در حال بارگذاری ...
...

مرور ایران تئاتر بر کم و کیف پوستر نمایش‌های روی صحنه

پوسترهای تئاتر از چه می‌گویند؟

مرور ایران تئاتر بر کم و کیف پوستر نمایش‌های روی صحنه

پوسترهای تئاتر از چه می‌گویند؟

ایران تئاتر: پوسترهای نمایش‌هایی که این روزها روی صحنه رفته‌اند به چه شکل و تا چه میزان در قدرت تاثیرگذاری، همچنین هم راستا بودن با ویژگی های آثار نمایشی به موفقیت دست یافته‌اند؟

اگر مهم‌ترین ویژگی پوسترهای تئاتر را در قدرت تاثیرگذاری، همچنین هم راستا بودن با ویژگی های آثار نمایشی بدانیم، طرح‌های ارائه شده در پوسترهای نمایشی ما تا چه اندازه از این خصلت ها برخوردارند؟ بدیهی است که بهره داشتن از چنین ویژگی‌هایی شاید کمتر به شکل مطلق در پوستر نمایش‌ها جلوهگر شود و عموماً این تصاویر به نسبت های مختلفی واجد چنین ارزش هایی هستند. اما   پوسترهای نمایش هایی که این روزها روی صحنه رفته اند به چه شکل و تا چه میزان در این زمینه به موفقیت دست یافته اند. در ادامه نگاهی اجمالی به کم و کیف پوسترهای طراحی شده برای نمایش های روی صحنه خواهیم داشت.

پوستر نمایش «دیر راهبان» طراحی واقع گرایانه ای را در پیش گرفته که در تناسب مستقیمی با فضای این درام قرار می گیرد.تصویری نقاشانه از انبوه کفش ها و لباس ها که بر روی هم تلنبار شده و سایه صلیبی که بر این انبوه افتاده به خوبی فضای تیره و تار نمایش را به مخاطب القا می کند. این صحنه پردازی در پوستر نمایش همچنین مولفه هایی از بیان گری ( اکسپرسیونیسم) را در خود پرورانده که به تاثیرگذاری بیشتر این تصویر کمک می کند. هارمونی رنگی سنجیده و تضادهای تیرگی و روشنی در تصویر، از این دست مولفه ها است. اما در وجه پیام رسانی به مخاطب، این اثر از نمادها برای انتقال مضمون و درونمایۀ نمایش سود جسته است. صلیب به عنوان نمادی از مناسبات نهاد دین مسیحیت سایه اش را بر این تصویر گسترده که می تواند ارجاعات مختلفی همچون نظام های تفتیش عقاید کلیسا را در ذهن بیننده بیدار کند.

مهدی دوایی طراح پوستر نمایش « لنگ ظهر» هم پس زمینه ای تاریخی را برای نشاندن نشانه هایی از زندگی معاصر در این تصویر برگزیده است. یک پرتره رنسانسی از زنی با پوشش خاص قرن های هفده و هجده میلادی غرب با عناصری از زندگی روزمره امروزی در خصلتی تلفیقی به این تصویر بخشیده است. از وجهی دیگر تضادی که با این تلفیق در عناصر درون تصویر شکل گرفته نوعی در هم آمیزی فرهنگ های رسمی و پاپ آرت هم می تواند تعبیر شود. چهره زنی امروزی در این تصویر به جای پرتره اصلی نشانده شده در حالی که کلاه کاسکت موتورسواری بر سر دارد و کارد آشپزخانه و ران مرغی در دست دارد. نظام نشانه ای تصویر به بیننده یادآوری می کند که بخشی از مضمون اصلی نمایش حول و حوش شخصیت و موقعیت های زنان می چرخد.

سهیل حسینی در طراحی پوستر نمایش « هملت دبستانی» از گرافیک استیلیزه و شسته رفته ای برای ارائه تصویری متناسب با فضای نمایش بهره برده است. مضمون نمایش این است که اگر روزی روزگاری بچه‌های مدرسه‌ای بخواهند هملت را پارودی کنند؛ با این پرسش که "تاوان گناه پدران مان؛ به ما چه!" چه اتفاقی را شاهد خواهیم بود. طراح این پوستر در جنبه های مختلفی سعی کرده به این مضمون نزدیک شود. طرح او در این تصویر پیش از هر چیز واجد روحیه ای کودکانه و شیطنت آمیز است که در ارتباط با مضمون رویکردی متناسب به نظر می آید. تصویر سازی استیلیزه او و تخیلی که در ساختن یک موجود به کار برده تا اندازه یادآور گرافیک مکتب های اروپای شرقی است که بخشی از مهم ترین پوسترهای نمایش تئاتر را در دهه های پیش بارائه کرده اند. صورتکی که عنصر اصلی این پوستر است در بیانی گرافیکی نشانه هایی از متن اصلی هملت همچون کاخ و قلعه پادشاهی دانمارک را در خود دارد. صورتک هملت باز هم در بیانی کاملا گرافیکی و از طریق نشانه هایی ظریف بر تردید، پریشانی و به طور کلی وضعیت روحی او گواهی می دهند. انتخاب رنگ ها در این تصویر نیز بر همین وضعیت دلالت دارند.

پوستر نمایش « داستان تاسیس» که متاسفانه نام طراح آن در شناسنامه نمایش ذکر نشده نمونه ای دیگر از پوسترهای نمایش های روی صحنه است که تا اندازه ای در تناسب با محتوای نمایش شکل گرفته و از ارزش های بصری قابل توجهی برخوردار است. نمایش داستان تاسیس یک طباخی در B612 به جهت بار گذاشتن کله پاچه حیوان ناطق توسط انسان زبان بسته به زبان تخریب است. به این ترتیب داستان شناخته شده آنتوان دوسنت اگزوپری یعنی « شازده کوچولو» در حال و هوا و روایتی ایرانی ارائه می شود و طراحی پوستر نمایش نیز همین ویژگی را نمایندگی می کند. زیبایی شناسی اثر در تمامیت خود بر مبنای مینیاتورهای ایرانی شکل گرفته و طراح پوستر با رویکردی خلاقانه ا عناصر موجود در نقاشی ایرانی را با اجزای داستان شازده کوچولو همانندسازی می کند.

به جز این ها در میان پوسترهای طراحی شده برای نمایش های روی صحنه نمونه های قابل اعتنای دیگر کمتر به چشم می خورد؛ هرچند بعضی از این آثار اگر نه به طور کامل اما در وجوهی دارای ارزش های بصری و دراماتیک هستند. پوستر نمایش « بیژن و منیژه» یکی از این نمونه ها است که علیرغم نزدیک شدن به محتوای نمایش و تصویرسازی قابل قبول اما از حیث اجرا ضعیف و کم اثر جلوه می کند. پوستر نمایش های « مویرگ»، « پک» و «کله پوک ها» هم با وجود تلاش برای انتخاب عناصری مرتبط با متن در این زمینه با سطحی نگری برخورد کرده اند و موفق نمی شوند تصویری قدرتمند ارائه کنند و از جذابیت های بصری قابل ملاحظه ای برخوردار نیستند. در همین راستا تعدای از پوسترهای نمایش های روی صحنه اساساً ارتباط درستی با متن ها ایجاد نمی کنند و در بعضی موارد نشانی های غلطی را هم به بیننده منتقل می کنند. پوستر نمایشنامه خوانی « خدای کشتار» از این دست تصاویر است که فضای این متن شناخته شده یاسمینا رضا را اساساً به شکلی دیگرگون به مخاطب ارائه می کند.