در حال بارگذاری ...
...

پژوهش در خون من است و هیچ وقت دست از پژوهش برنداشتم. پژوهش‌هایم به صورت جدی در پاتوق‌های مختلف انجام می‌شد، اما با گذشت زمان به این نتیجه رسیدم که برای پژوهش کردن در مورد نقالی فقط تهران کافی نیست و باید به شهرهای دیگری هم سفر کنم.

پژوهش در خون من است و هیچ وقت دست از پژوهش برنداشتم. پژوهش‌هایم به صورت جدی در پاتوق‌های مختلف انجام می‌شد، اما با گذشت زمان به این نتیجه رسیدم که برای پژوهش کردن در مورد نقالی فقط تهران کافی نیست و باید به شهرهای دیگری هم سفر کنم.

سعید احمدوند:
فاطمه حبیبی‌زاد اولین نقال زن ایرانی شناخته شده است. وی از هشت سال پیش به صورت حرفه‌ای شروع به یادگیری نقالی کرده و از شاگردان مرشد ترابی بوده است. هنرمندان، مردم و اصحاب رسانه‌ها بعد از نخستین اجرای نقالی، به وی لقب"گُردآفرید" داده‌اند. آنان بر این باور بودند که فاطمه حبیبی‌زاد همچون گُردآفرید که یکی از زنان پهلوان در شاهنامه فردوسی است، روی صحنه آمده و شروع به اجرای نقالی کرده است.
گفت‌وگوی ما را با وی می‌خوانید:
با توجه به این که بیشتر نقالی‌های ایرانی به عهده هنرمندان مرد است، چطور شد که شما به نقالی روی آوردید؟
رشته تحصیلی من میراث فرهنگی است و به نظر من نقالی بخشی از میراث معنوی سرزمین ماست که باید بیش از این به آن توجه شود. هشت سال پیش با همکاری سازمان میراث فرهنگی کشور موزه‌ای سیار به راه انداختیم و در آن هنرمندان، نقالان و تمامی هنرمندانی را که به اجرای نمایش‌های آئینی ـ سنتی می‌پرداختند، دعوت کردیم. از کلاس‌های نقالی مرشد ترابی، عده‌ای به این موزه فرستاده شدند. با دیدن نقالی، شیفته این رشته شدم و از همان موقع عاشقانه به کسب تجربه در این زمینه پرداختم و جوهره آن را در وجودم احساس کردم. پیش از این که به صورت حرفه‌ای به نقالی بپردازم، گوینده رادیو بودم. بعد از این‌که درمورد نقال شدن تصمیم جدی گرفتم، به اداره تئاتر رفتم و طومارهای"مشکین نامه" و"تولد فریدون و کاوه آهنگر" را تهیه و شروع به خواندن آن‌ها کردم.
بعدها در مجلسی که جمعی از نقالان و دراویش در آن حضور داشتند، من را برای نقالی دعوت کردند و در آن‌جا برای اولین بار به صورت جدی به نقالی پرداختم. البته قبل از حضور در صحنه برای اجرای نقالی اعلام کردند قرار است که نقالی را اولین زن نقال ایران اجرا کند. در همان مجلس نزدیک به نیم ساعت نقالی کردم و همیشه می‌گویم که آن‌جا تمامی انرژ‌ی‌ام را از اشعار فردوسی گرفتم.
بعد از اجرا نصرت کریمی مرا تشویق کرد. در همان مجلس برای همایش نوروز در ارگ بم دعوت شدم.
قبل از سفر به ارگ بم پژوهش‌های بسیاری را در مورد نقالی کردم. مرشد ترابی را پیدا کردم و قرار شد در اداره تئاتر"قیام کاوه" را برایش نقل کنم. مرشد ترابی هم به این نتیجه رسید که من می‌توانم نقال خوبی شوم و در همان اداره تئاتر نقل جمشید و چگونگی پیدایش نوروز را به من داد تا از روی آن برای خود طوماری بنویسم.
همایش ارگ بم به کجا رسید؟
بعد از ملاقات با مرشد ترابی به ارگ بم رفتم. گروه‌های بسیاری از کشورهای گوناگون در این همایش شرکت کرده ‌بودند، که عواملی از اجرای نقالی من جلوگیری کردند ولی حضار، خبرنگاران و هنرمندان دوست داشتند نقل من را ببینند.
در یک ملاقات دیگر با مرشد ترابی، طومارهای عیدی دادن حضرت محمد(ص) به حضرت علی(ع) و داستان متوکل بنی عباس را به دست گرفتم و در اولین همایش تعزیه که در اردستان و زواره بر پا شده بود، اجرا کردم. در همایش تعزیه استقبال بی نظیری از اجرای نقالی من شد و تبلیغات اجرایم سینه به سینه گسترش پیدا کرد تا این‌که بیشتر هنرمندان مرا را شناختند.
