گفتوگوی ایران تئاتر با سیدعلی تدین صدوقی کارگردان نمایش «همه دختران امیرکبیر»
هرگز شرح فراق با تو نگویم مام وطن که جان و تنی
ایران تئاتر: میهن، کشور، مملکت از جمله عنوانهایی هستند که هر یک از افراد آن بیشتر از جانشان به آن افتخار میکنند. عنوانی که در خود تعریفی ژرف از هویت، مقاومت، فداکاری و... را معنا میکند. حال کشورمان ایران از این قاعده برای هیچ یک از ما که خاک اجدادیمان را ارج مینهیم مستثنا نیست. زیرا جانمان به جان وطن و خاک با ارزش آن وابسته است. باوری هرگز رو به فراموشی نخواهد رفت.
سیدعلی تدین صدوقی از جمله هنرمندانی است که باتوجه به جهان پیرامون خود آثاری را به نگارش در آورده تا بتواند در مقام یک نویسنده، منتقد و کارگردان آنها را در مقابل دیدگان مخاطب روی صحنه آورد. آثاری چون «من هنوز اینجام کلاغهای لعنتی»، «معجزهای برای حافظه تاریخ»، مجموعه نمایشنامه «شال گردن»، «سهراب و رستم»، «راهبه» و «همه دختران امیرکبیر» جزو نمایشنامههایی که این کارگردان به نگارش در آورده و نمایشهای «هر گل یک بویی دارد»، «کامو»، «اجارهنشینها»، «رویای یک شب تابستان»، «عمو سام»، «مامور» و «همه دختران امیرکبیر» از جمله نمایشهایی به شمار میآیند که این نویسنده در مقام کارگردان آنها را تولید کرده است. وی نیز از اعضای انجمن جهانی نویسندگان و منتقدان است که در این سالها در مقام منتقد دست به قلم دارد. حال به بهانه اجرای نمایش «همه دختران امیرکبیر» با تدین صدوقی بعنوان نویسنده و کارگردان گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
ضرورت آنکه در جهان نمایش به مقوله جنگ ورود کردهاید چیست؟
در ابتدا باید بگویم که بنده به نمایشهای دفاع مقدس علاقه دارم. زیرا سابقه حضور در دوران جنگ را تجربه کردهام که حسی نوستالژیک برایم داشته است. همچنین تصور میکنم یکی از لازمههای مهم درباره این مقوله آن است که ما باید در زمان حال که دچار اتفاقهایی در مورد مسائل اقتصادی و منطقهای هستیم به این مقوله بپردازیم. زیرا بیان نکردن این موضوعها منجر خواهد شد تا تفرقه، عدم وحدت پرداختن شکل بگیرد. لذا اهمیت پرداخت به سالهای دفاع مقدس امری ضروری است.
آیا این ضرورت بیشتر به دلیل فضای اجتماعی است و یا یک خواستگاه بر اساس فضای دراماتیک در آثاری از گونه نمایشی؟
میتوان گفت هر دو موضوع در این ضرورت نیاز است. با این نگاه که در ابتدا فضای اجتماعی شکل میگیرد و سپس اهمیت پرداخت دراماتیک رخ میدهد. دلیل این موضوع هم آن است که حوزه اجتماعی ایجاد وحدت ملی و دینی دارای اهمیت است و در مقوله دراماتیک بنده بعنوان منتقد و بازخوان در جشنوارههای دفاع مقدس حضور داشتهام و به دلیل علاقهام در این حوزه تمام آثار این جشنوارهها را به تماشا نشستهام. حال باید اشاره داشته باشه که در حوزه دفاع مقدس تا اندازهای رو به تکرار رفتهایم و نیازمند آن هستیم تا از زاویای تازهای به قصههای متفاوت درباره این گونه نمایشی بپردازیم تا بتوانیم به این رهگذر که شناختن نوعی آسیب شناسی فردی و اجتماعی و البته نمایشی است دست پیدا کنیم. حال دلیل این موضوع آن است که نسل امروز از آن روزها فاصله دارند و باید با جهان چنین آثاری آشنا شوند. لذا وظیفه ما این است که به نسل امروز هشدار بدهیم و برایشان روایت کنیم که در آن سالها چه اتفاقهایی افتاده و چه کسانی جان خود را خالصانه تقدیم کردهاند تا نسلهای بعد بتوانند در این آب و خاک زندگی کنند.
