گفتوگوی ایران تئاتر با نیلوفر تاجیک کارگردان نمایش «مینیمالیستهایی برای کودکی»
انسانهای فراموشکار قاتل آرزوهای کودکی هستند
ایران تئاتر: واژه تفاوت با آنکه در مرز مشترک بین خیر و شر وجود دارد. اما در ذات خود نکتهای کلیدی را تعریف میدهد که با تصمیمی ثمره آن تاثیرگذاری خود را نشان میدهد. رویکردی که این روزها بیشتر انسانها دچار آن هستند تا نقطه اتکا خود را پیدا کنند.
نیلوفر تاجیک از جمله کارگردانهای جوان است با در نظر گرفتن مسائل روز به خلق اثر میپردازد. اثری که در آن لازمههای اجتماعی بیشتر مورد توجه قرار میگیرد تا دغدغهمندی او را نشان بدهد. او در کارنامه هنری خود تاکنون کارگردانی نمایش «مرگ در میزند» و نویسندگی و کارگردانی نمایش «مینیمالیستهایی برای کودکی» را درج کرده است. حال به بهانه اجرای نمایش «مینیمالیستهایی برای کودکی» با وی به گفتوگو نشستهایم که در ادامه میخوانید.
اهمیت آنکه برخی از آثار نمایشی در فضای اجتماعی تولید میشوند چیست؟ آیا دغدغههای فردی نسبت به اجتماع این موضوع را پیش آورده است؟
درباره این موضوع باید اشاره داشته باشم ما در اجتماع و تودهای به زندگی ادامه میدهیم که مملو از موضوعات اجتماعی است. حال از این رو بسیاری از مردم با مشکلات زیادی چه فردی و چه اجتماعی روبرو هستند که ممکن است برای عدهای حائز اهمیت نباشد اما زمانی که آن مشکل در جامعه نفود میکند همه اعضای آن اجتماع را به فکر وادار میکند. لذا مشکل و یا موضوعی که بنده در نمایشنامه از آن نام برده و در قالب نمایشی روی صحنه آوردهام معضلی است که شاید برای عدهای از جامعه زنان هم حائز اهمیت نباشد مگرآنکه خودشان یا نزدیکان آنها به این مشکل دچار شده باشند. البته لازم است اشاره کنم که بنده در تولید این نمایش از دغدغههای شخصی خود نیز بهره گرفتهام.
باتوجه به این دیدگاه تصور میکنید تاثیرگذاری چنین آثاری چه مقدار میتواند ذائقه مخاطب را در جهت بهتر زیستن تغییر بدهد؟
تصورم بر این است که در دنیای نمایش امروز، ما مخاطبان بسیار باهوشی را شاهد هستیم که با دقت موضوعاتی که در نمایشها مطرح میشوند را دنبال کرده و نظرات موثری هم در راستی موضوع مطرح شده بیان میکنند. البته برای بنده این نکته جالب بود که بسیاری از آقایان با اتفاقهای به کار گرفته شده در نمایش همذات پنداری کرده و در مقابل مخاطبهایی هم از نمایش دیدن کردهاند که به هیچ وجه جامعه زنان و مسائل پیرامون آنها برایشان مهم نبوده اما با دیدن این اثر سعی کردهاند که زاویه دید خود را تغییر بدهند. حال در جایگاه انتخاب، مخاطب خودش تشخیص میدهد که چه چیزی را ببیند و از چه عنوانهایی بگذرد. من در مقام یک از عضو جهان نمایش همیشه خواستار آن هستم که بتوانم با خلق آثاری که در نظر دارم تاثیری بر ذهن مخاطب بگذارم که تا مدتی به آن سوژه فکر کند.
