گفت وگو با کامبیز جهانگیری کارگردان نمایش «دهانی پر از کلاغ»
هشت سال دوران دفاع مقدس همیشه جزو دغدغههایم است

ایران تئاتر:کامبیز جهانگیری کارگردان نمایش «دهانی پر از کلاغ» به ایران تئاتر گفت: پرداختن به صفات و خصلتهای بشری ، حضور فرد در اجتماع و فرد در خانواده نکات مهمی بودند که قصد مطرح کردنشان در این نمایش را داشتم.
دو مرد و دو زن مربع درام نمایش «دهانی پر از کلاغ» را شکل میدهند .در طول تاریخ بشر همواره شاهد تقابل نیکی و شر بودهایم و خواهیم بود و تقابلی از این دست در این نمایش در قامت دو برادر سر و شکل می گیرد .نمایش در فضایی میان رئال وسورئال در نوسان است که در پسزمینه از حالات مختلف انسانی از قبیل خشم ، حرص ،آز و عشق به تم دفاع مقدس نیز میپردازد. «دهانی پر از کلاغ» نمایشی است که مضمونش با هفته دفاع مقدس و ارزشهای آن دوران همخوانی دارد و بنمایه اثر بر مبنای ساختار رئالیسم جادویی شکلگرفته است. کامبیز جهانگیری کارگردان جوان این نمایش فارغالتحصیل رشته نمایش از دانشگاه سوره است و پیش از این چندین نمایش در فرهنگسراهای تهران به روی صحنه برده است. «دهانی پر از کلاغ» روایتگر داستان دو برادر است که پس از هفده سال در مکانی نامشخص با یکدیگر دیدار میکنند و خاطراتشان را از دوران کودکی تا جوانیشان که در زمان جنگ و پساز آن گذشته مرور میکنند. آنها با اینکه فاصلۀ سنی کمی از هم دارند، اما در خانواده مورد تبعیض قرار گرفتهاند و این موضوع برادر کوچکتر را دچار کینه و عقده کرده و همین مسئله باعث به وجود آمدن اتفاقاتی عجیب و غیرقابلپیشبینی میشود . در این نمایش احسان بیرامی، محمدرضا گرامینژاد، پریسا سیاوشی، هلنا محمدی بازی میکنند.از دیگر عوامل این نمایش میتوان به مهدی مرادی دستیار کارگردان، منیژه صادقی منشی صحنه، کامبیز جهانگیری بابادی و مهدیه سادات شاهمرادی طراح و سازنده دکور، معصومه پرورشی طراح لباس و گریم، امیرصالح نجاری انتخاب موسیقی، مسعود غلامیان طراح پوستر و بروشور، حامد اسدی عکاس و مهدیه سادات شاهمرادی مدیر روابط عمومی، اشاره کرد. نمایش «دهانی پر از کلاغ» از دوم تا دوازدهم مهرماه 97 (بهجز شنبهها) ساعت 18 به مدتزمان60 دقیقه در سالن استاد محمد پردیس تئاتر تهران به صحنه رفته است .با کامبیز جهانگیری در باره این نمایش گفت وگویی انجام دادهایم.
آیا نمایش «دهانی پر ازکلاغ» یک کار اومانیستی است که به روایت خصلتهای مختلف بشری میپردازد؟
بله، پرداختن به صفات و خصلتهای بشری ، حضور فرد در اجتماع و فرد در خانواده نکات مهمی بودند که قصد مطرح کردنشان را در این نمایش داشتم.
آیا میشود گفت که تاکید نمایش بر این است که دو جوان که در یک خانواده رشد و نمو کردهاند تا چه اندازه میتوانند با هم متفاوت باشند؟
همینطور است. اینها اگرچه هر دو در یک شرایط یکسان رشد پیدا میکنند اما یکی شرور است و دیگری در سمت و سوی خیر گام بر می دارد.
در نمایش شما رجعتی دوباره به بحث ابدی و ازلی تقابل خیر و شر هم میشود و در قالب جدال دو برادر به نمایش درمی آید.
در بیشتر لحظات نمایش و حتی طراحی میزانسنها تلاش کردم این قضیه را به مخاطب گوشزد کنم که این تقابل هیچ وقت از بین نمیرود و همیشه با زندگی بشر عجین و همراه خواهد بود .
متن نوشته شده توسط جمشید خانیان را بر اساس چه ویژگیهایی را برای اجرا انتخاب کردید؟
دراصل به پیشنهاد استاد رضا امامی یکی از اساتیدم در دانشگاه به سراغ اجرای نمایشنامهای از جمشیدخانیان رفتم. آقای امامی میدانستند که من برای کار اولم اثری با درونمایه دفاع مقدس در نظر دارم و در طی جلساتی که با جمشید خانیان داشتم، موقعی که او انگیزه و شوق من را دید به این تفاهم رسیدیم که بتوانم از متنشان استفاده کنم.