همان طور که میدانید نمایشهایی که در آن واژه جنگ معنا دارد مسائل آن تلفیقی از اتفاقهای مستند دوران جنگ و ماجراهایی است که در ذهن نویسنده خلق شده است. آیا در این نمایش هم تاکید شما بر لزوم وجود هر دو موضوع بوده است؟
بله. تاکید بنده بر وجود استفاده از هر دو موضوع در این نمایش بوده است. زیرا مقوله جنگ و مقاومت مردم ایران در طی هشت سال برگرفته از واقعیت است و حال شما هر چه که بخواهید از تخیل استفاده کنید ناچار به آن هستید که مجدد به سمت واقعیت بروید، بنابراین ضرورت این ترکیب لازم است. لذا باید این دو عنوان را با یکدیگر ادغام کرد تا جهان نمایش را پدید آورد. حال درباره نمایش «همه دختران امیرکبیر» باید بگویم این نمایش درباره زنان ایرانی در طول جنگ هشت ساله است که تاکنون آنچنان که باید و شاید به آن پرداخته نشده و از نگاهی مغفول مانده و حال وظیفه ما است که این موضوع را مدنظر قرار بدهیم. زیرا در آثار نمایشی و سینمایی زنان آن دوران در حاشیه قرار گرفتهاند و حال نیازمند آن هستیم که با تلفیق این دو عنوان در مقام آگاه شدن از حضور زنهایی که در جنگ بودهاند بر آییم. بنابراین در این نمایش قصه برگرفته از خاطرات زنانی است که در جنگ هشت ساله اسیر بودهاند و بخشی دیگر نیز به داستان اسیرهای مرد اشاره میشود. لذا بنده اعتقاد دارم اگر بخواهیم مسائل تاریخی را با دقت بیان کنیم بهتر است که کتاب تاریخی بخوانیم زیرا آنکه درام عنوانی با نگاه دیگر است. لذا جهان درام به دلیل همراه بودنش با تخیل جذابیتهای مختص به خود را دارد. حال باتوجه به اینکه قصه این نمایش در خصوص اسارت زنان و همکاری منافقین با صدام بر اساس مستندات است.
در جهان متن این اثر شخصیتهای اصلی زنان هستند که نمونهای از زنان سالهای جنگ به شمار میروند. ضرورت این نگاه متفاوت در چیست؟
معتقدم اگر زنان کشورمان در ماههای ابتدایی جنگ حضور نداشتند مقاومت آنچنان که باید پیش نمیآمد. ما زنانی در جنگ داشتهایم که همپای مردان جنگیده و به شهادت رسیدهاند. حال کافی است که به آمار زنان آن دوران که به شهادت رسیدهاند نگاه اندازیم تا واقعیت را درک کنیم. لذا در زمانی که جنگ ادامه پیدا کرد زنان کشورمان بودند که در مقابل ظلم ایستادگی خود را نشان دادند که پرداخت به این موضوع نشان دهنده اهمیت آن است.
آیا فضای دراماتیک اثر بیشتر بر اساس خواستگاه شرح اتفاقها پیش رفته و یا تاکید مسائل دراماتیک بر توان شخصیتها بیشتر مورد توجه بوده است؟
باورم بر این موضوع است که شکل گیری اتفاقها بنابر ضرورت داستان طراحی شده است. لذا زمانی که وارد قصه شده و با شخصیتهای نمایش آشنا میشویم از آن زمان است که شخصیتها باتوجه به ساختار جهان متن بار دراماتیک را بر اساس موقعیتها هدایت میکنند. بنباراین باید این موضوع را مدنظر قرار بدهیم که بیان خوب برای یک قصه مناسب اهمیتی لازم برای روایت کردن است.
