نگاهی به نمایش «مینیمالیستهایی برای کودکی» به کارگردانی نیلوفر تاجیک
آرزوهای واقعی این روزها طعم گس و معنی محال میدهد
آرزوهای واقعی این روزها طعم گس و معنی محال میدهد 5
آرزوهای واقعی این روزها طعم گس و معنی محال میدهد 3
آرزوهای واقعی این روزها طعم گس و معنی محال میدهد 4
ایران تئاتر، کیارش وفایی: شبیه سازی کردن یکی از راهکارهایی است که میتواند گاهی به بسیاری از سوالها پاسخ داده و در زمانی برای اثبات موضوعی نقش کلیدی داشته باشد. حال این کنش و واکنش قابلیت آن را دارد که حتی تناقضها، تفاوتها و البته بودنها را در قیاسی درباره انسانها عادلانه تقسیم کند تا جهان به دوران خود بر اساس منطقش بچرخد.
امروزه هر کلیت و ساختاری با در نظر گرفتن اجزای خود مورد توجه قرار میگیرد که تحلیل آن بیشتر از آنکه در یک نگاه کلی باشد تحت تاثیر جزئیاتی است که آن ساختار را نظم بخشیده است. لذا تاکید بر این کارکرد سبب شده تا هر چیزی در این جهان هستی با کنار یکدیگر بودن حرفی برای گفتن داشته باشد. حال اگر این موضوع را به رابطه متقابل جامعه و مردم بازتاب بدهیم متوجه خواهیم شد که بسیاری از کمبودها در هر بخش، ثمره نبودن تناسب است. بنابراین در جامعه در ازای وجود نداشتن ساختار منظم انسانها برای رسیدن به هدف مشترک خود به گروهها یا تودههایی تقسیم میشوند تا بتوانند از حقوق و دیدگاه خود در جوامع امروزی دفاع کنند. لذا این تصمیم تنها به جهت اثبات دیدگاه نیست، بلکه دلیلش آن است که افراد در تلاش هستند تا جزئی موثر از یک کل باشند. حال بر این اساس در جامعه گروههای بسیاری در زمینههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و البته اجتماعی رشد میکنند تا بر اساس نظریه و زاویه دید خود به نجات جهان هستی کمک کنند. غافل از اینکه در مواقعی آنها خلاف مسیر ایدههایشان پیش میروند که به طور حتم نتیجهای معکوس دارد. البته این دسته بندی شدن در علوم اجتماعی نیز بسیار دیده میشود زیرا افراد در تلاش برای کسب حقوق خود با دلایل درونی شان هستند که قرنها و یا سالها به شکل جامعههای کوچک فعالیت دارند. جوامعی که تصورشان بر این گزینه تاکید دارد که همه هستی در تلاش است آنها همیشه مورد ظلم قرار بگیرند. در حالی که تناسب هستی تنها بر اساس توازن و میانه روی حاصل میشود و نه عنوان دیگری.
