در حال بارگذاری ...
همراه با هنرجویان در کارگاه «شیرجه به ناشناخته ها» در پلاتو 2 تئاتر شهر

حرکت و تکاپو به کمک انرژی کلمات

کارگاه «شیرجه به ناشناخته ها» با سرپرستی پاتریشیا آپرگی از کشور یونان درباره کلمات و انرژی کلمات و تصور کردن به وسیله کلمه، در پلاتو ۲ تئاترشهر برگزار شد.

از چند روز پیش که برنامه ورکشاپ ها منتشر شده بود، تمام تلاشمو کردم که بتوانم در این کارگاه شرکت کنم؛ نه فقط برای گرفتن گزارش، بلکه بخاطر عنوان جالب و سوال برانگیزی که داشت: «شیرجه به ناشناخته ها» از کشور یونان.

روز اول این کارگاه دو روزه، دوشنبه 2 بهمن از ساعت 10 در پلاتو 2 تئاترشهر شروع شد و تا ساعت 17 ادامه داشت.

البته من بخاطر ترافیک و شلوغی از ساعت مقرر دیرتر رسیدم و مقابل تئاترشهر، اصغر دشتی رو با یک سری از شاگردانش دیدم که داشتن خیلی جدی راجع به مساله ای گپ میزدند.

وقتی که به جلوی در پلاتو 2 رسیدم، لای در باز بود و از اون بین من یک دوربین فیلمبرداری رو دیدم که یک خانمی پشت اون ایستاده بود و فقط 10 دقیقه طول کشید که من به اون خانم توضیح بدم که از کجا و برای چی اومدم و وقتی تلاشم ناکام ماند، از آخرین حربه ام استفاده کردم؛ کارت خبرنگاریمو درآوردم تا شاید اجازه ورود پیدا کنم که بازم نشد و اون خانم، مترجم کارگاه رو صدا زد تا بالاخره توانستم با هماهنگی با اون خانم وارد بشم و وقتی سوال کردم، متوجه شدم که حدودا نیم ساعتی از کارگاه رو از دست دادم.

در همون لحظه ای که وارد شدم، دیدم 12 نفری که در کارگاه شرکت کرده بودند، هر کدوم با یک کاغذ و خودکار یک گوشه ای نشستند و تند تند چیزهایی می نویسند که بعد متوجه شدم که هر کدوم حدود 50 کلمه، نوشتند.

خانم مترجم هم کنار پاتریشیا آپرگی که مسئول کارگاه بود نشست و با هم گپی زدند.

بعد از حدود 15 دقیقه که نوشتن کلمات تموم شد، همه هنرجویان کارگاه حلقه ای تشکیل دادند و نشستند؛ پاتریشیا جایی نشست که من نیم رخشو میدیدم و خانم مترجم هم دقیقا رو به روش و بقیه هنرجویان هم بین این دو.

اولین نفری که داوطلب شد، یک دختر بود؛ به وسط دایره اومد تا کار شروع شود: قرار شد هر کسی که داوطلب میشه برگه کاغذشو به یکی دیگه از هنرجوها بدهد تا اون فرد از روی کلمات بخواند و فرد دیگر انرژی و حسی که از کلمه میگیرد را با بدنش نشان دهد.

خواندن کلمات توسط یک دختر دیگر شروع شد: قرمز، آبی، چرخ، .... و پیرمرد؛ به این کلمه که رسید، دختری که وسط بود هر حرکتی که انجام می داد از نظر پاتریشیا قابل قبول نبود تا این که بالاخره توانست نظر پاتریشیا رو جلب کند. کلمه بعدی زن بود؛ وقتی دختر با بدنش حرکتی انجام داد؛ پاتریشیا از مترجم خواست که براش کلمه رو ترجمه کند و وقتی مترجم ترجمه کرد، پاتریشیا به شدت هیجان زده شد و گفت: فوق العاده بودی.

بعد به دختری که کلمات را میخواند گفت که باید با ریتم و انرژی درست بخونی تا اتفاق درستی بیفتد؛ چون این یک کار و اجرای دو نفره است و باید به او انرژی بدهی تا اون بتواند انرژی را به ما نشون بدهد.

این بار پاتریشیا به هنرجویان کارگاه گفت که هر کلمه ای که خوانده و اجرا شد؛ اگر به نظرتون با هم تناسب نداشت، دستتان را به زمین بزنید تا متوقف شود و یه چیز جدید اجرا کند و به دختری که کنار دستش نشسته بود و کلمات را میخواند گفت:کلمات جدیدی را بخوان اما بین اونا میتوانی از کلمات قبلی هم استفاده کنی و خودش بلند شد و به وسط رفت تا نمونه ای را اجرا کند و به دختری که کلمات را میخواند گفت: باید تند بخوانی و منتظر نمانی که هر کلمه را اجرا کند و حتی اگه اون جا ماند تو باید با یک ریتم مشخص بخوانی. بعد کلمه مادر رو مثال زد؛ این کلمه لطیف و نرم هست اما شاید برای یکی این کلمه درد داشته باشد، پس کلمات را شخصی سازی کرده و بعد اجرا کنید، نه این که معنی یا حس عمومی آن را اجرا کنید. در ادامه توضیح داد: در کنارهم قرار گرفتن کلمات، خود انرژی مخصوصی دارند.

