در حال بارگذاری ...
...

به بهانه اجرای نمایش‌های بخش بین‌الملل جشنواره تئاتر فجر

رسانه‌های جدید و اقتضائات اجرا

ایران تئاتر- بهروز فائقیان: جشنواره تئاتر فجر فرصت مناسبی است برای بررسی درستی بکارگیری ضرورت‌ها و اقتضائات اجرا به نحوی که هم‌افزایی با کارکردهای متن و درونمایه را دچار خدشه نکند، به ویژه آنکه در تولیدات نمایشی ما عکس این مسئله به نوعی عمومیت پیدا کرده است.

اینکه آثار نمایشی ارتباط متن و اقتضائات اجرا به عنوان عوامل اصلی تاثیرگذار بر مخاطب را چگونه و به چه ترتیبی دنبال می‌کنند، تا اندازه زیادی به تلقی سازندگان این آثار از کارکردهای عناصر تئاتر باز می‌گردد. آنچه مسلم است؛ در تجربه‌های موفق تئاتری همواره نشان از همسویی و همبستگی قابل اعتنایی میان متن و اجرا در خود دارند. صحبت به سادگی از همگونی درونمایه یک اثر نمایشی و کارکردهای محتوایی و زبانی متن از یک سو، همچنین بازیگری، بیان و میزانسن به عنوان اصلی‌ترین عناصر اجرای آثار نمایشی از سوی دیگر است. واضح است که در این میان عناصر دیگری چون طراحی صحنه، نور، صدا و لباس هم در اجرای یک اثر می‌توانند نقش بازی کنند، هرچند این‌ها از جمله عناصری محسوب می‌شوند که کارگردان به اختیار از آن‌ها بهره خواهد برد و با در نظر گرفتن قالب‌ها و اشکال متعدد نمایش‌ها، به کارگیری چنین عناصری ضرورت اجرا شمرده نمی‌شود.

از قضا نادیده گرفتن همین ضرورت‌ها و اقتضائات اجرا به نحوی که هم افزایی با کارکردهای متن و درونمایه را دچار خدشه کند، به ویژه از آنجا که در تولیدات نمایشی ما عمومیت پیدا کرده، موضوعی قابل طرح به نظر می‌آید. از این جهت، برگزاری جشنواره تئاتر فجر که گزیده ای از تولیدات نمایشی ایران و تعدادی از کشورها را در قالب یک مجموعه به قضاوت می‌گذارد، می‌تواند زمینه مناسبی برای ارزیابی چنین مؤلفه‌هایی را بیشتر و بهتر فراهم کند.

شاید اشکال اصلی در آنجاست که با راه پیدا کردن عناصر بسیار متعدد و متنوع دیگری متأثر از فضای چندرسانه‌ای ارائه آثار هنری، اقتضائات اجرا در آثار نمایشی با معانی تازه ای پیوند خورده و تشخیص ضرورت‌های به کارگیری این عناصر هم تا اندازه ای دچار تشتت و نا به سامانی است. در حقیقت پرسش اینجاست که  ضرورت‌ها در زمینه به کارگیری عناصر تئاتر بر چه پایه و اساسی تعریف می‌شود و قرار است چگونه به تاثیرگذاری بیشتر آثار نمایشی منجر شود؟

اشاره به مصداق‌هایی از اتخاذ روش‌ها در به کارگیری عناصر اجرا شاید بتواند به شفاف تر شدن این مقوله کمک کند. نمایش «هملت» از کشور آلمان و به کارگردانی کریستوفر روپینگ، در چهارمین روز جشنواره تئاتر فجر اولین اجرای خود را در بخش بین الملل به صحنه برد. «هملت» به عنوان اجرایی معاصر از یک متن کلاسیک شناخته شده، اصلی‌ترین مؤلفه‌اش را در اتخاذ رویکردی مفهومی (کانسپچوال) دنبال می‌کند که با وجود پیچیدگی و تعدد عناصر، اما این عناصر را به شکلی گزیده و هدفمند نشانه گذاری می‌کند. همانطور که گفته شد، برجسته‌ترین این کارکردها استفاده از عنصر نوشتاری است که به جز اینکه کارکردی مفهومی به اثر بخشیده، بخش بزرگی از انتقال درونمایه این متن را بر عهده دارد. همین عنصر نوشتاری از طریق تابلوی  آل.ای.دی (هملت ماشین) تعبیه شده در صحنه نمایش داده می‌شود که ابزاری پیشرفته محسوب می‌شود و در حقیقت جایگزین ابّر ذهنی است که در اجراهای سنتی هملت، در قالب صدایی از ورای محدودیت‌های زمینی وجدان او را به بیداری می‌رساند. تابلوی دیجیتالی این نسخه هملت در حقیقت این هوش مصنوعی را در جایگزینی این  ابّر ذهن می نشاند و مخاطب تنها دقایقی پس از آغاز اجرا این تمهید هوشمندانه را دریافت می‌کند. شاهد این مدعا واکنش‌های تماشاگر به نوشتار و علائمی است که تابلوی دیجیتال به نمایش می‌گذارد. اینجا اتخاذ یک کارکرد معنادار ، شخصیتی زنده و پویا به  یک عنصر نمایشی بخشیده که نشان می‌دهد تماشاگر آن را در جایگاه یک شخصیت پذیرفته و وارد گفتگو با آن شده است.

اما در تمام اجراهایی که عناصر نمایشی جدید را به عنوان ملزومات صحنه معرفی می‌کنند همین هوشمندی قابل مشاهده است؟ متاسفانه پاسخ منفی است و همین بی‌اعتنایی در به کارگیری هدفمند عناصر نمایشی یکی از آسیب‌های جدی نمایش‌های ما است. بی گمان استفاده از عناصری که فضای رسانه ای جدیدی را نمایندگی می‌کنند، به خودی خود و بی آنکه در جایگاه یکی از شخصیت‌های نمایش قادر به نقش آفرینی باشد، جز الحاق پوسته ای نو اما فاقد معنی به اثر نمایشی کارکردی نخواهد داشت. این روزها که به کارگرفتن رسانه‌های جدید در نمایش‌های ایرانی به پدیده ای رایج تبدیل شده پیدا کردن مصداق‌هایی در این خصوص هم دشوار نخواهد بود. مانیتورها، نمایشگرهای دیجیتال، ویدئو پروجکت ها و عناصری از این دست در حالی به نمایش‌های ایرانی راه یافته‌اند که اغلب نقشی جز کارکرد عمومی‌شان برای آن‌ها متصور نیست و این بر خلاف اقتضائات اجرای نمایش‌ها است که بنا برقاعده، عناصر نمایشی متعدد و گوناگون را در راستای خوانش های متفاوت از متن‌ها تعریف می‌کنند.

در این زمینه بررسی‌های جزئی‌تر می‌تواند انگیزه‌ها و اهداف به کارگیری رسانه‌های جدید در آثار نمایشی را با دقت بیشتری دنبال کند، اما یک چشم انداز عمومی از آثار ایرانی نشانگر بی ‌دقتی فراگیری در توجه به کارکردهای رسانه به ویژه رسانه‌های جدید است و کمتر دیده می‌شود که ادوات جدیدی که به صحنه این نمایش‌ها راه یافته‌اند، در جایگاهی بالاتر از آلات بیجان صحنه معنی پیدا کنند و شخصیتی حقیقی و مؤثر در پیشبرد درام برایشان در نظر گرفته شود.