با گذشت 5 سال از تصویب دوره ، دانشگاه آزاد به دکترای تئاتر روی خوش نشان نمیدهد
ما استعداد درخشان در تئاتر نداریم!؟

ایران تئاتر -بهزاد خاکینژاد:باز هم گزینش استعداد درخشان دکترای دانشگاه آزاد پیش آمد و باز هم خبری از تئاتر نیست. رشتهای که سالانه بیش از ۲۰۰۰ دانشآموخته دارد ، استعداد درخشان ندارد!
دانشگاه آزاد که بیشترین سهم را در شمار دانشآموختهگان رشته تئاتر کشور به نام خود کرده است ، هر سال شماری از دانشجویان دکترای خود را از میان استعدادهای درخشان بدون آزمون گزینش میکند اما هر سال خبری از رشته تئاتر و استعدادهایش نیست تا همگان دریابند که این رشته چه تعدادی دانشآموختهی ممتاز دارد.
رشته تئاتر در دوره دکترا همواره بیشترین مظلومیت را در اختیار داشته است چراکه به عنوان یک رشتهی پرطرفدار و چندهزار دانشآموختهی سالانه ، در آزمون دکترا سهمی ندارد و علاقهمندان ادامه تحصیل باید به یکی از سه رشتهی بیربط «فلسفه هنر» ، «پژوهش هنر» و «مدیریت رسانه» تن بدهند.
یک دهه است که چالش دکترای تئاتر در دانشگاه آزاد تهران مرکز و به درخواست انبوه مدرسان و دانشجویان و مدیران دانشکده هنرومعماری به راه افتاده و این رشته در دوران مدیریت «فردوس حاجیان» بر واحد تهران مرکز نیز در سال ۱۳۹2 برای دکترا تصویب شد اما از آن سال تاکنون در گلوگاه اجرا گیر کرده است.
پرسش اینجاست که اگر به دکترای این رشته نیاز نیست چرا بیش از ۵۰ دانشکده کشور به آموزش علمی آن میپردازند و چندین هزار دانشجو و دانشآموخته کارشناسی و کارشناسیارشد را تربیت میکنند؟ اگر به دکترای این رشته نیاز نیست پس بهتر است به جای آموزش تخصصی ، چونان گذشته هیاتعلمی دیگر رشتهها به جای دانشآموختگان تئاتری بر مسند آموزش تئاتر قرار بگیرند و با نگاه غیرتخصصی به آموزش دانشجو و گزینش همکاران خود بپردازند! اگر به دکترای این رشته نیاز نیست چرا مدام بر طبل دانش-هنر بودن این رشته کوبیده میشود؟ چرا سیل دانشآموختهگان را به سوی دکترای دانشکدههای بیکیفیت خارجی روانه میکنند تا پس از بازگشت به مدرک دکترای خارجی ایشان احترام بگذارند؟ چرا دانشگاه تهران هرچند سال به تعداد انگشتان یک دست شماری دانشجوی دکترا با گزینشهای ویژه خود اختیار میکند؟! و اگر به دکترای تئاتر نیاز هست چرا دانشآموختهگان دکترای رشتههای دیگر یا کارشناسیارشد بیتجربه را با پارتیبازیهای معروف به منظور آموزش در هیاتعلمی دانشکدههای تئاتری استخدام میکنیم!؟
امروز دیگر قلمفرسایی دربارهی نیاز بودن یا نبودن رشته تئاتر و دکترای آن یک بیهودهنگاری است چراکه شمار دانشآموختگان و درآمدزایی دانشگاهها و آموزشگاههای ایران و جهان و شمار میلیونی طرفداران و تماشاگران این رشته گویای اهمیت و احساس نیاز آن بوده است. و البته در دانش-هنر بودن رشتهی تئاتر هم با چندصد هزار جلد کتاب و مقاله علمی در جهان تردیدی نیست.
اما هنوز روشن نیست تردید هملتوار سیاستگذاران وزارت علوم و دانشگاههای دولتی و آزاد بر سر تصویب گسترده این رشته در دوران دکترا از چه روی است! ایشان همواره مهمترین دلیل عدم تصویب و اجرای دوره دکترای تئاتر را نداشتن مدرسان باتجربه دارای دکترا در ایران میدانند. آیا این دلیل با راهکارهای تجربه شده بر طرف نمیشود:
۱_ بهره از مدرسان باتجربه بدون مدرک که سواد علمی و تجربهشان بیش از مدرسان دارای دکترای تئاتر است.