خواندن کلمات دوباره ادامه پیدا کرد: مجسمه، ترس، مو و شاید؛ بعد از اجرای این کلمه، یکی از هنرجویان دستش را به زمین زد و حرکت متوقف شد؛ پاتریشیا از مترجم خواست که کلمه را ترجمه کند. بعد از شنیدن ترجمه، از دختر خواست که حرکت جدیدی انجام بدهد و وقتی دختر حرکتی دیگر را جایگزین کرد، دوباره پاتریشیا هیجان زده شد و گفت عالی بود.

وقتی قرار شد دوباره خواندن کلمات شروع شود، پاتریشیا به دختر گفت: تو خیلی شل میخوانی و انگار چند نفر از شما هنوز از خواب، بیدار نشدین و شروع کرد مدل دختر خواندن و چند دقیقه ای فضای کارگاه به شوخی و خنده گذشت.

بعد از آن دختر با ریتم تندتری کلمات را میخواند و بعد پاتریشیا خواست که کاغذ را به یکی دیگه از هنرجویان بدهد و پسری از هنرجویان، برگه را گرفت و شروع کرد خواندن و بعد از پایان کلمات، پاتریشیا از همه خواست که هر دو نفر را تشویق کنن؛ چون خیلی تعامل خوبی برقرار کرده بودند.

و چند دختر دیگر، نفرات بعدی ای بودند که به وسط آمده و فرایند قبلی را تکرار کردند. یکی از هنرجویان قبل از شروع دوباره از پاتریشیا سوال کرد که من باید انرژی دریافتی ام از کلمه را اجرا کنم یا معنی کلمه رو؟ و پاتریشیا توضیح داد: باید انرژی دریافتی را اجرا کنی.

با ادامه همین روند، ورکشاپ تا ساعت 13 ادامه پیدا کرد و بعد زمان استراحت فرا رسید؛ در همین زمان من پلاتو 2 تئاتر شهر را ترک کردم.

 




مطالب مرتبط

کارگردان حاضر در بخش مسابقه تئاتر ایران مطرح کرد

حامد شفیع‌خواه: تنوع آثار و عدم انتخاب سلیقه‌ای از نکات مثبت جشنواره 42 فجر هستند
کارگردان حاضر در بخش مسابقه تئاتر ایران مطرح کرد

حامد شفیع‌خواه: تنوع آثار و عدم انتخاب سلیقه‌ای از نکات مثبت جشنواره 42 فجر هستند

حامد شفیع‌خواه، کارگردان حاضر در بخش مسابقه تئاتر ایران، تنوع آثار و عدم انتخاب سلیقه‌ای را از نکات مثبت چهل‌ودومین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر دانست.

|

گفت‌وگو با کارگردان حاضر در بخش میهمان جشنواره فجر

وحید نفر: «دور»؛ روایتی کمدی-تراژیک از تأثیر جنگ بر زندگی آدم‌هاست
گفت‌وگو با کارگردان حاضر در بخش میهمان جشنواره فجر

وحید نفر: «دور»؛ روایتی کمدی-تراژیک از تأثیر جنگ بر زندگی آدم‌هاست

وحید نفر، کارگردان نمایش «دور» که در بخش میهمان چهل‌ودومین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر حضور دارد، این اثر را روایتی کمدی-تراژدی از تأثیر جنگ بر زندگی آدم‌ها معرفی کرد.

|

گفت‌وگو با کارگردان حاضر در بخش مسابقه جشنواره تئاتر فجر

محمدحسین علیپور: بخش فراگیر اتفاقی نوین در عرصه تئاتر کشور است
گفت‌وگو با کارگردان حاضر در بخش مسابقه جشنواره تئاتر فجر

محمدحسین علیپور: بخش فراگیر اتفاقی نوین در عرصه تئاتر کشور است

کارگردان نمایش «برداشت آزاد» با بیان اینکه بخش فراگیر یک اتفاق نوین در عرصه تئاتر کشور است، می‌گوید کار کردن با افراد توان یاب نیازمند صبوری و تلاش بسیار است.

|

چهاردهمین جشنواره تئاتر استانی جنوب کرمان، برگزیدگان خود را شناخت

چهاردهمین جشنواره تئاتر استانی جنوب کرمان، برگزیدگان خود را شناخت

آیین اختتامیه چهاردهمین جشنواره تئاتر استانی جنوب کرمان، شب گذشته (چهارشنبه اول آذر) برگزار شد و با نظر هیئت داوران، نمایش صحنه‌ای «میردوست دلارته» به بخش صحنه‌ای جشنواره تئاتر مناطق فجر راه‌ یافت.

|

نظرات کاربران