دلیل آنکه در نمایش «مینیمالیستهایی برای کودکی» به جامعه زنان و معضلات آنها پرداختهاید چیست؟ آیا این موضوع به همگام بودن با اجتماع روز زنان مربوط است؟
بله، این نمایش به مسائل روز زنان پرداخته شده است اما نگاه موجود هرگز با جهان فمنیستها ارتباطی ندارد. شاید بتوان گفت فمنیستی مطلق نیست. بنده در ساختار محتوایی این نمایش به موضوعهایی از جامعه زنان اشاره کردهام که شاید به دلیل شرایط موجود و مسائل فرهنگی در خانوادهها کمتر زنی قادر به شرح تمام مشکلات خود باشد. حال باتوجه به این موضوع که عدهای از زنان به دلیل زن بودنشان مجبور هستند برابر معضلات و مشکلات سکوت کرده و رازشان در خود نگاه دارند. بنابراین دیدن چنین زنانی که حتی عدهای از هم جنسان خودشان قادر به درک دردشان نیستند بسیار برایم دردناک بود. در واقع زنان این نمایش نمادی از تمام زنان میهنم هستند که با دردی سخت و تلخ لبخند بر لب دارند و هیچ نمیگویند.
ضرورت آنکه جهان متن در رویکرد خود به بررسی از جز به کل رسیدن یا همان فرد و اجتماع و ثمرات این موارد اشاره دارد نشانه چیست؟ آیا این تصمیم تاکید بر رفتارهای متقابل انسانها با یکدیگر دارد؟
البته که هر فرد عضوی از یک جامعه به شمار میآید که در قیاسی دیگر معرف یک جز از کل است. تفسیری که نشان میدهد هر فردی در جامعه و طبقهای از اجتماع خود و با در نظر گرفتن هر سنت خانواده خود مشکلاتی از این قبیل را شامل شود که عملکرد هر کدام از افراد به موقعیتی که در آن واقع شدهاند متفاوت است. حال باتوجه به این مضوع باید بگویم تمام شخصیتهای این نمایش از پایان آمدهاند، از پایانی که خودشان نمیدانند انتهای آن به کجا میرسد. همچنین نمیدانند با تصمیم خود کدام صفحه از کتاب زندگی برایشان باز خواهد شد. بنابراین باید گفت اگر اجتماع نوع نگاه خود را نسبت به مشکلات افراد تغییر بدهد میتوان شاهد آن بود که حل آنها بسیار آسان خواهد شد. شاید اگر کانونهای خانواده به اعضای خود صمیمیت ببخشند دیگر حرمتها و تابوها شکسته نخواهند شد و همه چیز در آن کانون به درستی حل شود.
روابط بین انسانها عنوان مهم دیگری است که در این اثر بسیار بر ساختار و پیامدهای آن اشاره شده است که شخصیتها بعنوان نمادی از اجتماع آن را بروز میدهند. آیا دلیل این کارکرد بیشتر تحت تاثیر مسائل اجتماعی است یا انسانی؟
تصورم این است که هر دو مورد را شامل میشود. در واقع باید بگویم که مسائل اجتماعی کاملا بر روابط بین انسانها تاثیرگذار است که در آن مسائل انسانی نیز جریان دارد که جدا بحث نیست. حال اینکه مشکلات جامعه زنان تنها منوط به جامعه و فرهنگ ما نیست، هر روزه میشنویم که در کشورهای مختلف جهان تظاهراتی برای قانونی و یا غیر قانونی شدن سقط جنین به راه افتاده است و... لذا باید اشاره داشته باشم بنده هرگز با درست یا غلط بودن این موضوع ارتباطی ندارم و همچنین سعی دارم که قضاوتی در این مورد نداشته باشم. موضوع و هدف اصلی من در این نمایش، شرح اثراتی است که سقط جنین بر روی مادر و حتی اطرافیان او میگذارد. فوت یک کودک چه خواسته وچه ناخواسته اولین کسی را آزار میدهد مادر است که این تاثیر بنابر موقعیت بر اطرافیان و روابط آینده با او اثرگذار است.