اهمیت هم راستا شدن برون ریزی شخصیتها و پیش آمدن لحظهای اتفاقها چه کمکی با ساختار اصلی اثر کرده است؟
دلیل پرداخت به این موضوع این است که شخصیتهای اصلی نمایش زن هستند که بر اساس اتفاقهای پیش آمده برای آنها ما در قصه پانزده سال بعد از آن ماجراها را روایت کردهایم. شرح دورانی که آنها در پانزده سال پیش از زمان روایت با مسائلی در زمان جنگ تجربه کردهاند. لذا این شخصیتها با این برون ریزی درباره گذشته خود ما را در مقام یک شاهد قرار میدهند که به لحاظ روانشناسانه و دراماتیک طراحی شده تا مخاطب ترغیب به دیدن و شنیدن روایت شود.
شیوه اجرایی نمایش بیشتر تحت تاثیر موقعیت است. آیا این موضوع را میتوان بنابر ضرورت موقعیت محور بودن اثر تلقی کرد؟
بله. بخش عمده این نمایش بر اساس طراحی موقعیتها رخ داده است. دلیل این تصمیم هم آن بوده است که انسان در زمان پیش آمدن مواقع حساس مجبور است تصمیمهایی بگیرد که زمان زیادی نمیتوان صرف آن کرد و همه چیز باید در لحظه رخ بدهد. حال بسیاری به دلیل قرار نگرفتن در آن شرایط، موقعیت را درک نمیکنند با آنکه همه میدانیم جنگ مملو از این موقعیتها بوده است که در لحظه باید نسبت به موضوع یا اتفاقی تصمیمی انجام میگرفت.
دلیل آنکه شخصیت امیرکبیر را وارد جهان متن و اثر خود کردهاید چه بوده است؟
تصور میکنم شخصیت امیرکبیر در تاریخ معاصر ایران معرف فردی بسیار موثر است که دراتفاقهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و البته هنری نقش بسزایی داشته است. حال اینکه ایستادگی شخصیت امیرکبیر با توجه به دیدگاهش درباره کشورمان ایران با ایستادگی رزمندگان در جنگ هشت ساله هم راستا است. دلیل این تعریف از سوی بنده آن است که در زمان جنگ، چهل و پنج کشور با صدام همکاری داشتند در حالی که کشور ما به تنهایی در مقابل ظلم و ستم صدام ایستادگی کرد. لذا کشته شدن امیرکبیر بر اساس خواسته خائنهای وطنی پیش آمد و شهادت رزمندگان کشورمان با دسیسه منافقین. بنابراین خواسته خائنهای وطنی و منافقین در یک عنوان تعریف شدهاند. در واقع این خائنهای داخلی بودهاند که رگ حیاتی کشور را زدند. حال با این دلیل باید اذعان داشته باشم که شخصیت لیلا در نمایش به مثابه همه کشور است. بنابراین با وجود این دلایل و با توجه به ضعیف بودن حافظه کوتاه مدت، وظیفه ما این است مسائلی از این دست را برای نسل امروز که آن دوران را ندیدهاند شرح بدهیم. لذا من در جهان متن احساسم بر این بوده است تا داستان زندگی امیرکبیر به کوتاهی تعریف شود که در راستای محتوای اثر به مخاطب بگوییم که هنوز هم کشورهای جهان همچنان چشم طمع به میهن ما دارند. بنابراین اگر شخصیتهایی چون امیرکبیر و رزمندگان دفاع مقدس ما نبودند ما اکنون هویتی به نام ایرانی را نداشته و ملتی بدون هویت بودیم که وجود خارجی نداشتیم.
