در حال بارگذاری ...
...

به نظر من نمایش بدون بروز رگه‌های سیاسی، اصلاً نمایش نیست. در واقع نمایش بدون رویکرد سیاسی برای من اصلاً قابل تصور نیست. البته امروزه ‌روی هر رویدادی، اسم سیاسی گذاشته می‌شود و علت آن تنها سیاستگذاری موجود‌ است.

به نظر من نمایش بدون بروز رگه‌های سیاسی، اصلاً نمایش نیست. در واقع نمایش بدون رویکرد سیاسی برای من اصلاً قابل تصور نیست. البته امروزه ‌روی هر رویدادی، اسم سیاسی گذاشته می‌شود و علت آن تنها سیاستگذاری موجود‌ است.

مهرداد ابوالقاسمی:
نمایش"بازی سازان اندرونی" نوشته عارفه عنایتی است که به کارگردانی عباس اقسامی در جریان برگزاری سیزدهمین جشنواره تئاتر آئینی ـ سنتی در تالار چهارسوی مجموعه تئاترشهر روی صحنه رفت.
داستان نمایش مربوط به دوره محمدشاه قاجار است.
به بهانه اجرای این نمایش با عباس اقسامی، گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که ‌‌می‌خوانید:
به نظر می‌رسد داستان نمایش حول دو محور زنان پادشاه و همچنین رسیدن به قدرت، قرار دارد. این دو روایت چگونه با هم ارتباط پیدا می‌کنند؟
در دوران قاجار تمام پادشاهان یک همسر عقدی اختیار می‌کرده‌اند و تنها محمدشاه قاجار بوده که دو زن عقدی داشته است. در نتیجه او دو نایب السلطنه داشته که همین موضوع باعث شده بود که بحث رسیدن به قدرت مطرح شود و در ضمنِ همین کشمکش‌ها و تلاش‌ها ‌مبحث رسیدن به قدرت نمود بیشتری پیدا می‌کند و به عنوان تم نمایش ‌‌مطرح می‌‌شود. با ورود خواجه‌ای ‌با یک زن فرانسوی و مستشرق و صدراعظم دربار که میرزا آقاسی است، داستان نمایش به این سمت گرایش پیدا می‌کند و شخصیت‌های اصلی داستان که در پی قدرت‌اند، شروع به طراحی نقشه‌‌ می‌کنند. میرزاآقاسی در این میان همپای دو زن عقدی پادشاه وارد معرکه می‌شود و تلاش می‌کند با ایجاد جنگ داخلی میان دو نایب السلطنه بازی را به نفع خود پایان دهد.
اما با شکست خوردن او، ناگهان اتفاقات جدیدی رقم می‌خورد و در حقیقت با شکست اوست که مرگ نمایش رقم می‌خورد!
درست زمانی که طرح‌ها و نقشه‌ها به سرانجام مورد نظر نمی‌رسد، میرزاآقاسی با شکست روبه‌رو می‌شود. اما دقیقاً تمام تبعات و اتفاقات حاصل از این شکست در بین بازیگران تماشاخانه نمود پیدا می‌کند و حتی تماشاگر شاهد به قتل رسیدن بازیگران تماشاخانه می‌شوند و‌ کار به جایی می‌رسد که به دستور دربار از آن به بعد اجرای نمایش ممنوع می‌شود.
قبول دارید که بازیگران تماشاخانه، قربانی نقشه‌های سیاستمدارانه دربار می‌شوند؟
در حقیقت از بازیگران استفاده سیاسی می‌شود و دربار از آنان برای رسیدن به اهداف خود استفاده می‌کند. چرا که بازیگران به ناچار به خواسته‌های سیاستمداران تن می‌دهند و از بین بازیگران تنها یک نفر باقی می‌ماند که تمام وسائل را به زن فرانسوی می‌دهد و در حقیقت اشیای به جا مانده در صحنه تئاتر را نجات می‌دهد. در واقع دربار از این بازیگران منفعت سیاسی می‌برد.
وجود رگه‌های طنز در نمایش، تلاش برای ارتباط بیشتر و قو‌ی‌تر مخاطب با نمایش بود یا براساس ایده‌های نویسنده شکل گرفت؟
