اگر قرار بود خود بکت این اثر را به فرانسه ترجمه کند، چون ترجمه خود او در حکم آفرینش دوباره اثر در زبان فرانسه محسوب میشود، طبعاً ملزم میبود که مانند موارد دیگر چیزی نظیر اصل به خوانندگان فرانسوی خود عرضه کند و این کار چندان که گفتیم میسر نیست.
اگر قرار بود خود بکت این اثر را به فرانسه ترجمه کند، چون ترجمه خود او در حکم آفرینش دوباره اثر در زبان فرانسه محسوب میشود، طبعاً ملزم میبود که مانند موارد دیگر چیزی نظیر اصل به خوانندگان فرانسوی خود عرضه کند و این کار چندان که گفتیم میسر نیست.
رضا آشفته:
"همه افتادگان" یک نمایشنامه رادیویی است که ساموئل بکت(1096 – 1989) آن را به سفارش BBC برای پخش از رادیو، به زبان انگلیسی نوشت و در 1957 روبهرو پنژه آن را به فرانسه ترجمه و انتشارات Minuit آن را منتشر کرد. این نخستین بار بود که خود ساموئل بکت اثر خود را ترجمه نمیکرد؛ او علاقه داشت که اثرش را از فرانسه به انگلیسی یا بالعکس ترجمه کند.
با این مقدمه میخواهیم خبر از انتشار دوباره نمایشنامه رادیویی"همه افتادگان" در تابستان امسال را بدهیم که ترجمه آن را دو مترجم توانمند بر عهده گرفتهاند. مراد فرهادپور و مهدی نوید همه افتادگان را ترجمه کردهاند و نشر نی آن را منتشر کرده است. این چهارمین کتاب از سری کتابهای دور تا دور دنیاست که زیر نظر تینوش نظمجو و مهدی نوید منتشر میشوند.
ترجمه اول و دوم
این نمایشنامه را اولین بار انتشارات شرکت سهامی کتابهای جیبی در 1356 منتشر کرد. در این سال نجف دریابندری مجموعهای از آثار بکت را در 2 مجلد ترجمه و منتشر کرد. دریابندری در آن زمان در پیشگفتار کتاب درباره سختی ترجمه"همه افتادگان" نوشت:«مترجم لازم دیده است دامنه آزادی خود را کمی فراختر بگیرد. علت این است که این اثر که در اصل به انگلیسی نوشته شده، رنگ محلی بسیار تندی دارد که درآوردن آن به زبان و فرهنگ دیگر میسر نیست. مسلماً به همین علت بوده است که خود بکت این نمایشنامه را به فرانسه ترجمه نکرده است. اگر قرار بود خود بکت این اثر را به فرانسه ترجمه کند، چون ترجمه خود او در حکم آفرینش دوباره اثر در زبان فرانسه محسوب میشود، طبعاً ملزم میبود که مانند موارد دیگر چیزی نظیر اصل به خوانندگان فرانسوی خود عرضه کند و این کار چندان که گفتیم میسر نیست. بنابراین از ترجمه فارسی این نمایشنامه نیز از حیث نشان دادن رنگهای محلی طبعاً نباید انتظار زیادی داشت، هر چند مترجم امیدوار بوده است که در یافتن راهی برای نقل آن به زبان فارسی پر بی راه نرفته باشد.»
با اعتراف دریابندری که یکی از مترجمان طراز اول کشورمان است، سختی ترجمه"همه افتادگان" همچنان بر مهدی نوید و مراد فرهادپور هموار نشده است و این دو با توجه به پیشینه قابل اعتنا، سعی کردهاند که مانند دریابندری ترجمه قابل اعتنایی را ارائه کنند.
درباره مترجمان
مهدی نوید، نویسنده و مترجم، متولد 1360 تاکنون از بکت رمان"مالون میمیرد" و نمایشنامه"دست آخر" را ترجمه کرده و در پرونده کاریاش یک ترجمه از آثار ریچارد براتیگن با نام"در قند هندوانه" ثبت شده است. اما مراد فرهادپور(متولد 1337) پرونده پرکارتری دارد، بکت(نوشته آ.آلوارز) یکی از ترجمههای اوست. بنابراین، مترجمان فعلی"همه افتادگان" دغدغه بکتی داشتهاند و با این انگیزه راسخ درصدد برآمدهاند تا یک بار دیگر"همه افتادگان" را برای خوانندگان فارسی زبان مهیا کنند.
بریدهای از نمایشنامه
صداهای روستایی، گوسفند، پرنده، گاو، خروس، جداگانه، سپس با هم، سکوت.