آیا در این نمایش بر اساس داشتههای مشخص مرز بین قصه و روایت معلوم شده و یا تنها اتکا جهان متن بر روایت بوده است؟
تلاشم بر این بوده تا تلفیقی از این دو عنوان با توجه به اینکه رگ حیاتی مام وطن همیشه توسط خائنهای داخلی زده شده در نظر داشته باشم. باتوجه به اینکه این تصمیم به صورت یک نشانه طراحی شده است تا بتوانیم به آن نقطههای موردنظر رسیده و بگوییم داشتههای کشورمان در گرو شریان حیاتیاش به لحاظ فرهنگی، سیاسی و... همیشه نیاز به خون و اندیشه نو برای مقابله با دشمنان دارد که البته با اعتقاد و ایمان به ایرانی بودنمان این اتفاق امری ممکن است.
استفاده از خرده پیرنگها در روایت اصلی به چه دلیلی بوده است؟ آیا این جابجایی زمانی و مکانی در موقعیت هم تحت تاثیرساختار اصلی در نظر گرفته شده است؟
بله. شما در زمانی که قصه میگویید از نقطه ابتدایی به سمت نقطه بعد میروید که این کنش تعریفی مانند زندگی دارد. بنابراین نیاز به خرده پیرنگها داشتهایم. حال زمانی که وارد جهان دراماتیک میشویم و موقعیتی را خلق میکنیم اگر ساختار اصلی با این خرده پیرنگها مرتبط نباشند به طور حتم قصه و جهان درام متزلزل میشود، به طوری که مخاطب در طول نمایش میتواند حدس بزند که هدف اثر چه خواهد بود. البته باید گفت نویسندگان بزرگ جهان نیز با استفاده از این مولفههای دراماتیک آثار خود را خلق کردهاند. لذا شرط استفاده از این مقوله به آگاهی کامل نویسنده نسبت به جهان دراماتیک مربوط است.
شخصیت پردازیها نمایش «همه دختران امیرکبیر» بر چه اساس طراحی شده و تا چه اندازه تاثیر فضای مستند در روند شکلگیری آنها نقش داشته است؟
شما زمانی که خاطرات و قصههای جنگ را میخوانید تصاویری از زنان و مردان آن دوران در ذهنتان شکل میگیرد. تصاویری که در آنها تفاوت را در عنوانهایی مانند فداکاری، جانبازی، تفکر، عشق به وطن تعریف میشود. حال به لحاظ ظاهری این نکته مهم نیست که آن افراد در چه جایگاهی هستند بلکه مهم باور و اعتقادشان است که چگونه نشان داده میشود. بنابراین در جهان متن و اثر کنش شخصیتهای نمایش با در نظر گرفتن عنوانهای اشاره پرداخت صورت گرفته است.
در مقام نویسنده و کارگردان این نمایش چه نکاتی برایتان حائز اهمیت بوده است؟
در این نمایش مهم این بوده است که بتوانیم فشارهای ناشی از تبعات جنگ را نشان بدهیم که ممکن است تا آخر عمر همراه ما باشد. شرح حال افرادی که در زمان کوتاهی باید تصمیمهای نهایی و حساسی را برای نجات وطن پیش میآوردند. به طور مثال شخصیت دکتر در این نمایش پس از شنیدن حرفهای شخصیت اصلی به خاطرات خودش سفر میکند و برای مدتی با آنها ارتباط نزدیک میگیرد. بنبارین مجدد تاکید دارم که نباید فضای جنگ و ماجراهای آن به فراموشی سپرده شود. حال باتوجه به اینکه این نمایش جزو معدود نمایشهایی است که به زنان جنگ میپردازد متاسفانه همکارهای لازم از سوی ارکان مربوطه آن قدر باید و شاید انجام نشد.
گفتوگو از کیارش وفایی