البته تمام صحنه‌های طنز موجود در اثر، در نمایشنامه وجود داشت و من چیزی به آن اضافه نکردم. همچنین بیشتر صحنه‌های طنز نمایش براساس موقعیت‌هایی شکل می‌گرفت که بازیگران خلق می‌کردند. به‌خصوص زمانی که شخصیت‌ها به تیپ نزدیک می‌شدند ‌بار طنز موجود در نمایش هم افزایش می‌یافت.
نمایشنامه به طور کامل از ساختاری کلاسیک برخوردار است اما در اجرا به این شیوه و ساختار پایبند نبوده‌اید؟
قبول دارم که نمایشنامه ساختار کلاسیکی دارد. چرا که مانند آثار شکسپیر شامل پنج پرده است که هر پرده هم صحنه‌های مختلفی دارد. اما برای اجرا تلاش کردم ‌تلفیقی از شیوه کلاسیک موجود در متن را با رویکردی جدید استفاده کنم که در عین حال ‌به ساختار کلاسیک اثر نیز وفادار بمانم‌. همچنین دوست داشتم نمایش را در ‌چارچوب کلی ساختمان اثر با حفظ قواعد و اصول آثار کلاسیک و ‌با نگاهی ایرانی‌ اجرا کنم. برای رسیدن به مقصود هم در جزئیات تلاش کردم که از شیوه‌های نمایش‌های ایرانی استفاده کنم. به همین منظور، از شیوه اجرایی بازی‌های زنانه ‌استفاده بسیاری کردیم و از شیوه‌هایی چون تعزیه، نقالی، پرده‌خوانی و... نیز بهره گرفتیم.
البته این رویکرد و نگاه در نمایشنامه هم یافت می‌شود.
بله! این موارد در نمایشنامه موجود است، اما در اجرا تلاش کردم که بین آن‌ها توازن و تعادل برقرار کنم تا به هماهنگی فرم و محتوا دست یابم.
در اغلب نمایش‌هایی که تاکنون روی صحنه برده‌اید، نوعی رویکرد سیاسی وجود داشته است؛ این نمایش هم دارای رگه‌های سیاسی است. قبول دارید؟
به نظر من نمایش بدون بروز رگه‌های سیاسی، اصلاً نمایش نیست. در واقع نمایش بدون رویکرد سیاسی برای من اصلاً قابل تصور نیست. البته امروزه ‌روی هر رویدادی، اسم سیاسی گذاشته می‌شود و علت آن تنها سیاستگذاری موجود‌ است. من معتقدم اگر نمایش رویکرد سیاسی نداشته باشد، ‌تاریخ مصرف‌ دار‌ می‌شود.
پس بهتر است بگوییم اعتراض!
به عقیده من ذات تئاتر اعتراض است. اما متأسفانه امروزه اعتراض به هر مسئله‌ای بُعد سیاسی پیدا می‌کند و نسبت به هر مسئله‌ای اعتراضی مطرح شود، از آن رخداد برداشت سیاسی می‌شود.
نگاهتان به قدرت،‌ اعتراض گونه و اجتماعی نیست و اتفاقاً به علت همین نوع نگاه، ‌نمایش رگه‌های سیاسی پیدا می‌کند.
‌در هر ‌دوره‌ای‌ سیاستمداران همواره به دنبال کسب قدرت بوده‌اند و در این نمایش هم بسته به شرایط سیاسی ـ اجتماعی آن زمان این مسئله وجود داشته است. اما دیدگاه‌ها در کلیت اثر مشخص است و هیچ ‌جهت‌گیری شخصی و فردی در آن وارد نشده است. فقط به روایت داستان ‌دربار و اتفاقات آن محیط اکتفا کرده‌ایم که مخاطب بسته به نوع سلیقه و تفکر خود می‌تواند برداشت‌های متفاوتی از آن داشته باشد.
در جریان تمرینات به بازیگران تأکید می‌کردم که بازیگران تماشاخانه هر روز ناچار‌ند به ساز سیاستمداران و طرح‌های آن روزشان تن بدهند. بازیگران هم غافل از بازی‌های سیاسی پشت پرده دربار، به خواسته آنان تن درمی‌دهند که در نهایت یکی‌یکی به قتل می‌رسند و تمام کاسه کوزه‌ها بر سر نمایشگرانی شکسته می‌شود که به خاطر‌ لقمه‌ای نان ناچار بودند به هر سازی برقصند!