این متن برگرفته از دو شعر "قارئه الفنجان" و "مع جریده" سروده نزار قبانی است. قبانی شاعر بلند آوازه عرب است که در سال 1923 در دمشق به دنیا آمده و امروز در دنیا از او به عنوان یکی از بزرگترین شاعران عرب یاد میکنند.
این متن برگرفته از دو شعر "قارئه الفنجان" و "مع جریده" سروده نزار قبانی است. قبانی شاعر بلند آوازه عرب است که در سال ۱۹۲۳ در دمشق به دنیا آمده و امروز در دنیا از او به عنوان یکی از بزرگترین شاعران عرب یاد میکنند.
"در جمعیت گم شد" نمایشنامهای از جلال تجنگی بود که با کارگردانی سعید هاشمیپور روخوانی شد و پس از آن با حضور عبدالحی شماسی و رضا آشفته شنبه 19 آبان ماه در تالار مولوی نقد و بررسی شد.
در ابتدای جلسه روخوانی، نمایشنامه با کلمه "در تاریکی" و با صدای موسیقی عربی – عبدالحلیم حافظ، خواننده مصری آغاز میشود. بعد بازیگران در صحنه پشت یک میز نشستهاند و به روخوانی متن میپردازند.
هوشنگ قوانلو در نقش کافهچی، مهران نایل در نقش مرد و مژگان خالقی در نقش زن متن را پیش میبرند. داستان مربوط به شکست 6 روزه اعراب در سال 1967 از ارتش اسرائیل است. یک پیرزن کولی در فنجان قهوه یک دختر و یک پسر جوان پیشگویی میکند که تا 10 روز آینده در یکی از قهوهخانههای شهر بین این دو عشقی در میگیرد. 10 روز میگذرد، آن دو در یک قهوهخانه حضور مییابند، دقایقی کند بین آن دو میگذرد، کافهچی به دختر مشکوک است و به پسر خدمت میکند. این لحظات سرآخر با خروج پسر از کافه و انتظار بیپاسخ دختر خاتمه مییابد. بین آن دو عشقی اتفاقی نمیافتد. در صورتی که دختر مملو از عشق است و ... متن خوانی نزدیک به یک ساعت، طول میکشد.
پس از دقایقی جلسه نقد و بررسی شروع میشود. جلال تجنگی دانش آموخته ادبیات نمایشی تئاتر در مقطع کارشناسی ارشد و سعید هاشمیپور دانش آموخته کارگردانی تئاتر در مقطع کارشناسی ارشد و هر دو از فارغالتحصیلان دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر تهران هستند.
این دو تاکنون به عنوان کارگردان و نمایشنامه نویس حضور فعالانهای داشته و چندین جایزه را به خود اختصاص دادهاند.
در ابتدا جلال تجنگی با انتقاد از اینکه در سالهای اخیر به طور جدی به مقوله فرهنگ و ادبیات عرب در جامعه ایرانی پرداخته نشده است، به معرفی متن خود پرداخت. این متن برگرفته از دو شعر "قارئه الفنجان" و "مع جریده" سروده نزار قبانی است. قبانی شاعر بلند آوازه عرب است که در سال 1923 در دمشق به دنیا آمده و امروز در دنیا از او به عنوان یکی از بزرگترین شاعران عرب یاد میکنند. شاعری که در سال 1998 در لندن به دلیل ایست قبلی فوت میکند. او که شاعری را با تغزل آغاز کرده بود، پس از اوجگیری جنگ اعراب و اسرائیل به یکی از بزرگترین شاعران حامی مردم فلسطین تبدیل شد، به گونهای که نقش کلام نزار قبانی، آهنگهای محمد عبدالوهاب، صدای امکلثوم و عبدالحلیم حافظ در تهییج و جوشش مبارزات انقلابی عرب از دست مایههای اصلی سرودههای انقلابی اوست.
سعید هاشمیپور هم درباره انتخاب متن توضیح داد که پس از کلنجار رفتن با متن، به این نتیجه میرسد که باید آن را در چنین جلسهای قرائت کند، به این دلیل که از نزدیک شاهد برخورد تماشاگران باشد.
رضا آشفته، منتقد جلسه در ابتدا با توجه به نگاه زیبایی شناسانه در متن "در جمعیت گم شد" و پرهیز از شعار گرایی، پرداختن به تاریخ و فرهنگ عرب، مطرح ساختن موسیقی و شعر عرب را از امتیازات این جلسه برشمرد و در ادامه آغاز و پایان متن را خیلی به جا و به موقع توصیف کرد که بیانگر ارتباط یا عدم ارتباط دو زن و مرد عرب است که پس از شکست اعراب در جنگ شش روزه روحیهی افراد هم آنقدر از هم گسیخته و پریشان است که حوصلهای برای عاشقی باقی نمانده است.