به چه دلیل تم مرتبط با دوران دفاع مقدس برایتان دارای اهمیت بود؟
به هرحال من جنوبی هستم و زادگاهم شهر اندیمشک است. جنگ را از نزدیک لمس کرده ام و دوست داشتم در اولین اثر حرفهایام این مسئله را مطرح کنم. با این حال نگاهم در این نمایش جهانشمول است و فقط به دوران جنگ تحمیلی بسنده نکردم . در نمایشنامه هم دو شخصیت برادر نمایش نام مشخصی ندارند، اما مادر و دختر یعنی دو شخصیت دیگر نمایش اسم دارند.
بینام بودن شخصیتهای مرد نمایش چه کارکردی دارد؟
تاکید بر جهان شمول بودن نمایش است و اینکه این جنگ می تواند در هر نقطه جغرافیایی دنیا رخ بدهد . البته جاهایی به جغرافیای شهر آبادان به طور گذرا اشاره میشود. الان سراسر دنیا متاثر از جنگ هایی است که جوامع بشری را با خودش درگیر کرده و فجایع انسانی زیادی به بار آورده است. به هر حال این اثر سوای اینکه خاطرات دفاع مقدس را زنده میکند، دیدگاهی جامعهشناسانه دارد که مبحث خانواده نیز در آن مطرح است و داستان دو برادر با خصوصیات متفاوت در نقطه محوری ایجاد درام قرار دارد. امیدوارم تماشاگر بتواند با روح اثر ارتباط برقرار کند .
در بحث ترسیم جنگ در نمایش چقدر از شکل بازیها برای القای فضا و شرایط استفاده کردید؟
در وهله اول به سراغ استفاده از الهمانهای ظاهری نظیر چفیه خونین بر پای بازیگر و یا زخمی بودنش رفتم که فضای جبهه و جنگ را تداعی کند . نوع پوشش و سر و وضع ظاهری بازیگران هم به باور این قضیه کمک کرد. در مجموع تیپ این شخصیتها خیلی دهه شصتی است.
آیا به دلیل دوری از بروز سوءتفاهمها بود که نخواستید زمان و کمان دقیق جنگ را در نمایش نشان بدهید؟
نه ، این چنین به قضیه فکر نکردم بلکه فضای کلی نمایش چنین نیازی را ایجاب میکرد.
به چه دلیل دربخش اعظم زمان نمایش شخصیت مادر وعطیه سکوت بر لب دارند ؟
بخشی از این قضیه با زیباییشناسی فضای صحنه مرتبط است. رویکرد دیگر هم به دلیل این بود که در صحنه این نمایش دکورهای کمی وجود دارد و صحنه خلوت به نظر می رسد. بنابراین سکوت این دو شخصیت میتوانست توجه مخاطب را به خود جلب کند. در ضمن این ویژگی با تکنیکهای کارگردانی هم مرتبط است؛گاهی مواقع سکوت بار معنایی متفاوتی در پی دارد. در آخر نمایش هم این دو بازیگر دیالوگ دارند و بعد از شهادت برادر بزرگتر حرفهایشان تاکیدی بر روح پاک او دارد.
وجود شخصیت زن در ساختار این درام داستانی آن را جذابتر میکند؟
بله، درام را کامل میکند و مخاطب هم با علاقه بیشتری روند اتفاقات را دنبال میکند .
در طراحی صحنه رنگ قالب رنگ سفید است . به چه دلیل به سراغ چنین رویکردی رفتید؟
رنگ سفید رنگ آرامش و صلح است. تنها دو صندلی، یک میز و المانهایی از جنگ در صحنه قرار داده شده است که تماشاگر را به فضای جنگ در آن سالها نزدیک میکند. در کلیت در طراحی صحنه نیز به سمت فضایی میان رئال و سورئال رفتهایم.
آیا عملکرد آدمها در این نمایش باعث میشود در نوع دیدگاهشان نسبت به مرگ تغییراتی رخ دهد و مثل برادر بزرگتر شهادت را یک فضیلت بزرگ بدانند؟
روایتی خواندم که روح شهید بعد از شهادتش به سه جا رجوع میکند؛ جای اول محل شهادت ، جای دوم محل تولد و جای آخری که به آنجا باز میگردد محل زندگیاش است. در نمایش برادری که به شهادت رسیده به مزارش باز میگردد و با برادر کوچکتر مواجه میشود . به هرحال او در راه وطن جانش را از دست داده و عملش احترام برانگیز است.
آیا در مضمون نمایش ارجاعی هم به نمادگرایی داشتید؟
در نمایش تلاش کردم دو قشر از آدمهای جامعه را نشان بدهم. برای نمونه یکی از شخصیتها با توجه به ظاهرش نماد تحجرگرایی و اندیشههای داعشی است .
گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی