به انگیزه حضور در جشنواره تئاتر رضوی من و حسن وارسته تصمیم گرفتیم تجربه تازهای روی نسخههای تعزیه انجام دهیم و با عنایت به موضوع جشنواره نسخه شهادت امام رضا را برای اجرای نمایشی مبتنی بر تمرینهای کارگاهی انتخاب کردیم.
به انگیزه حضور در جشنواره تئاتر رضوی من و حسن وارسته تصمیم گرفتیم تجربه تازهای روی نسخههای تعزیه انجام دهیم و با عنایت به موضوع جشنواره نسخه شهادت امام رضا را برای اجرای نمایشی مبتنی بر تمرینهای کارگاهی انتخاب کردیم.
از بدو ورود به دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر برای تحصیل در مقطع کارشناسی، به عنوان یک دانشجوی علاقهمند به مباحث کاربردی و اجرایی به این نتیجه رسیدم که شکلهای اجرایی نمایشهای ایرانی و به ویژه شبیهخوانی یا تعزیه علاوه بر اینکه در پیوندی ناگسستنی با مخاطبان خود قرار دارد قابلیت موشکافیهای نظری و علمی و نیز تعامل با ساختار اجرایی تئاتر به معنای اخص آن را نیز دارند.
نخستین تجربه جدی را که در این عرصه دیدم و مدام با خود دررابطه با شیوه اجراییاش کلنجار رفتم، نمایشی با نام "تجربهای بر مجلس شهادت حضرت علیاکبر(ع)" به هدایت دکتر قطبالدین صادقی بود که "امیر آتشانی" با همکاری "فرهاد اصلانی" (که دف مینواخت) در پلاتوی کوچک دانشکده صدا و سیما اجرا کردند و من نیز به نوعی در آن سهیم شدم.
دکتر صادقی و تبع آن آتشانی با محور قرار دادن یک بازیگر (با بازی امیر آتشانی) مجلس شهادت حضرت علیاکبر(ع) را در برابر دیدگان کنجکاو دانشجویان اجرا کرد و تعدادی از آنها از جمله نگارنده را به این نتیجه رساند که افزون بر جنبههای اعتقادی و مضامین دینی و مذهبی نسخههای تعزیه، شکل اجرایی آنها نیز همچنان توانمندی و ظرفیتهای خود را برای جذب و شگفتزده کردن مخاطب حفظ کرده است.
از جمله مهمترین دستآوردهای این اجرا برای من، حضور یک بازیگر با تواناییهای قابل قبول در عرصه بازیگری و بهرهگیری از شگردهای اجرایی تعزیه بود. گوا این که آتشانی در تعزیه خوانیهای ایام محرم حضور مییافت و شبیه خوانی میکرد و در نمایشهایی مثل "نیرنگهای اسکاپن" دکتر صادقی میدرخشید. او پیش از تحصیل در دانشگاه به طور تجربی تئاتر کار میکرد و با ورود به دانشگاه آموزههای آکادمیک خود را با تجربههای قبلی و از جمله حضور در شبیهخوانی تکمیل کرد. من نیز به طور جدی وارد این عرصه شدم و به خاطر دارم که با چه شور و شوقی با تعدادی از دانشجویان همکلاس و بالاتر از خود سوگوارههای سالانه تعزیه را در دانشگاه هنر برگزار میکردیم و دست به تجربههای گوناگون میزدیم.
پیش از دانشآموختگی در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دغدغه تلفیق شیوههای اجرائی نمایشهای ایرانی و تئاتر ما را رها نکرد و گروهی که در همان سالها با نام "نیایش" شکل گرفت. یکی از مهمترین فعالیتهایش، اجرای آثاری اینگونه بود که ماحصل آن در اجرای "مجلس غریب تنهایی" با همکاری "حسن وارسته" ابتدا در همایش "مونودراما و عاشورا" و سپس در نخستین همایش آیینهای عاشورایی در معرض دید مخاطبان قرار گرفت.
اتفاقا در این اثر نیز علی سرابی بازیگر کار مانند آتشانی توانمندیهای اثبات شدهای را در بازیگری نقشهای مختلف داشت و در کنار آن از صدایی خوش آهنگ برای خواندن دستگاههای گوناگون موسیقی ایرانی نیز برخوردار بود و اتفاق جدیدی در این نمایش نسبت به تجربههای قبلی نگارش متنی بود که در آن تلفیق تعزیه و تئاتر بسیار عمیق در نظر گرفته شده بود.
با عبور از چنین تجربههایی بود که به انگیزه حضور در جشنواره تئاتر رضوی من و حسن وارسته تصمیم گرفتیم تجربه تازهای روی نسخههای تعزیه انجام دهیم و با عنایت به موضوع جشنواره نسخه شهادت امام رضا را برای اجرای نمایشی مبتنی بر تمرینهای کارگاهی انتخاب کردیم. در گفتوگوهای متمادی که با وارسته و سپس گروه بازیگران عمده دانشجو داشتیم حادثهای معاصر در دستمایه نگارش متن نمایش جدیدمان قرار دادیم. حادثهای که در سال 1373 رخ داد و طی آن با انفجار بمب در داخل حرم امام رضا(ع) تعدادی از زائران آن حضرت به شهادت رسیده و یا مجروح شدند. عنوان نمایش به دست آمده که در یکی از ایام جشنواره تئاتر رضوی در تالار مولوی اجرا شد، "مجلس غریب ضامن آهو" بود که در اجرای عمومی آن در خانه نمایش اداره تئاتر به "آهو به وقت انفجار" تغییر نام داد.
در این نمایش، شکل اجرایی در ظاهر فاصلهای بسیار با شکل اجرایی تعزیه دارد اما بنیانهای خود را در مضمون، موسیقی و بازیگری از شبیهخوانی گرفته است و باید اقرار کنیم که این تجربه، جالبترین و دشوارترین تجربه گروه "نیایش" در تلفیق شگردهای اجرایی نمایشهای سنتی و تئاتر بود.