در ساختار اصلی اثر مقوله روایت را میتوان بهترین اهرم برای انتقال دادههای متن در نظر گرفت. رویکرد شما درباره استفاده از این مقوله چه بوده است؟
از نظر من هر شخصی قابلیت آن را دارد که انسانی صادق باشد حتی اگر دروغ بگوید. من در این نمایش از هر کدام شخصیتها بعنوان راوی بهره گرفتهام تا آنها بتوانند به واسطه حضورشان در صحنه و بنابر موقعیتس که در آن واقع شدهاند حس خود را به مخاطب منتقل کنند. حال یکی از دلایل این تصمیم آن بود که متن با ساختار روایی خود حرفهای زیادی برای گفتن دارد که نیازی به داشتن هیجان بیش از اندازه ندارد. البته در ابتدا هدفم آن بوده است که نمایشی مستند اجتماعی را تولید کرده که مخاطب را بدون آنکه دچار جزئیات زیادی کنم به دیدن و شنیدن اثر ترغیب کنم. این در حالی است که اگر قصد داشتم تا نوع دیگری از داشتههای جهان نمایش را تجربه کنم به طور حتم از ساختاری متفاوت و البته گیرا بهره میگرفتم.
شخصیت پردازی در این نمایش باتوجه چه نکاتی طراحی شده است؟ آیا در این زمینه هم تاثیرات اجتماعی و جهان پیرامون دخالتی داشته است؟
شخصیت پردازی در جهان متن و اثر بسیار برایم حائز اهمیت بوده است. هر یک از شخصیتهای نمایش از جامعه نشات گرفتهاند که هر کدام از آنها مربوط به طبقهای از اجتماع هستند. اجتماعی که در آن انواع خصوصیتهای رفتاری و فردی وجود دارد. حال باتوجه به این موضوع، در زمان نگارش نمایشنامه سعی داشتهام طراحی شخصیتها با تیپ سازی روان جهت انتقال بهتر دادهها پیش بروم تا مخاطب بتواند با فضای آزاد خود و یا اطرافیانش را به جای آنها قرار بدهد. البته از زاویه دید خودم تلاش کردهام هر شخصیت با در نظر گرفتن شکل ظاهری نیز به آنچه روزانه در سطح اجتماع مانند مترو، خیابان نزدیک باشد تا بتوانم شناخت بهتری از آنها در خلق لحظات کسب کنم. درست مانند شخصیتهایی که ممکن است در دنیای واقعی اصلا آنها ندیده باشم.
علت توجه شما به مسئله سقط جنین بعنوان سوژه اصلی که این روزها در جامعه شاهد آن هستیم با چه رویکردی در جهان اثر شکل گرفته است؟ آیا نگاه شما بر اساس آسیب شناسی این موضوع بوده است؟
درباره علت این انتخاب باید بگویم به دلیل نبود تولید آثاری از این دست که به شرح آسیب درباره چنین موضوعی میپردازد که البته شامل خودم، عدهای از زنان جامعه و اطرافیان بوده و تاثیر آن بر جامعه و خانواده این اتفاق را مورد کنکاش قرار دادهام. حال پرداخت این موضوع به نوعی بیانگر مسائل عاطفی و روانی است که به شدت مادر را تحت تاثیر خود قرار میدهد که بازتاب آن در جامعه امروز احساس میشود. لذا اگر بخواهیم این موضوع را زاویه دیگر مورد بررسی قرار دهیم متوجه خواهیم شد که عدهای از جامعه مردان این موضوع برایشان نه تنها اهمیتی ندارد م این موضوع را رویدادی بسیار پیش پا افتاده قلمداد میکنند. البته مخاطبهای از این جامعه بودهاند که بعد از دیدن این نمایش تغییراتی در رویکرد خودشان اعمال کردهاند.
نقد اجتماعی از مطب دکتر زنان که موقعیت مکانی نمایش بعنوان اولین قوه محرک شروع شده و توسط برون ریزی شخصیتها گسترده میشود از نگاه شما بیشتر شامل چه مواردی است؟
مطب پزشک زنان برایم معرف نقطه مشترک بین شخصیتهای نمایش بوده است که ممکن است از هر منطقه شهر به این محل آمده و در آنجا حرفها و موضوعات مشترکی را به میان آورند. در واقع این موقعیت مکانی شاید مکانی باشد که هر کدام از آن شخصیتها بی پروا روبروی شخصیت پزشک مینشیند و شروع به برون ریزی میکند. لذا مطب پزشک زنان مثابه نقطه پایانی است که هر شخصیت که از همه چیز منزجر شده، شخصیت پزشک را ناجی خود میداند که راز آنها میشنود و جهت کمک از هیچ کوششی دریغ نمیکند.
