دیالوگ وجه دیگر زبان نمایشی در کمدیا دلارته است که در ایجاد فضای طنز کاربرد بسیاری دارد. در دیالوگهای این نمایش نیز بازیگران به بداههگویی میپردازند. بداههگوییهایی در ارتباط با زمان حاضر و نیز اتفاقات در حال وقوع در نمایش.
دیالوگ وجه دیگر زبان نمایشی در کمدیا دلارته است که در ایجاد فضای طنز کاربرد بسیاری دارد. در دیالوگهای این نمایش نیز بازیگران به بداههگویی میپردازند. بداههگوییهایی در ارتباط با زمان حاضر و نیز اتفاقات در حال وقوع در نمایش.
افسانه نوری
«خدمتکاران، پیرمردان، و عاشقها سه ستون اصلی کمدیا دلارتهاند و شخصیتهای دیگر مکمل آنان به شمار می آیند.» (1)
در نمایش"در ونیز بمیر" با نمونهای تیپیک از نمایشهای کمدیا دلارته مواجه میشویم. آنتونیو و بنیلد از جمله شخصیتهاییاند که برای وصال تلاش میکنند، و شایلوک نیز که عاشق بنیلد است، سد راه آنان میشود. زوج عاشق دیگر جسیکا و سندبادند که باز هم شایلوک سد راه آنان میشود و با ازدواج آن دو مخالف است. شخصیت پیرمردی که در عین تلخ و خسیس بودن، بامزه و مهربان هم هست، یکی دیگر از شخصیتهای شناخته شده و محبوب در کمدیا دلارته است و پانتالونه نام دارد. در این نمایش شایلوک، پدر جسیکا، معرف این شخصیت است. کلفتها از دیگر شخصیتهای زن در کمدیا دلارتهاند. در این نمایش نیز با خدمتکار زنی با نام میکلمیا مواجه میشویم که بازیگر شخصیت جسیکا با تغییر لباس نقش او را بازی میکند و در پایان این صحنه مشخص میشود که خدمتکار، همان جسیکا در لباس مبدل است و برای نرم کردن دل پدرش حقه سوار کرده است. شخصیت معروف و بسیار محبوب دیگری که در کمدیا دلارته نقشی کلیدی دارد"آرلکینو" است که در نقش نوکر در نمایش حضور دارد؛ و دیالوگهای طنز او با اربابش از خندهدارترین و پرطرفدارترین صحنههای کمدیا دلارته است. در این نمایش نوکری با نام پدرولینو ظاهر میشود. شخصیت دیگری با نام سندباد سیاه ونیزی در این نمایش وجود دارد که اگر بخواهیم معادل این شخصیت را در کمدیا دلارته جستوجو کنیم، یکی از عشاق آن است. شخصیت پولچینلا که دلقکی با مشاغل مختلف و متعدد در نمایشهای کمدیا دلارته است، در صحنهای کوتاه در این نمایش با همان نام ظاهر میشود و نقش دستفروشی را بر عهده دارد که بار خود را با آرلکینوی زیرک تعویض میکند. در صحنهای دیگر تماشاچی میبیند که پولچینلا همان آنتونیو است و در لباس دلقکی معروف برای دزدیدن محبوبهاش از دست شایلوک او را در کیسهای پنهان کرده است.
نمایش"در ونیز بمیر" براساس ترکیبی از متون کلاسیک با مفاهیم و مضامین کلی کمدیا دلارته شکل گرفته است. کمدیا دلارته بر مبنای توطئه و دسیسه و آکنده از عشق و سوء تعبیر و حرکات آکروباتیک و نمایشی فراوان است که بار اجرای اکثر حرکات را"آرلکینو"، نوکر مشهور در کمدیا دلارته، بر عهده داشته است.