خانم رونی در امتداد جاده بیرون شهر به سـمت ایـستگاه راهآهن پـیش مــیرود. صـدای کشیده شدن قدمهایش.
موسیقی ضعیفی از خانهای در سر راه. "مرگ و دوشیزه"1 قدمها کُند میشود، میایستد.
خانم رونی: زن بیچاره. تک و تنها توی اون خونه قدیمی و درب و داغون.
موسیقی بلندتر میشود. سکوت به جز صدای نواختن موسیقی.
قدمها از نو آغاز میشود. موسیقی قطع میشود. خانم رونی نغمه را زمزمه میکند. زمزمهاش قطع میشود.
صدای نزدیک شدن چرخهای گاری. گاری میایستد.
قدمها کُند میشوند، میایستند.
خانم رونی: شمایین، کریستی؟
کریستی: بله، خانم.
خانم رونی: گفتم این قاطره آشناست. زن بیچارهتون چه طوره؟
کریستی: بهتر نشده، خانم.
خانم رونی: دخترتون چی؟
کریستی: بدتر نشده، خانم. 2
تحلیل
جیمز رابرتس در کتاب"بکت و تئاتر معناباختگی" در تحلیل"همه افتادگان"، آن را قرینه متباین بازی بدون حرف(1) بکت تلقی میکند. در بازی بدون حرف(1) متن کاملاً مبتنی بر لالبازی است.
«متقابلاً تأثیر نمایشنامه"همه افتادگان" به میزان زیادی از آثار صوتی، توجه دقیق به کلماتی که شخصیتها ادا میکنند و نیز از تصاویر گوناگون مرگ ناشی میشود که سراسر این نمایشنامه مشحون از آنهاست.» 3
رابرتس در ادامه، "همه افتادگان" را در مقایسه با ساختار دنکیشوت، یک اثر پیکارسک معرفی کرده و در اینباره نوشته است:«درست مثل دنکیشوت فرتوت که در سفر خود مجموعهای از وقایع غالباً بیمعنا را از سر میگذراند، در نمایشنامه"همه افتادگان" نیز شخصیتی هفتاد ساله به نام خانم مدی رونی را میبینیم که برای استقبال از همسر نابینایش عازم ایستگاه قطار شده است و بین راه ماجراهای مضحک یا بیمعنایی را از سر میگذارند.» 4
«قطار حامل آقای رونی تأخیر دارد و همه شخصیتهای حاضر میگویند که اصلاً به یاد ندارند که در گذشته قطاری تأخیر داشته باشد.» 5
«عاقبت قطار به ایستگاه میرسد و آقای رونی(دن) که نابیناست به کمک پسربچهای با نام جری از قطار پیاده میشود. خانم رونی انعام کوچکی به جری میدهد که او برود.» 6
در ادامه درمییابیم که جری شیئی را از ایستگاه قطار برای آقای رونی میآورد و موقع رفتن، خانم رونی از او میپرسد:«فهمیدی که چه اشکالی پیش آمده بود؟ فهمیدی که چرا قطار این قدر دیر کرد؟» جری هم توضیح میدهد که:«به علت بچه کوچکی که از واگن بیرون افتاد، خانم، روی خط، خانم. زیر چرخهای قطار، خانم.» 7
جیمز رابرتس در جمعبندی از"همه افتادگان" مینویسد:«از یک سو عامترین و احساساتیترین آدمها، شخصیتهایی که در هر کمدی مبتذل به چشم میخورند، در این نمایشنامه وجود دارند؛ و از سوی دیگر شخصیتها دائماً با مرگ روبهرو میشوند. بکت دائماً تصاویری از دنیایی بایر، سترون و مرگزده را به ذهن خواننده یا تماشاگر این نمایش متبادر میکند. ویژگی برجسته این شخصیتها آن است که در دنیای معناباختهشان همچنان به زندگی و تحمل مصائب ادامه میدهند(درست مثل ولادیمیر و استراگون در نمایشنامه"در انتظار گودو"). وجود این شخصیتها با طبع ناآگاه و عامیشان در دنیایی که مرگ پیش پا افتادهترین اتفاق است، معناباختگی را در این نمایش بارزتر میکند.» 8
پانوشت:
1- Death and Maiden اثری از فرانتس شوبرت.
2- همه افتادگان، ساموئل بکت، ترجمه مراد فرهادپور و مهدی نوید، انتشارات نی، 1386 ، ص 9 و 10
3- بکت و تئاتر معناباختگی، جیمز رابرتس، ترجمه حسین پاینده، انتشارات نمایش، چاپ دوم، 1382 ، ص 109
4- همان ص 109 و 110
5- همان ص 112
6- همان ص 112
7- همان ص 114
8- همان ص 115 و 116