نمایش «مینیمالیستهایی برای کودکی» تلاش دارد که بر اساس نظریه جهان متن باتوجه به رویکرد اجتماعی نسبت به جهان پیرامون خود کمی داد اعتراض سر بدهد که این موضوع برگرفته از نبود اطمینان به شرایط موجود است. حال جهان متن در ساختار اصلی خود کوشیده است مسائل را از جز به کل نظم بدهد تا از این طریق بتواند به نتیجهای مثمرثمر دست پیدا کند. لذا بر اساس آن دستهبندیهای اجتماعی که به آن اشاره شد، جهان متن و اثر تحت تاثیر جامعه زنان و خواستگاه آنها از اجتماع و مردم است. در واقع این نمایش تلاش دارد تا نیازها و رفع آنها را که برعهده انسانهای دیگر است از طریق روایت مورد واکاوی قرار دهد تا شاید بتواند کنشی موثر در ذهن مخاطب بر جای بگذارد. البته این نگاه فارغ از دادههای متن به دیگر عنوانهای یک اجتماع چون سیاست، اقتصاد و فرهنگ ورود پیدا نمیکند و تنها در چارچوب جهان خود به شرح اتفاقها و رخدادها در زمینه روابط و اخلاق اجتماعی میپردازد. لذا در این ساختار کلی که جامعه زنان و نیازهایشان از زاویه انسانی و اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته تنها کنشها و خواستهها در روایت مورد توجه قرار گرفتهاند که شخصیتها بعنوان راوی و نقطه اتکا این اثر آنها را پیش برده و برون ریزی میکنند. به طور حتم این شرح نیاز مستلزم آن است که جهان اثر به گونهای هدایت شود تا اشاره به نکات موردنظر بتواند در تشریح نیازها کارکردی مناسب داشته باشد. بنابراین این اثر با در نظر گرفتن خواستگاه خود، اثری شخصیت محور است. اثری که در آن شخصیتها به بازسازی اتفاقهایی که روزانه در جامعه نمونهای از آنها را دیده و یا شنیدهایم میپردازد. حال در این مجال ماجراها با طراحی خرده پیرنگها شکل میگیرند که این تمهید صرفا درباره روابط، معضلات و نوع رفتار بین زوجها است. در واقع جهان متن تاکیدش بر شکلگیری و علل فروپاشی روابطی است که به یکی از مهمترین عنوانهای یک زندگی مشترک یعنی فرزند داشتن و در مقابل سقط آن باتوجه به شرایط رابطه اجتماعی و فردی بین زوجها اشاره دارد. لذا بررسی این پاشنه آشیل یک زندگی مشترک، هسته جهان اثر است که موقعیت مکانی را بنابر نیاز تحلیلی خود در مطب پزشک زنان تعبیه کرده است.
حال باتوجه به این موضوع دلیل رویکرد این نمایش برای مخاطب مشخص میشود که ضرورت این اعتراض و بررسی روابط زناشویی و تداخل در آن به چه جهت رخ داده است. لذا این واکاوی زمینهای را فراهم میآورد تا شخصیتها برای شرح داستان خود از زندگی و این مسئله بغرنج یعنی قتلی خودخواسته روبروی مخاطب ایستاده و شروع به برون ریزی کند. البته این کنش درباره سقط جنین که تشبیه دفن کردن آرزوهای کودکی از سوی روایهای نمایش قلمداد میشود در صحنهای از زاویه درون به بیرون و در صحنه بعد از بیرون به درون شکل میگیرد. در واقع تلاش نویسنده و کارگردان نمایش «مینیمالیستهایی برای کودکی» آن است که به آسیب شناسی این جدال بپردازد و از نگاه خود آن را مورد تحلیل و بررسی قرار بدهد. لذا در این بین نقد اجتماعی از دیگر عنوانهایی است که به نوع رابطه، کنشها و واکنشها اشاره میکند. نقدی که در آن علاوه بر تاثیرگذاری بر ذهن مخاطب تلاش دارد تا فضای قضاوت را برای شنیدن حرفهای هر شخصیت و داستانش نسبت به تداخل در شکل گیری یک آرزو واقعی که از کودکی در بطن وجود هر زنی قرار دارد فراهم کند. حال در این تشریح محتوا، مقوله زمان تا اندازهای با قرار گرفتن در پیش و پس از شکل گیری یک اتفاق تاثیرگذاری صحت این خواسته را تایید میکند که این تمهید نیز یکی دیگر از آن دلایل تداخل روابط است. بنابراین باید اشاره داشت که مخاطب در این نمایش در جایگاه شاهد قرار دارد تا با توجه به استدلال شخصیتها در ذهن خود قضاوتی منصفانه را ترتیب بدهد. لذا طراحی لحن شخصیتها در قالب مونودیالوگ تعریف شده است تا با استفاده از ترفند موقعیت، زمان و مکان برون ریزها در چارچوبی مناسب در خدمت شیوه اجرایی قرار بگیرد. بنابراین باید اذعان داشت که جهان متن و اثر از درون یعنی کانون خانواده به بیرون یعنی اجتماع پوست اندازی میکند تا لازمه این پرداخت در نمایش منطقی روایی و البته عینی داشته باشد. تمهیدی که در میزانسنهای اثر که نوسانهای عمدی داشت به وضوح مشخص است.