نگاهی به نمایش «بانوایان» به کارگردانی علی نیکزاد
معصومیت از دست رفته
ایران تئاتر- علیرضا لرک: این روزها تئاتر کمدی بانوایان به کارگردانی علی نیکزاد و تهیه کنندگی هاشم حکمه و با همراهی دکتر مرتضی وجداندار در پردیس تئاتر شهرزاد به روی صحنه است.
علی نیکزاد که سابقه طولانی در بازیگری تئاتر و صدا و سیما دارد این بار در قامت یک کارگردان با تلفیق نمایشنامه «همه دزدها که دزد نیستند» داریو فو با شخصیتهای «بینوایان» ویکتورهوگو سعی کرده است تا توجه مخاطب را به خود جلب کند.
داستان از آنجا شروع میشود که شهردار شهر "ژان وال ژان" به دور از چشم همسر خود با "کزت " رابطه پنهانی پیدا کرده است و او را به منزل خود آورده است. در همان زمان "ژاور" که این روزها دزد شده است و به هوای خالی بودن خاله برای دزدی آمده است در گوشهای مخفی شده و از ماجرای رابطه پنهانی این دو آگاه میشود و همین مساله باعث آغاز داستانی میشود که تماشاگر را در فکر فرو میبرد. گرچه کمدی بودن نمایش باعث شده است تا تماشاگران لحظات شادی را تجربه کنند اما در این میان صحبتها و اتفاقاتی در نمایش رخ میدهد که مخاطب را با خود درگیر میکند.
موضوع خیانت در خانوادهها و همچنین شکلگیری طبقهای است که با اینکه اشرافی شمرده میشود اما از فرهنگ اشرافیت هیچ بویی نبرده است.
این روزها در جامعه ما از این دست اتفاق دیده میشود. بسیاری از خانوادهها بخاطر رابطههای پنهانی از هم پاشیده شده و سرانجام کار طلاق بوده است. آمار این معضل اجتماعی، فرهنگی متاسفانه نگران کننده است و هر روز در حال افزایش است.
گروه نمایشی بانوایان به خوبی توانسته این معضل اجتماعی را برای مخاطب به نمایش درآورد. ژان وال ژان که نقش آن را محسن میرزاخانی برعهده دارد، نمونه کامل یک قشر مرفه جامعه است که هیچ نشانی از اشرافی گری در او دیده نمیشود. شخصی که با دو چهره متفاوت باعث شده تا مردم به او اعتماد کنند و کلید شهر خود را به او بسپارند. در صحنهای رادیو روشن است و شهردار در نطق خود از حفظ خانواده و استحکام آن صحبت میکند در حالی که در همان زمان شهردار با کزت وارد خانه شده و این دو گانگی شخصیت از همان اول نمایش به خوبی به مخاطب نشان داده میشود.
رابطهها در این نمایش بسیار پیچیده است، شهردار با کزت رابطه دارد، زن شهردار با همسر کزت در ارتباط است و تنها نکتهای که در این میان متفاوت دیده میشود رابطه دزد با همسر خود است. دزد در جوامع مختلف به عنوان فردی شناخته میشود که پیرو هیچ قائده و قانونی نیست اما در نمایش بانوایان دزد که نقش آن را حسین میرزائیان بر عهده دارد، خود را فردی پایبند به اصول میداند و به هر شکلی حاضر به دزدی و یا خیانت به همسر خود نیست. نکته جالب در خصوص رابطه دزد و همسرش این است که دزد تمام اصول کاری خود را به همسرش که سمیه برجی در آن ایفای نقش میکند را یاد داده است. از در بازکردن و استفاده از اسلحه و... و حتی رابطه این دو به شکلی است که هردو از مکانهایی که قصد دزدی از آن را دارند مطلعند. این تضاد رفتاری هنری است که علی نیکزاد به همراه گروه مشاوره خود به خوبی توانسته به مخاطب القا کند.
در نمایش بانوایان ما حتی شاهد قسمهای دروغ از سوی شهردار هستیم و آن بازی گرفتن مقدسات در بسیاری از سیاسیون است. اون بارها اظهار میکند که پدر مایرل از کارهای او خشنود است و این در حالی است که در همان زمان پدر روحانی نمایان میشود و به او گوشزد میکند که به هیچ عنوان از کارهای او راضی نیست. این به صحنه کشیدن دیالوگ بین ژان وال ژان و پدر مایرل نشان میدهد که استفاده ابزاری از دین تا چه حد در بین سیاسیون برای رسیدن به اهداف بسیار است.
در پایان باید گفت که نمایش بانوایان با بازی گرفتن از نقشهای معصومی چون کزت و ژان وال ژان سعی کرده است تا به مخاطب این پیام را برساند که شخصیتهای معصوم و پاک نیز میتوانند تغییر کنند و به نوعی معصومیتی از دست رفته در این نمایش به چشم میخورد. کزت که در رمان بینوایان ویکتور هوگو شخصیتی پاک بود در این نمایش به فساد کشیده شده است و از آن طرف ژان وال ژان حاوی جوانمردی و پاکدامنی به انواع و اقسام مختلف تن به کارهایی میدهد که آن چهره با مخدوش میکند.
بانوایان به جامعه امروز ما تلنگر میزند تا شاید با مقداری فکر و تعقل بتوانند شرایط زندگی خود را به حالتی برگردانند که در آن چنین برخوردهایی دیده نمیشود. دیدن بانوایان در این روزهای تاریک هم میتواند مقداری خنده را بر لبان مخاطب بنشاند و از طرفی هم باعث میشود تا مخاطب مقداری به خود و رفتاری که انجام میدهد فکر کند. گرچه در پایان نمایش با سوءتفاهم خواندن رابطههای پنهانی سعی شده تا سرپوشی بر رابطهها گذاشته شود. اما دقیقا منظور گروه آن بوده که هیچگاه چنین رفتارهایی را نمیتوان توجیح کرد.