وی در ادامه به اشباع و تکرار کلمات در فاصله میان آغاز و پایان انتقاد کرد که در مجموع این کلمات باعث اتلاف وقت و طولانی شدن بیجهت متن شده است. این متن با توجه به کوتاهی اشعار، در زمان دراماتیک شدن هم ظرفیت طولانی شدن را نداشتهاند و باید نویسنده در ظرف 15 تا 20 دقیقه نمایش خود را سر و سامان میداد، در صورتی که در حال حاضر ما شاهد شنیدن یک داستان با سه روایت و سه زاویه دید هستیم. کافهچی که دانای کل است و مرد و زن به عنوان راویان اول شخص، به واگویههای ذهنی خود میپردازند. همین نکته باعث شده که قالب اثر در حد و اندازه یک داستان مطول و کشدار باقی بماند و در مجموع تماشاچی شاهد یک نمایشنامه خوانی نباشد.
این منتقد در ادامه خستگی ناشی از متن را به سه وجه عمده تقسیم بندی کرد، اول اینکه شاید این عشق نافرجام کسالت و خستگی را در متن تزریق کرده باشد، دوم اینکه احتمال خستگی از سوی من تماشاچی وجود دارد و سوم اینکه کلمات از حد مجاز خود فراتر رفتهاند. و از کنشمندی و تبدیل شدن به یک متن اجرایی سلیس و موثر دور شدهاند. در نتیجه خستگی ناشی از ایجاد یک ریتم کند و حاشیه رونده در دل متن بر میآید.
عبدالحی شماسی، نمایشنامه نویس و مدیر جلسه نیز با انتقاد از نویسنده که از نمایشنامه شدن متن دور شده است، به ضرورت حذف راوی در یک متن اجرایی تاکید کرد مگر اینکه ضرورتا راوی در فضا حضور فعالانهای داشته باشد. چنانچه در سه شب در مادوکس نوشته ویسنی یک، حضور راوی برای ایجاد تعلیق دراماتیک ضروری مینماید. یا اینکه برتولد برشت با آوردن راوی در دل متن و آن هم چند بار، تاکیدش بر ایجاد فاصله و به فکر فرورفتن مخاطب است.
آشفته هم در موافقت با گفتههای شماسی، اشارهای به تاریخچه تئاتر دنیا کرد که در آغاز نمایشها با حضور راوی یا راویان نمایشنامهها به صحنه میآمده است و به تدریج اشیل و سوفوکل از اهمیت این روایان و همسرایان کاستهاند. و به تعداد بازیگران که رودرروی هم دیالوگ میگفتهاند، افزودهاند. بنابراین ضرورت حذف راوی به دلیل برقراری دیالوگ و به تدریج تا زمانهی حاضر که تاکید متون بر چند صدایی شدن است، کاملا از اهمیت حضور راوی در طول یک متن کاسته شده است.
یکی از حضار نیز به زبان متن ایراد گرفتند که در مجموع به زبانی غیراجرایی نزدیک شده و مانع از دیده شدن اتفاقات و شخصیتها میشود و همه چیز فقط شنیده میشود. در صورتی که در نمایشنامه کوارتت که چندی پیش با کارگردانی امیررضا کوهستانی روایت به شکل نمایشی پیش روی تماشاچی نه تنها شنیده که دیده میشد. چند نفر که عزیزان خود را به قتل رساندهاند و حالا صحنه قتل با چگونگی قتل از دل روایتها شنیده و در ذهن تماشاچی به تصویری تبدیل میشد.
یکی دیگر از حضار هم زبان شاعرانه را عمده دلیل غیراجرایی بودن متن در نظر گرفت که آشفته در این رابطه توضیح داد که متن نمایشی پیش از هر چیزی باید آمیخته به زبان اجرا باشد و آن وقت فضای شاعرانه با شخصیت شاعر یا زبان شعرگونه میتواند به عنوان یک رکن در متن نمایش پذیرفته شود. البته این تماشاچی اعلام کرد که زبان شاعرانه متن مانع از خستگی او شده است.
سومین منتقد حاضر در جلسه نیز نبودن کنش نمایش را عمده دلیل غیرنمایشی بودن متن "در جمعیت گم شده" تلقی کرد که جلال تجنگی به عدم ارتباط و به وجود آمدن عشق بین زن و مرد به عنوان یک کنش اصلی اشاره کرد. رضا آشفته هم همین کنش را به عنوان شکل دهنده اصلی موقعیت در نظر گرفت که باید تمامی دیالوگها حالا به صورت عینی یا ذهنی، براساس این کنش اصلی چیدمان شود تا در نهایت شاهد یک متن اجرایی باشیم.
عبدالحی شماسی در ادامه به آنی بودن نمایش پرداخت که در بازنویسی این نکته ضروری باید لحاظ شود.