در این هنگام کاملاً به یک نقال حرفه‌ای تبدیل شده‌ بودید؟
تازه این اول راه بود. قضیه نقال شدن را جدی‌تر گرفتم. مدت دو سال در قهوه‌خانه‌هایی که نقالی می‌کردند، می‌رفتم و فقط به حرکات آنان نگاه می‌کردم و از طومارهایی که در این مجالس خوانده می‌شد، نت برداری می‌کردم.
پژوهش‌های شما همچنان ادامه داشت یا این که فقط به چگونگی اجراهای نقالی و یادگیری هر چه بیشتر آن می‌پرداختید؟
پژوهش در خون من است و هیچ وقت دست از پژوهش برنداشتم. پژوهش‌هایم به صورت جدی در پاتوق‌های مختلف انجام می‌شد، اما با گذشت زمان به این نتیجه رسیدم که برای پژوهش کردن در مورد نقالی فقط تهران کافی نیست و باید به شهرهای دیگری هم سفر کنم. سفرهای من با هزینه شخصی آغاز شد. به استان‌های مختلف ایران از قبیل لرستان، اصفهان، چهارمحال و بختیاری، آذربایجان و... سفر کردم و در این سفرها با بیت خوانان کُرد، شاعران ترک، مازندرانی، سیستانی و... ملاقات کردم. اما ازمیان همه این مناطق، سبک نقالی اصفهان و تهران را بیشتر از همه ‌پسندیدم. همچنین در بسیار از این جاها در مورد سبک نقالی موسیقایی به پژوهش پرداختم.
با توجه به سفرهای پژوهشی که داشتید بیشتر پیرو کدامیک از نقالان بودید؟
در نقالی از ولی‌الله ترابی و مرشد مداحی(میرافضل قلندر ساوجی) پیروی می‌کنم. فنون سخنوری و آئین‌های پهلوانی را از مرشد مداحی یاد گرفتم.
لقب گردآفرید را خودتان انتخاب کردید یا این که این لقب را به شما نسبت داده‌اند؟
این لقب را من انتخاب نکرده‌ام. اولین نقلی که اجرا کردم، نقل سهراب و گردآفرید بود. که در این نقل، گردآفرید یک زن پهلوان است که لباس رزم می‌پوشد و در میدان‌های جنگ پهلوانی می‌کند.
لقب گردآفرید را استادانم به من دادند. جمشید مشایخی در یکی از جشن‌های هنرمندان مرا میان جمعیت با همین نام صدا زد و از آن به بعد این لقب روی من ماند. بعدها که از آنان پرسیدم چرا این لقب را روی من گذاشتید، گفتند که تو همانند گردآفرید بدون هیچ ترس و واهمه‌ای پا به میدان گذاشتی.
برای یادگیری نقالی چه مراحلی را پشت سر گذاشتید؟
نقالی هنر بسیار سختی است که اصلاً برای یادگیری آن نمی‌توان مراحلی را در نظر گرفت، چرا که باید از هر هنر و علومی آگاهی داشته باشید. مثلاً بعضی از مراحل، یادگیریِ فنون رزمی، آئین پهلوانی، ادبیات، تاریخ، فن بیان و چگونگی حرکت دادن اعضای بدن است.
نقالی یک نمایش یک نفره است که نقال باید در بعضی مواقع به جای 10 نفر بازی کند و نقال برای رسیدن به این رتبه باید از یک استعداد درونی برخوردار باشد.
به نظر شما برای نقال شدن فقط خواندن و حفظ کردن اشعارِ کافی است؟
نه اصلاً ‌این طور نیست. من برای تکمیل کردن هنر نقالی به زورخانه رفتم. در کلاس‌های تیراندازی شرکت کردم و در سوارکاری تا حد بسیار خوبی مهارت دارم. در کنار این ورزش‌ها نزد مرشد مداحی می‌رفتم و فنون سخنوری، آئین پهلوانی، رجز خوانی، گل کُشتی خوانی و... را یاد می‌گرفتم.
برای نقال شدن باید از حنجره و بیان بسیار قوی استفاده کرد و برخلاف هنرپیشه‌های سینما و تلویزیون که فقط زیبایی را ملاک قرار می‌دهند، باید جذبه خاصی داشت.
