در حال بارگذاری ...
...

جشنواره‌ سی‌وششم به روایت حواشی الدوله - 3

قتل توت فرنگی ها، آتش گرفتن روی صحنه، اپیدمی ویروس موبایل و دقت در نقل قول

جشنواره‌ سی‌وششم به روایت حواشی الدوله - 3

قتل توت فرنگی ها، آتش گرفتن روی صحنه، اپیدمی ویروس موبایل و دقت در نقل قول

ایران تئاتر- حسین سینجلی: قتل توت فرنگی ها، آتش گرفتن روی صحنه، اپیدمی ویروس موبایل و دقت در نقل قول و خطای در حد ترک تحصیل درکتاب جشنواره سی‌وششم ، حاشیه‌های روایت شده به قلم حواشی الدوله از سومین روز جشنواره تئاتر فجر است.

امروز حواشی الدوله برخلاف روزهای قبل کمی دیرتر به دفتر رسید؛ به همین خاطر مطالبش هم کمی دیرتر منتشر شد. اما این تاخیر نه تنها برای من بلکه برای همکارانم نیز که در این مدت شناختی از او پیدا کردند کمی تعجب برانگیز بود! چراکه اصولا این رفیق ما هیچ میانه‌ای با تاخیر ندارد. علت تاخیرش را جویا شدم، گویا آنقدر تماشای نمایش‌های آف‌استیج برایش اهمیت دارد که شب گذشته نزدیک‌های ساعت یک بامداد به خانه رسیده و صبح هم برای اولین بار صدای زنگ ساعت را نشنیده. البته این را هم باید بگویم که می‌گفت در همین دو سه روزی که آدرس ایمیلش را (havashi1396@gmail.com) اعلام کردیم چندتایی مطلب و درد دل از افراد مختلف به دستش رسیده و ظاهرا در آینده نزدیک و در اولین فرصت از آنها نیز در مطالبش استفاده خواهد کرد. این میان تنها خواهش من این است که همگی دعا کنیم به خاطر سرمای هوا و سن بالا، این رفیق ما خدای ناکرده دچار سرماخوردگی نشود که سرما خوردن همانا و دردسرهای من همان.

 

قتل توت فرنگی ها

دیروز اولین کاری که در بین نمایش‌های جشنواره دیدم اثری بود با نام «مرگ قطعی است» از با کارگردانی آیرکلر از کشور آلمان. راستش در این نمایش یک نفره که در عمارت روبرو اجرا شد، این خانم آلمانی کشت و کشتاری راه انداخته بود که نگو و نپرس. قصابی و خشونت این همشهری خانم مرکل و بلاهایی که سر میوه‌های نگون بخت می‌آورد دل خیلی از تماشاگرهارو آشوب کرد! یعنی در طول اجرا آیرکلر در کمال خشونت چندین توت فرنگی بی‌گناه رو با قصاوت قلب و روش‌های بسیار خشن می‌کشت یا به مرگ می‌رساند یا حتی به عقیده‌ بعضی رسما به قتل می‌رسوند، خون صحنه رو گرفته بود! با تمام انرژی از این طرف به اون طرف می‌رفت و هر بار از روی منو، یک توت فرنگی نگون‌بخت را با سخت‌ترین و غیر‌انسانی‌ترین شیوه‌ها معدوم می‌کرد. یکی را به دیوار می‌کوبید، دیگری را  به جایی میخکوب می‌کرد، چندتایی رو با آهک و دینامیت و دارت و... به دیار باقی فرستاد. حتی یک توت فرنگی را به برق وصل کرد و دیگری را زیر اتوی داغ گذاشت. حالا اینکه چجوری میشه که این بشر که اینقدر دل نازکه کارش به جایی میرسه که انواع و اقسام وسایل ویژه شکنجه رو طراحی میکنه، نکته مهم این نمایش بود که می‌خواست تماشاگرهارو به فکر وادار کنه! بدون تعارف  رفتار خانم آیرکلر برخلاف چهره معصومش آدم را یاد افسران گشتاپو می انداخت .
باور نمی کنید ؟از علی اکبر عبدالعلی زاده ،احمد محمد اسماعیلی ،  محسن حسن زاده ، حمید پورآذری و یاسر خاسب بپرسید!

 

آتش گرفتن از روی صحنه

نمایش «هنر» نوشته یاسمینا رضا برای مخاطبان جدی تئاتر یه جورایی یه نمایش نوستالژیک محسوب میشه. اونم بخاطر اجرای ین اثر در سال 1380 توسط زنده‌یاد داوود رشیدی است که در زمان خودش خلی سر و صدا کرد. به همین خاطر دیروز در سومین روز جشنواره مخاطبان زیادی برای تماشای نمایش «هنر» با کارگردانی وحید رهبانی و مهم‌تر از او، حضور سه بازیگر مطرح و شناخته شده یعنی داریوش خان فرهنگ، محسن خان حسینی و امید روحانی به سالن چهارسو مجموعه تئاترشهر اومده بودند. استقبال از این اجرا به خاطر بازگشت داریوش فرهنگ بعد از سال‌ها به صحنه تئاتر همانطر که قابل پیش‌بینی بود نه تنها این اجرا را به یکی از شلوغ‌ترین نمایش‌های جشنواره تا این روز تبدیل کرد، در حین اجرا نیز اتفاق‌های جالبی افتاد که خاطره این اجرا را برای مخاطبانش دوچندان کرد.

اگه دو سه اشتباه نورپردازی را در این اجرا ندیده بگیریم، ارتباطی که سه کاراکتر این نمایش با توجه به شخصیت‌شان در نمایش با تماشاگران برقرار می‌کردند، مورد توجه بسیاری قرار گرفت. به ویژه بعد از حضور داریوش فرهنگ روی سن که با تشویق فراوان تماشاگران همراه بود و فرهنگ به ناچار از تماشاگران خواست تشویق‌هایشان را متوقف کنند تا نمایش را شروع کنند.

اواسط کار هم در جایی که داریوش خان فرهنگ که بخاطر دعوا با رفیق عصبانیه و میخواد سیگارش رو روشن کنه اما هر کاری کرد فندکی که در جیبش بود روشن نشد. و فرهنگ اونقدر از این مسئله عصبانی شد که بداهه گفت بروبچه‌های پشت صحنه یادشون رفته گاز این فندک رو پر کنن و از تماشاگرا پرسید کسی فندک داره؟ و یکی از تماشاگرها هم فندکش رو داد و او با آتیش تماشاگر سیگارش را روشن کرد و اتفاقا چون خودم سیگار می‌کشم میتونم شهادت بدم که قشنگ سیگار رو به معنای واقعی تا ته کشید. نه اینکه فکر کنید سیگار کشیدن رو بازی کرد.

 

دیروز تذکر دادم ولی انگار گوش کسی بدهکار نیست !

تعداد تماشاگرا اونقدر زیاد بود که افرادی که روی زمین نشسته بودند رسما مرز دکور را هم رد کرده بودند. به همین خاطر حدود 25 دقیقه‌ای از کار گذشته بود که خانمی که می‌خواست از سالن خارج بشه، به خاطر ازدحام جمعیت تعادلش رو از دست داد و فقط خدا رحم کرد که وسط سن پخش زمین نشد. بطوریکه هم تماشاگرا و هم بازیگرا کاملا تمرکزشون رو از دست دادن ولی داریوش خان فرهنگ و تجربه‌اش با زیرکی و هوشیاری او جمع شد و اجرا ادامه یافت. این مورد را سر نمایش دوساعت و چهل دقیقه ای "فعل" هم تذکر دادم.

