در حال بارگذاری ...
نقد نمایش « اتاق ورونیکا» به کارگردانی کورش ولیدی

ضرب‌آهنگ شرارت‌

ایران تئاتر- بهروز فائقیان: در اجرای اخیر« اتاق ورونیکا» به کارگردانی کورش ولیدی ضربآهنگ کارکردی درونی پیدا می‌کند و در لایۀ زیرین روایت تماشاگر را در آماده شدن برای مواجهه با افت و خیزهای پر هیجان همراهی می‌کند.

« اتاق ورونیکا» به عنوان درامی روانکاوانه که موقعیت‌هایی پیچیده را پی در پی جایگزین یکدیگر می‌کند، اثری به شدت وابسته به ضربآهنگ و تسلسل در روایت است. پیشبرد درام که در اینجا با جابه‌جایی‌های نفس‌گیر و پیوسته‌ای رخ می‌دهد، از چنان ظرافت‌هایی برخوردار است که جز در ضربآهنگی حساب شده نمی‌تواند به تاثیرگذاری مطلوبی بینجامد. در این پیچیدگی‌های روایی جسورانه، ضربآهنگ در حقیقت کارکردی درونی‌تر پیدا می‌کند و در لایۀ زیرین روایت تماشاگر را در آماده شدن برای مواجهه با افت و خیزهای پر هیجان همراهی می‌کند. مفاهیم درونی‌تری که که این درام پیچیده قصد به اشتراک گذشتن شان را دارد هم به همین ترتیب است که قادر خواهند بود به تاثیرگذاری بر بیننده بیفزایند. اجرای اخیر  «اتاق ورونیکا» با وجود فاصله‌ها و افتادن ریتم در بعضی لحظات و به ویژه در میانۀ تعویض صحنه‌ها، اما در مجموع با انرژی قابل تحسین بازیگرانش موفق می شود ضربآهنگ درونی اثر را حفظ کند.

ورونیکا  در پانزده سالگی خواهر خود را کشته و عذاب ناشی از  این جنایت باعث می‌شود که به همراه برادرش؛ کنراد با طعمه قرار دادن دختران جوان، آنها را به خانه کشانده و به قتل برساند. « اتاق ورونیکا» برای نویسنده‌اش به وضوح چیزی بیشتر از یک چالش فرمی در روایت موقعیت‌هایی پیچیده است. شخصیت‌های اصلی داستان در عین شرارت‌های ویرانگرشان که لحظه به لحظه ابعاد بزرگتری پیدا می‌کند، در حقیقت جویای تزکیۀ نفسی هستند که دست آخر آن ها را از کابوس‌های جهنمی‌شان رهایی ببخشد. با این وجود همچون بسیاری از آدم‌ها در انتخاب مسیری که به این سو رهنمون شان کند، اشتباه‌های جبران‌ناپذیری را مرتکب می‌شوند. تباه‌کاری دراز دامن خانواده‌ای که رازهایی دهشتناک را در خود می‌پروراند، در اتاق ورونیکا از استعاره‌های ذهنی فراتر می‌رود و دلالت‌هایی اجتماعی را هم به میان می‌کشد. اجتماعی که در اجزای کوچک و بزرگش از پزشک و کارمند دولت گرفته تا باغبان و مستخدم خانه در ازای رشوه و حق‌السکوت نه تنها حاضر به چشم‌پوشی بر جنایت می‌شوند، که از همراهی با این تباه‌کاری‌ها هم ابایی ندارند.

اجرای اخیر « اتاق ورونیکا» نشان‌گر درک ضربآهنگ درونی متن و اکسان‌گذاری در جابه‌جایی موقعیت‌هایی است که هر بار زوایای تازه‌ای از درام را شکل می‌دهد. کارگردان در این اجرا به درستی بر عناصر درون متن بسنده می‌کند. تمرکز اجرا بر شخصیت‌پردازی و جابه‌جایی‌های متوالی در موقعیت‌ها که می‌تواند در ادراک مخاطب از آنچه روی می‌دهد تعیین‌کننده باشد، در نهایت قادر می‌شود تماشاگر را در مسیرهای درستی هدایت کند. به این ترتیب مخاطب در همراهی با نقش آفرینان به درک صحیحی از چرخش‌ها و جابه جایی‌های بالقوه سردرگم‌کنندۀ متن دست پیدا کند.

تماشای اجرای این متن می‌تواند تجربۀ منحصر بفردی را در همراه شدن با زیر و بم  انگیزش‌های روانی آدم‌ها برای مخاطب به ارمغان بیاورد. به جز همدلی‌های دور از انتظاری که تماشاگر هم با قربانیان جنایت‌ها و در لحظاتی هم با تباه‌کاران به عنوان بیماران روحی پیدا می‌کند، درک عمیقی که از دلایل بروز رفتارهای جنایت‌آمیز آنها پیدا می‌کند، بر تاثیرگذاری بیشتر نمایش می‌افزاید. « اتاق ورونیکا» به این ترتیب از کلیشه‌های رایج در درام‌های روانکاوانۀ صرف فاصله می‌گیرد و موفق می‌شود تصویر عمیق‌تری از ناهنجاری‌های روحی آدم‌ها را به تصویر بکشد. اینجا تنها با هیجان‌ها و کشش‌های درماتیک بالقوه‌ای که این ژانر می‌تواند در اختیارمان بگذارد سرو کار نداریم، بلکه بیش از هر چیز ریشه‌ها و علت‌های بروز این پدیده‌های ناهنجار است که ما را تحت تاثیر قرار خواهد داد. منشاء همدلی‌هایی که باز هم بر خلاف قاعدۀ درام‌هایی از این دست در « اتاق ورونیکا» برانگیخته می‌شود همین نگاه پر ظرافت نویسنده به آدم‌هایی است که در یک قضاوت سطحی تنها و تنها در شرارت‌هایشان خلاصه می‌شوند. چرخش‌هایی که با تیزبینی روایت در جایگزین کردن شخصیت‌ها صورت می‌گیرد هر بار قربانی جنایت‌ها را در چهره‌هایی متفاوت پیش روی ما می‌گذارد. این چنین است که سر آخر ورونیکا به عنوان شخصیت محوری بارها و بارها در اشکال متفاوت در جایگاه قربانی تکثیر می‌شود تا جایی که در نهایت ورونیکای واقعی را هم که مسبب همۀ شرارت‌هایی است که شاهدش بوده‌ایم در جایگاه یکی از قربانیان این زنجیرۀ خشونت بار می‌پذیریم.

 




نظرات کاربران