در حال بارگذاری ...
...

گزارشی از تمرین نمایش«یک شب دیگر هم بمان سیلویا» کاری از چیستا یثربی

از ۱۸ تا۳۱ سالگی زندگی سیلویا را مدنظر داشتم، از دوره دانشجویی تا آشنایی تدهیوز و اوج عشق میان آن دو و در انتها خودکشی سیلویا پلات

نیلوفر رستمی: چیستا یثربی این بار به سراغ زندگی یک شاعر رفته است. شاعری نام آشنا که این روزها اتفاقاً فیلم‌ها و داستان‌های زیادی از او به بازار آمده است. او برای اجرای امسالش در جشنواره تئاتر فجر زندگی سیلویا پلات، شاعر معروف انگلیسی را که زندگی و مرگش باعث جنجال‌های فراوانی شد، انتخاب کرده است. یثربی تا سال گذشته بیشتر در مقام نمایشنامه‌نویس آثارش را به کارگردانهای دیگر واگذار می‌کرد . او در مقام کارگردان در کارنامه کاری خود ۶ نمایش را جا داده است:”دادگاه جادویی“، ”جمعه دم غرب“، ”مهمان سرزمین خواب“، ” راز بانوی حصار نشین“و”سرخ سوزان“. سرخ سوزان دو جایزه ــ جایزه اول کارگردانی و نمایشنامه نویسی را نیز نصیب خود کرد . همچنین یثربی یک نمایشنامه را نیز به نام”از بس بهار در چشم تو بود“ چند ماه پیش در خانه هنرمندان در برنامه نمایش‌خوانی روخوانی کرد که همین متن با نام تغییر یافته”زنی که تابستان گذشته رسید“ توسط سیما تیرانداز برای جشنواره تئاتر فجر در حال آماده شدن است.
یثربی که عنوان نمایشش«یک شب دیگر هم بمان سیلویا» است، این روزها در یکی از اتاقهای دلگیر اداره تئاتر با گروهش تمرین می‌کند. البته حدود یک هفته تمرین‌ها به دلیل گرفتاریهای بازیگران متوقف شد یکی اسباب‌کشی داشت و دیگری باید به مسافرت می‌رفت. حالا امروز بعد از این وقفه همه بازیگرها دور هم جمع شده‌اند. در این نمایش مهسا مهجور، سام درخشانی، مینو زاهدی، الناز تاریخی و حمیدرضا جوکار بازی می‌کنند. همچنین این نمایش موسیقی زنده دارد.
مهسا مهجوردر این نمایش در نقش سیلویا پلات و سام درخشانی در نقش تدهیوز بازی می‌کنند. سام درخشانی یکی از دانش‌آموختگان کلاسهای حمید سمندریان است که به قول یثربی پارامترهای نقش تدهیوز بخصوص به لحاظ فیزیک صورت را دارد. مینو زاهدی نیز که یکی از بازیگران قدیمی تئاتر و تلویزیون است، در نقش مادر سیلویا ظاهر می‌شود.
یثربی درباره سیلویا پلات معتقد است:« به چند دلیل من سیلویا را برای موضوع نمایشنامه‌ام انتخاب کردم اول اینکه شعرها و نوع زندگی غریب این شاعر همیشه برایم جالب بوده به خصوص اینکه در اوج خلاقیت و شعرگویی تصمیم به خودکشی می‌گیرد.به نظرم در سال 76 بخشی از شعرهای سیلویا پلات را هم ترجمه کردم و بیشتر با این شخصیت احساس نزدیکی کردم. همین‌طور شعرهای تدهیوز را نیز دوست داشتم، شعرهای عاشقانه او به سیلویا که بعد از مرگش سروده شد و از آنجا که خودم مادر هستم، همیشه این فکر ذهنم را مشغول کرده بود که چگونه یک مادر می‌تواند بچه یک ساله‌اش را کنار بگذارد و با گاز خودش را خفه کند. سیلویا به نظرم گرفتار در دو عشق بود، عشق به تدهیوزو عشق تب آلود به شعر براساس آنچه ما خوانده‌ایم به نظرمان سیلویا زنی مجنون بوده است اما من سعی کردم که به یک نتیجه دیگری از زندگی سیلویا در نمایشنامه برسم و در واقع به این شیوه ادای دین به شاعر دوست داشتنی‌ام بکنم.»
اما کدام مقطع و بخش‌های زندگی سیلویا بیشتر در اثر یثربی نمود پیدا کرده است؟ این نمایشنامه‌نویس و کارگردان در این باره می‌گوید:« من از 18 تا31 سالگی زندگی سیلویا را مدنظر داشتم، از دوره دانشجویی تا آشنایی تدهیوز و اوج عشق میان آن دو و در انتها خودکشی سیلویا پلات، که البته تمامی این دوره‌ها به شیوه تداعی آزاد، در متن نمایشنامه روایت می‌شود.»
در کف اتاق تمرین یک دنیا کاغذ پاره ریخته شده، هر روز سیلویا باید یک روزنامه پاره کند و آن را دور خودش پخش و پلا کند و ظاهراً تا اتمام تمرینها هم قرار نیست روزنامه‌های ریخته شده جمع شود. مهسا مهجور و سام درخشانی، روی نیمکت نشسته اند ودرحال تمرین صحنه‌ی آشنایی سیلویا و تدهیور هستند که در یک شب شعر که رقیب سیلویا در حال خواندن قطعه‌ای است با هم آشنا می شوند مدتها پیش از شروع تمرین این نمایش شایعه شده بود که قرار است نقش سیلویا را هدیه تهرانی بازی کند، بعد از مدتی هانیه توسلی و ترانه علیدوستی نیز به عنوان کاندیداهای دیگر این نقش مطرح شدند. یثربی درباره این شایعه و نهایتاً چگونگی انتخاب مهسا مهجور می‌گوید:« من خیلی دلم می‌خواست که با چهره‌های سینمایی مثل هدیه تهرانی کار کنم اما به آنها پروژه‌های دیگر پیشنهاد شد مثلاً هدیه تهرانی کارش با پروژه افخمی برخورد کرد و نتوانست سر کار من حاضر شود. من به دنبال این بودم که بازیگرانم از چهره‌ی آشنای تئاتر نباشند به نظرم شخصیت سیلویا و تدهیوز باید چهره‌های بکری می‌داشتند. البته انتخاب مهسا مهجور‌ یک انتخاب اجباری نبود بلکه من قبلاً با مهجور کار کرده‌ام و بازیش را قبول دارم. برای انتخاب نقش تدهیوز نیز من بازیگران زیادی را تست زدم که در نهایت درخشانی را به دلیل ویژگیهای بصری‌اش که حالات شاعرانه‌ به نقش می‌داد انتخاب کردم.
صحنه‌ی بعدی که تمرین می‌شود صحنه دعوا میان سیلویا و مادر در شب کریسمس است. مینو زاهدی آرام وارد صحنه می‌شود، بازی‌اش را انجام می‌دهد و بعد دوباره آرام سرجایش می‌نشیند.
این نمایش می‌گوید:« مهمترین چیزی که در کارگردانی برای من مهم است درک کردن روح متن توسط بازیگران است. به نظرم تا حالا اگر متن‌های من خراب شده است علتش درک غلط کارگردانها از روح نمایشنامه‌ام بوده است. وقتی بازیگرها به این بخش نزدیک شوند دیگر مشکل چندانی نمی‌ماند. در ضمن ما در تمرین‌هایمان جلسه‌های زیادی درباره تجزیه و تحلیل شخصیت سیلویا و تدهیوز داشتیم. شعرهایشان را نیز در جلسه می‌خواندیم.