 

 

بازگشت موفقیت‌آمیز فرهنگ با هنر

از بین هنرمندان و مشخصا بازیگرایی که الان به دهه ششم و هفتم زندگی‌شون رسیدن، بسیارند که در کیفیت کارشون کسی شک نداره و بنابه دلائل متعدد مدت‌هاست از دنیای هنر فاصله گرفتن. و وقتی با مردم حرف می‌زنی متوجه میشی که هنوز از یاد مردم نرفتن و چه بسا به عید ه بسیاری جاون امروزه خالیه. به همین خاطر وقتی هر از گاهی یکی از این بازیگرا در کاری حاضر میشه خیلیا برای دیدنشون به سالن‌های تئاتر  و یا سینما میرن. مثلا افرادی مثل پرویز پوحسینی، سعید پورصمیمی، رضا بابک، ابوالفضل پورعرب، داریوش فرهنگ، محمد مطیع، فرامرز قریبیان، مهدی هاشمی و.... حالا در این بین داریوش فرهنگ که خاطره‌ای مثل «سلطان و شبان» رو از خود به یادگار گذاشته بعد از سال‌ها مجددا به خونه‌ی اولش، یعنی تئاتر با بازی در نمایش «هنر» برگشته. بازگشتی که به نظر میشه جزو بازگشت‌های موفقیت‌آمیز یک بازیگر حرفه‌ای بعد از مدت‌ها دونست.

 

اپیدمی ویروس موبایل بین تماشاگران

یکی از اتفاق‌های عجیبی که باعث شد دیروز به یکی از مسئولان سالن‌ها بعنوان یه مخاطب جدی تئاتر تذکر بدم این بود که دیدم این چند روز بعضی از تماشاگرا بی‌توجه به خواهش و تذکر اول هر اجرا درباره ممنوعیت عکاسی و فیلمبرداری از نمایش‌ها، خیلی راحت جلوی همه از نمایش‌های عکس می‌گیرن و حتی دیروز هنگام اجرای نمایش «هنر» یکی از تماشاگرا در اینستاگرام  لایو گذاشته. این دیگه واقعا نوبرشه. جدا اگه این ویروس رو خیلی زود جلوشو نگیرن میتونه خیلی سریع اپیدمی بشه بطوری که دیگه نشه کاریش کرد. از ما گفتن.

 

The 36 یا th 36 ؛ fadjr  یا Fadjr

کتاب جشنواره سی‌وششم تئاتر فجر طبق روال هر دوره روز گذشته منتشر و در اختیار عموم قرار گرفت. نکته ای را در جلد کتاب دیدم که به پوستر جشنواره برمی گرده ،راستش تسلط من به زبان انگلیسی در حدِ «دیس ایز اِ بوک» و «دیس ایز اِ بلک بُرد» هست، ولی وقتی کتاب امسال رو همینطوری با چشم باکتاب‌های دوره‌های قبل مقایسه کردم یه چیزی دیدم و گفتم اینجا مطرحش کنم تا دوستانی که انگلیسی‌شون خوبه منو روشن کنن. این یک اصل است که ابتدای کلمه عنوان  در زبان انگلیسی با حرف درشت آغاز می شود. رعایت نکردن این اصل یعنی باید بروی ترک تحصیل کنی ،اگر هم این اصل اساسی را ندانی کافی است چند  پوسترو کتاب را مقایسه کنی تا درک درستی از اهمیت آن بدست آوری ؛در تمام کتاب‌های جشنواره تئاتر فجر عنوان کتاب چنین نوشته شده: «25Th Fadjr International festival»  ولی در کتاب جشنواره امسال اینگونه نوشته شده: «36th fadjr International festival». نظرتونو بگید منم یه کم زبانم خوب بشه لطفا.

 

نقل قول می کنید دقت هم بکنید

دیروز دیدم یک رسانه تئاتری از گزارش های من نقل قولی کرده بود که هرچه فکر کردم در متون من چنین اشاره ای نیامده . بعد که دقت کردم دیدم یک رسانه دیگه یک جای دیگه تاریخ این نکته را در حاشیه نویسی اش آورده ... به مسئول رسانه تئاتری مربوطه این خطا را تذکر دادم و خوشبختانه ایشون با یک رفتار حرفه ای و خوب علاوه بر اصلاح خطایش از مخاطبان خود عذرخواهی کرد. خواستم بگم لطفا اگر نقل قول می کنید دقت هم بکنید چون بعضی حاشیه ها اونقدر حاشیه تر از حاشیه اند که اصلا در قلم من حواشی الدوله نمیاد.