آنچه باعث نزدیکی متون کلاسیک انتخاب شده در این نمایش با مفهوم کلی کمدیا دلارته شده است، نزدیکی مضامینی است که نام بردیم. متون کلاسیکی که در این نمایش از آنها استفاده شده است عبارتاند از تاجر ونیزی شکسپیر، رومئو و ژولیت و اتللو. که در همه این آثار زوجی عاشق وجود دارد که برای رسیدن به یکدیگر باید موانع فراوانی را پشت سر بگذارند. در ضمن فضای هر سه این نمایشنامه آکنده از خیانت و توطئه و نیرنگ و دسیسههای عشق است. این موضوعات به ویژه ارتباطات عاشقانه از مضمونهای اصلی و مهم در کمدیا دلارته محسوب میشود. همین امر باعث شده است این نمایشهای کلاسیک قابلیت تداخل و ترکیب با کمدیا دلارته و قرار گرفتن در چنین قالب اجرایی را داشته باشند؛ بی آنکه اثر چندانی از متن اولیه در اجرای این متون به صورت کمدیا دلارته دیده شود.
استفاده از بداههسازی در بازیگری کمدیا دلارته دو ویژگی مهم دارد که ویژگیهای دیگر نیز تحت تأثیر قوت و ضعف این دو قرار میگیرند.
یکی در فرم بدن و ژست که به بیان بدنی تعبیر میشود. ژستهای متفاوت و منحصر به فرد هر کدام از شخصیتها که معمولا در کمدیا دلارته با یکدیگر متفاوتند، فضایی را به وجود می آورد که در آن با کاراکترهایی روبرو میشویم که ضمن استفاده از امکانات بدنی شان از بدن به عنوان ابزاری گویا برای معرفی نشانه و مفهومی خاص به تماشاگر استفاده میکنند و در هر لحظه از نمایش بنا به اقتضای موقعیت، ژست و فرم های مورد استفاده در بازی را کمرنگ یا پررنگ تر کرده یا از حرکاتی تازه استفاده میکنند.
وجه دیگر در زبان نمایش و به عبارت دیگر اصوات و صداها، آواز و دیالوگ گویی است. آواز که بخش مهمی از نمایش کمدیا دلارته را تشکیل میدهد به عنوان ابزاری استفاده میشود که از طریق آن بازیگران احساسات خود را بروز میدهند و به طبع این بروز احساسات و بسته به نوع شعری که میخوانند، فضایی شاد یا غمگین را به وجود میآورند. کارکرد دیگر آوازها این است که در کمدیا دلارته آوازها همانند میان صحنههایی عمل میکنند که در پایان هر صحنه و با هر نتیجهگیری که از آن صحنه به دست میآید خوانده میشوند؛ به نوعی جمع بندی هر صحنه محسوب میشوند.
دیالوگ وجه دیگر زبان نمایشی در کمدیا دلارته است که در ایجاد فضای طنز کاربرد بسیاری دارد. در دیالوگهای این نمایش نیز بازیگران به بداههگویی میپردازند. بداههگوییهایی در ارتباط با زمان حاضر و نیز اتفاقات در حال وقوع در نمایش. برای مثال در یکی از صحنههای متأخر نمایش بازیگران درباره سیاستمدارانی چون بوش و بلر حرف میزنند و آنان را به سخره میگیرند و این نمونهای از بداهه سازی برای ایجاد فضای طنزی است که همزمانی آن با مسائل روز حفظ شود. در نمونههای دیگر، ارتباط گیری بازیگران کمدیا دلارته با تماشاگران و حتی تلاش آنان برای همراه کردن تماشاگرانشان با فضای نمایشی دیده میشود. اشاره به سمت تماشاگران ناظر بر اعمال بازیگران و اتفاقات صحنه، یکی از نمونههای این بداههسازیهاست. برای مثال در نمایش"در ونیز بمیر" در صحنهای بنیلد از تماشاگران میخواهد برای شرکت در مراسم عروسی او و آنتونیو بلند شوند و دست بزنند. همینطور در طول نمایش اشارههای بازیگران به سمت تماشاگرانی که آنان را تماشا میکنند، ادامه مییابد.
ریتم و نحوه گویش در دیالوگها همانند ژستهای بدنی در هر یک از بازیگران و در هر صحنه با صحنه دیگر متفاوت است. ریتم دیالوگهای شایلوک با نوکرش پدرولینو بسیار تند و بر مبنای حاضرجوابی دوطرفه است و ریتم گفتوگوی آنتونیو و بنیلد کندتر و در فضایی رمانتیک میگذرد. همین طور هر کدام از بازیگران به تنهایی با لحن و ریتم و اصوات خاص خود دیالوگ میگویند که این موضوع علاوه بر اینکه باعث حفظ گویش خاص هر کدام آنان میشود، در صحنه فضایی متنوع و قدرتمند را به وجود میآورد که بر پایه بازیهای مسلط و خوب بازیگران نمایش میتواند تا پایان نمایش مخاطبانی را که چندان زبان ایتالیایی نمیدانند و معنی بسیاری از دیالوگها را نمی فهمند تا پایان کار حفظ کند و بخنداند. برای مثال شایلوک صدایی لرزان و گرفته دارد. ولی جسیکا صدایی رسا و واضح دارد و پدرولینو صدایی تودماغی و مضحک دارد.
نمایش روی سکویی اجرا میشود که ارتفاع کمی از سطح صحنه دارد. همین اختلاف سطح باعث تنوع در چیدمان صحنه و همین طور امکان استفاده صحنهای از پایین سکو را به وجود میآورد و همانگونه که در طول اجرا میبینیم پایین سکو معرف دریا و آب است و با کمک همین نشانه صحنههای طنز تصویری در نمایش آفریده شده است و علاوه بر جذابیت بصری ایجاد شده بر اساس اختلاف سطح، در پیشبرد داستان و توجه بیشتر تماشاگر مؤثر است. آکساسوار استفاده شده در نمایش بسیار مختصر و بیشتر در حد نشانههای کاربردی است. چوبی که با آن صدای ضربههای معرف سیلی یا کوبیدن سر به دیوار یا کتک زدن ارباب را ایجاد میکنند. طنابی متصل به چمدانی که جسیکا میخواهد به کمک انداختن آن در آب خودکشی کند و کیسهای بزرگ که فضای طنز صحنههای پایانی نمایش را به وجود میآورد.
لباسهای بازیگران نیز بر اساس لباسهای سنتی و تیپیک بازیگران کمدیا دلارته طراحی شده است. لباس عشاق فاخر و زیباست و لباس شایلوک به لباس قرمز پانتالونه و ردای سیاه او شباهت دارد. لباس پدرولینو نشانههایی از لوزیهای رنگین لباس آرلکینو با خود دارد و لباس پولچینلا همان لباس سفید گل و گشاد است که در کمدیا دلارته بر تن میکند. ماسکها نیز براساس ماسکهای به کار رفته در کمدیا دلارته و کاربرد تیپیکشان در مورد شخصیتها استفاده شدهاند و همین موضوع به معرفی شخصیتهایی میپردازد که در زمینهای از داستانهای شکسپیری نقشهای موجود در کمدیا دلارته را ایفا میکنند.
نمایش، اندکی بیش از حد معمول طول میکشد و میتوانست در صحنهای به پایان برسد که همه آدمها با دسیسهها و توطئهها سرانجام کشته میشوند و با خوانده شدن وردی، که آن هم جنبه طنز دارد، دوباره زنده میشوند. این صحنه با حرکاتی غنی و طنزآمیز اجرا میشود و میتواند صحنه اوج نمایش باشد. به همین لحاظ ادامه داستان و در حقیقت نتیجهگیری نمایش بعد از این صحنه میتوانست بسیار کوتاهتر باشد تا لطف طنزی که در این صحنه ایجاد شده و مخاطب را نیز به هیجان میآورد، زائل نشود.
منبع:
1. جاکومو اورلیا. ترجمه ناتالی چوبینه. کمدیا دلارته.نشر افکار- نشر تجربه. چاپ اول 1383.ص24.