جهان اثر با داشتههای خود مخاطب را در مقام شاهد قرار میدهد. آیا تمهید بیشتر جهت آگاهی رسانی و باورپذیری است یا آنکه سعی دارد به نوعی تنها از شرایط آشفته جامعه زنان حرف به میان آورد؟
بررسی این موضوع میتواند از دو طریق شکل بگیرد. راه اول آن است که هر کدام از شخصیتهای نمایش میتوانند مخاطب را در مقام شاهد قرار بدهند تا در کمال صداقت به او از مشکلات، افرادی که باعث این اتفاق شدهاند و رازهایشان بگویند. حتی این امکان را با گفتههای خود فراهم میکنند تا مخاطب برای لحظاتی به جای آنها قرار بگیرد تا شرایط آنها را بهتر درک کند. حال زاویه دوم این تصمیم آن بوده که بحث اطلاع رسانی از مشکلات جامعه زنان را با شفافیت بیشتری نشان بدهم. بنابراین برای هر کدام از شخصیتها خرده پیرنگی را طراحی کردهام تا باتوجه به آن با صراحت روبروی مخاطب بایستد و از ماجراهایی که برایش پیش آمده حرف بزند.
آیا واکاوی مشکلات زناشویی در جامعه امروز تشریح روابط بین زوجها است و یا تحلیل روانشناختی از این موضوع؟
عنوان طلاق این روزها در جامعه ما بسیار زیاد دیده میشود، عنوانی که مربوط به کسانی است که نمیخواهند با وجود مشکلات زیاد جدا شوند با در نظر گرفتن این موضوع که طلاق برای عدهای راه نجات است. حال در اینجا سوالی پیش میآید که چه اتفاقی رخ میدهد که زنی به خاطر طلاق سقط میکند و در زمانی برای سقط طلاق میگیرد. لذا تلاشم بر این بوده است تا با تولید این نمایش بتوانم تغییری در تصمیم بین زوجها به وجود آورم تا با گذشت، عشق و توجه مشکلات را حل کرده و مانع از سقط جنینهایی که میخواهد در آینده پیش بیاید شوند.
عنوان نمایش را با در نظر گرفتن چه مواردی انتخاب کردهاید؟ آیا این انتخاب در شیوه اجرایی شما تاثیری داشته است؟
عنوان نمایش برایم تعریف کاملا دوسویه دارد. وجه اول مینیمالیستهایی که از دوران کودکی شاهد آنها بودهام که با حسرت و اندوه نبود برادر و یا خواهری به دلیل سقط جنین مادرم پیش آمد. همین طور واژه مینیمال را عروسکی دیدم که هر دختر بچهای برایش مادری میکند به امید آنکه روزی برای جنین خود مادری کند که شباهت این دو از همسان سازی نشات میگیرد. در واقع عنوان کودکی صرفا معرف دوران کودکی نیست، بلکه استعارهای از کودکی است. لذا در پایان نگارش متن نمایشنامه، این عنوان را برای نمایش انتخاب کردهام که به نوعی جهان متن مسبب آن بود.
میزانسنهای طراحی شده بر اساس موقعیتهای نمایش طراحی شده یا برون ریزی شخصیتها؟
میزانسنها با طراحی دقیق و باتوجه به جهان اثر به کار گرفته شدهاند که در شکل گیری ساختار اصلی تاثیر بسزایی داشتهاند. در واقع باتوجه به تاثیرات جهان متن نمیتوانستم میزانسنی جز آنچه که در صحنه وجود دارد را در نظر داشته باشم. البته در طول تمرینها تلاشم بر تغییر بود اما بعد از بررسیهای لازم متوجه آن شدم که ساختار طراحی، جهان اثر را با در نظر گرفتن لازمههای یک نمایش چون نور، موسیقی و... به درستی هدایت میکند. بنابراین وجود میزانسنهای نمایش برگرفته از فضای ذهنی من است که بنابر اقتضای خاصیتهای اثر تحرک مختص به خود را دارد.
گفتوگو از کیارش وفایی