد نقش‌ها با آن‌ها صحبت کرده بودم، چه کسی در این زمان آزاد است (یعنی قرارداد و مسئولیتِ کاریِ دیگری ندارد.)
رامین ناصرنصیر دوست عزیزمان آمد و به گروه پیوست. با رامین افتخار همکاری در نمایشنامه‌های"کمدی شام اول و آخر" را داشتم.
با لیلی رشیدی در آخرین کار فرهاد آئیش"پنجره‌ها" همبازی بودم. لیلی هم آمد، با آن خنده زیبایش و انرژی مثبت بی‌نظیرش.
برای نقش"گیزی گزا" فقط چهره شکوفه‌ هاشمیان در ذهنم نقش بست و چقدر خوشحال که شکوفه هم به گروه پیوست و نقشی را گرفت.
احمد مهرانفر نقش سنگینی به عهده داشت و شاید من نباید زیاد تعریف کنم، ولی چقدر بی‌نظیر از عهده کار برآمد و همکاری با او شیرین و جذاب بود. مهدی بجستانی بی‌نظیر، یک همکار و یار همراه آمد و دو نقش کوتاه را قبول کرد و محمدرضا اصلی پسر جوانی که از زمان"پنجره‌ها" با ما بود.
و در آخر دوست نازنینم، خانم فرشته صدرعرفایی، وقتی برای نقش مادر خانواده "ماریشکا" به ما پیوست، ‌شب راحت خوابیدم.
اولین روزی که با گروهِ کامل شده نمایشنامه را روخوانی کردیم، گروه را با عشق و بی‌نظیر دیدم.
و سمیرا سینایی که این نمایشنامه‌ را حدود چهار سال پیش به من معرفی کرده بود، قبول کرد که طراحی صحنه و لباس را به عهده بگیرد.
قصه نمایش در روستایی دور افتاده در مجارستان اتفاق می‌افتاد و سمیرا در طراحی صحنه آن قصه را به خوبی به ما داد. سمیرا مجارستان را خیلی خوب می‌شناسد و زبان مادری‌اش مجاری است.
جلسات روخوانی در خانه شروع شد و برای تمرین‌های روپا به تالار سایه منتقل شدیم. هیجان انگیز بود. کار نمایش همانند نوزادی در حال رشد است. این مجموعه و این کار گروهی در حال رشد و نمو بود. کشف لحظه‌های ناب برای آن لحظه برای کارگردان بسیار شعف‌انگیز است. این اتفاق می‌افتد و این نوزاد بزرگ می‌شود.
سختی‌های کار در مرحله ساخت و نصب دکور بود. مرکز هنرهای نمایشی با نبود بودجه مواجه شده و کارمندان و کارگران از فروردین‌ماه حقوقی دریافت نکرده بودند. خودتان تصور کنید که چه روزها و چه ساعت‌هایی سختی برای من و گروه اجرای دکور بود. ولی بعد... همیشه در عجبم از همکاری بی‌نظیر همه که با شنیدن کلماتی محبت‌آمیز و احساسی همدردی و همکاری سخت‌کوشی می‌شوند و کار را زمین‌ نمی‌گذارند. علی هاشمی دوست و دستیار اول و انرژی دهنده گروه، هدی اربابی همکار دقیق و مهربانی بود و مهدی رضا آزادان که با عشق با گروه همکاری کردند.
اجرای"خانواده تت" از هفته اول و شب‌های اول، با استقبال بی‌نظیری مواجه شد و خوب این بهترین جواب و پشت‌گرمی برای گروه اجرایی است.
نتیجه کار چه به لحاظ کمی و چه به لحاظ کیفی خوب بود؛ 33 اجرا فاصله زمانی 5 تیر تا 9 مرداد 86
و در آخر ضبط نمایشنامه خانواده تت برای شبکه 4 صدا سیما در سالن سایه مجموعه تئاترشهر و درخواست اجرای مجدد آن در سالن تئاتر فرهنگسرا نیاوران از 28 مهر 86 .

به امید دیدار همه شما در فرهنگسرای نیاوران