۲_ بهره از مدرسان مدعو خارجی چونان دورههای مدتدار و کارآمد پیش از انقلاب.
۳_ بهره از مدرسان دارای دکترای تئاتر معتبر که در یک دهه گذشته دستکم به انگشتان دو دست میرسند ؛ هر چند بیشتر ایشان دارای مهارت دانشگاهی تاریخ تئاتر هستند.
کمی به گذشته و نخستین آموزشهای تئاتری دهههای ۳۰ و ۴۰ و ۵۰ بازگردیم ، زمانی که دکتر فروغها و دریابیگیها و نامدارها و... با هنرستانهای دراماتیک و هنرپیشگی سببساز دانشکدههای تئاتری و آغاز کار آکادمیک در تئاتر شدند. ما در این زمینه دست خالی نیستیم و برخلاف بسیاری از حوزههای دیگر پلکانی حرکت کردهایم. با چنین پیشینهای چگونه است که برای مدرک دکترا تئاتر هنوز باید دست به دامان دانشکدههای خارج از کشور با هزینههای چند صد میلیونی باشیم؟
خودکفایی (اگر داشته باشیم) فقط به صنعت و خدمات و تولید مربوط نمیشود. باید ببینیم که ایران را در جهان با صنعت ملی میشناسند یا با فرهنگ و هنر ملی؟ با خودرو ملی میشناسند یا با نمایشهای ملی همچون تعزیه و خیمهشببازی و سیاهبازی و نقالی و اصغر فرهادیهایش؟
با این دارایی همچنان دانشآموختهگان خود را برای رشته تئاتر یا به آن سوی مرزها گسیل میکنیم و یا مجبور به خوانش درسهای تخصصی سه رشتهی دیگر میشوند و از همه مهمتر در گزینش استعداد درخشان بدون کنکور همین سه رشته هم از جماعت دانشگاهی تئاتر دریغ میشود!
این قانون علمی و جهانی آموزش است که باید دکترا را در رشتهی همجنس و همنام کارشناسیارشد ادامه داد اما دو پرسش در این وادی هویدا میشود:
۱_اگر همجنس و همنام بودن اجباری و علمی است چرا به دانشآموختهگان تئاتری اجازهی تحصیل در آزمون دکترای چند رشتهی دیگر داده میشود!؟
۲_اگر دانشآموختهگان تئاتری اجازه انتخاب سه رشتهی فلسفه هنر ، پژوهش هنر و مدیریت رسانه را در آزمون دکترا دارند ، چرا در بخش بدون کنکور استعداد درخشان ، همین تنها موقعیت هم از ایشان دریغ میشود!؟
در این نگاه چه تفاوتی میان دانشآموختهگان ممتاز تئاتری با دیگر رشتهها وجود دارد؟ مگر نه این که معدل بالای 50/17 و پایان نامه درجه عالی و رزومه پژوهشی و تجربی ایشان برای ادامه تحصیل دکترا اهمیت دارد ، پس دانشآموختهگان تئاتری با این امتیازها چه کنند و چگونه ادامه دهند؟
بیرون از هرگونه نقد علمی و نیازسنجی و امکانات مورد نیاز ، دانشگاه آزاد به عنوان پردانشجوترین دانشگاه کشور در رشته تئاتر و دارای بالاترین آمار دانشآموختهگان و مدرسان تئاتری است که همواره در تنوع آموزش نیز پیشرو بوده است. بر گردهی دانشگاه آزاد و به ویژه مرکز آزمون است که تا دیر نشده در پذیرش دانشجویان دکترای تئاتر (دستکم در استعداد درخشان) هم پیشرو باشد و تا زمان هست دفترچه سال جاری دکترا بدون آزمون را اصلاح کند و رشته تئاتر را بیافزاید و در صورت عدم امکان همان اجازهی ثبت نام در سه رشته « فلسفه تئاتر ، پژوهش هنر و مدیریت رسانه » را برای دانشجویان ممتاز تئاتری در گزینش بدون کنکور برقرار نماید. این حرکت دستکم میتواند به رشتههای دیگر اعلام نماید که ما در تئاتر هم استعداد درخشان داریم و دانشگاه آزاد برخلاف دانشگاههای دولتی ، بر توجه ویژه به اهمیت موضوع و نیاز روز دانشآموختهگان تئاتری همچنان پیشرو خواهد بود.