نقالی‌هایی که آقایان اجرا می‌کنند، همراه با یک عصاست که این عصا در اجرای شما نیست. آیا کنار گذاشتن عصا بدعتی در اجرای نقالی است؟ در ضمن مختصری هم درباره ویژگی‌های نقالی زنانه و مردانه توضیح دهید؟
به نظر من نقال زن باید نقالی را با ظرافت‌هایی که در وجودش دارد، پیش ببرد. به همین علت ابتدا عصا را کنار گذاشتم تا از ظرافت‌های زنانه کاسته نشود. نقال زن خلاقیت‌های بسیای دارد و باید از این خلاقیت در ظرافت‌ و شیوه اجرایی خود استفاده کند. در کل از لحاظ ویژگی‌های نقالی زنانه و مردانه می‌توان به همین موضوع اشاره کرد که در نقالی‌های زنانه ظرافت‌هایی دیده می‌شود که در نقالی‌های مردانه اصلاً به چشم نمی‌خورد.
طومارهایی که برای نقالی تهیه می‌کنید، خودتان می‌نویسید یا این که این طومارها را برای شما می‌نویسند؟
تمامی طومارهای نقالی را خودم می‌نویسم. احساس می‌کنم چیزی در درونم است و باید آن را درون طومارهایم بیاورم. تفسیرهای مختلف،‌ طومارهای مختلف و متون ادبی را کنار خودم می‌گذارم و از هر کدام از آن‌ها مطلبی بیرون می‌کشم و آن را درون طومار جا می‌دهم.
به هیچ وجه طومارهایی که می‌نویسم بدون پژوهش نیست و در مورد تک تک جملات پژوهش می‌کنم و بعد از این که پژوهش به نتیجه رسید آن را وارد طومار می‌کنم.
باز هم صحبت از پژوهش شد. پژوهش‌هایی که در مورد تعزیه داشته‌اید حالت میدانی داشت یا این که از روی متون خاصی تهیه می‌شدند؟
من برای پژوهش درباره نقالی بیشتر به سمت تحقیقات میدانی رفتم و به روستاهای مختلف سفرکردم. از کسانی که از این هنر اطلاعی داشتند، پرسش‌هایی می‌کردم و در صورتی که از این نمایش نوار و یا تصویری داشتند، آن‌ها را به صورت امانت می‌گرفتم و روی‌ آن‌ها کارهای پژوهشی می‌کردم.
در تربیت کردن کسانی که به نقالی علاقه دارند اقدامی کرده‌اید؟
از همان ابتدا که کار نقالی را به صورت حرفه‌ای پیش گرفتم، در دانشکده هنرهای زیبا و همچنین کلاس‌های خصوصی هنری شروع به تدریس کردم، اما بیشتر هنرجویان این مراکز، نتوانستند سختی‌های این رشته را تحمل کنند و از آن دوری کردند. کسانی که می‌خواهند نقال شوند باید دارای قدرت، حافظه و عشق که مهمترین رکن نقال شدن است، باشند.
نقالی قهوه‌خانه‌ای مدت زمان بسیار زیادی را به خود اختصاص می‌دهد، اما در اجرای شما با کمبود وقت مواجه شدیم و نقل شما کامل اجرا نشد. حال با توجه به این مسائل در مورد مراحل اجرای یک نقالی توضیح دهید.
ابتدا با توجه به فراخور شرایط موجود، نقال شروع به پیش‌خوانی یا مناسب‌خوانی می‌کند. مثلاً در ابتدای نقل شروع به خواندن یک غزل یا یک حکایت می‌کند اگر در ایام شهادت ائمه و معصومین باشد با خواندن ذکر مصیبت و اگر در ایام عید و یا ولادت ائمه باشد با خواندن مولودی مجلس را گرم می‌کند. بعد از این مرحله شروع به خواندن نقل اصلی می‌کند که در نقل اصلی بسیار به متون تاریخی و یا متون اسلامی گریز می‌زند. مثلاً بیشتر نقالان قدیمی در نقل‌های خود گریزی به صحرای کربلا و شهادت امام حسین(ع) می‌زدند که هم اکنون این طور گریز زدن منسوخ شده و نقالان جوان چنین نمی‌کنند.
همان طور که اشاره کردید نقال یک نفر است اما باید در بعضی مواقع نقش 10 نفر را هم بازی کند. شما تا به حال با این تغییر شخصیت‌ها در هنگام اجرا مشکلی نداشتید؟
نه، مشکل خاصی ندارم. هنگامی که می‌خواهم شاهنامه را بازی کنم، دیگر می‌دانم که چهره رستم چگونه است، چگونه لباس می‌پوشد و چگونه حرکت می‌کند، چون من با این شخصیت‌ها زندگی کرده‌ام. وقتی این شخصیت‌ها را می‌بینم، خیلی راحت در قالب آنان قرار می‌گیرم و نقش آن‌ها را به راحتی بازی می‌کنم.