در حال بارگذاری ...
...

نامش را "سیمیا" به معنای "علم جادوی کلام" نهادند تا شاید سودای کیمیاگری بشر را در کلام تحقق بخشد.

نامش را "سیمیا" به معنای "علم جادوی کلام" نهادند تا شاید سودای کیمیاگری بشر را در کلام تحقق بخشد.

اولین نشریه‌ی دانشجویی ادبیات نمایشی موجود در ایران در دانشگاه سوره به سال 1381 متولد شد. والدین این نشریه گروهی از مستعد‌ترین دانشجویان ادبیات نمایشی بودند که این دانشگاه به خود دیده بود، نامش را "سیمیا" به معنای "علم جادوی کلام" نهادند تا شاید سودای کیمیاگری بشر را در کلام تحقق بخشد. اما این کودک لکنت کلام داشت. یعنی همیشه دیرتر از آن چیزی که انتظارش می‌رفت بیرون می‌آمد. لکنتی که به خصوص گریبان‌گیر اکثر نشریات ادبی ما می‌شد. هر چند این نقص باعث نشد که هیچ گاه از سحر و جادودی آن کاسته شود. شماره صفر آن در دوره‌ی ماهنامه با عنوان "آخوند‌زاده و تام استاپارد" در زمستان 81 منتشر شد و مورد اقبال دانشجویان و اساتید قرار گرفت. شماره یک بعد از چند ماه در بهار 82 با عنوان "قصه‌ی غریب عباس نعلبندیان" عرضه شد، که نه تنها مورد استقبال دانشجویان، بلکه جامعه‌ی ادبی و نمایشی کشور نیز قرار گرفت و حتی نسخه‌های افست آن در خارج از کشور به فروش رسید. چرا که اولین ویژه نامه‌ای بود که درباره عباس نعلبندیان منتشر می‌شد. شماره‌ی دو در تابستان 82 با دوره‌ی انتشار فصلنامه، با عنوان "نه دیگراین واسه ما دل نمیشه" به ویژه نامه‌ی "بیژن مفید" اختصاص داشت و آخرین شماره دانشجویی در بهار 83 منتشر شد که ویژه‌ نامه‌ی "بهمن فرسی" بود.
مطلب بالا بخشی از سر مقاله "سیمیا" شماره یک از دوره جدید است که به قلم ابوالفضل نجاری، مدیر مسوول و صاحب امتیاز آن نوشته شده است.
دوره جدید به سردبیری علی دهباشی منتشر می‌شود که هم‌اکنون مدیر مسوول و سردبیر نشر مجله ادبی و فرهنگی بخارا است. شماره اول دوره جدید اختصاص به ماکس فرشین سوئیسی دارد.
ابوالفضل نجاری لیسانس کتابداری دارد و در دوره بازیگری حمید سمندریان شرکت کرده است. او در نمایش دایره گچی قفقازی و نمایش رادیویی رمئو و ژانت ژان آنوی، به کارگردانی حمید سمندریان بازی کرده است.
با ابوالفضل نجاری درباره علت تعطیلی سیمیای دوره قبل و نشر دوره جدید گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:
آقای نجاری چطور شد که سیمیای دوره قبل که از اسم و رسم معتبری هم برخوردار شده بود، تعطیل شد؟
گروه جوانی که در سیمیا کار می‌کردند؛ به دلیل پایان دوره تحصیلات و رفتن به سربازی، یا ادامه تحصیل با مشکلات معیشتی مواجه بودند، و بنابراین آن‌ها باید با نگاه حرفه‌ای در سیمیا فعالیت خود را ادامه می‌دادند. از سوی دیگر ناپختگی و کم‌تجربگی آدمی مثل من و این دوستان جوان هم مزید بر علت می‌شود که نتوانیم روی پا خود بایستیم. به همین دلیل خود به خود سیمیای قبلی متوقف شد.
چطور شد که به سراغ علی دهباشی رفتید، و از او خواستید که سردبیری دوره جدید سیمیا را بر عهده بگیرد؟
من به سراغ دهباشی نرفتم، بعد از اینکه سیمیا تعطیل شد و این دوره داشت طولانی می‌شد، علی دهباشی وقتی متوجه این موضوع شد از من دعوت کرد که یک طوری سیمیا را منتشر کنم. اما من که دیگر هیچ فکری برای ادامه کار نداشتم، نتوانستم پاسخ روشنی به او بدهم، تا اینکه خود دهباشی اظهار علاقه کرد که خودش سردبیری و وظیفه نشر و چاپ آن را عهده‌دار شود.
آیا این روال پس از شماره اول دوره جدید با سردبیری علی دهباشی ادامه خواهد یافت؟
بله.
شنیده‌ام که شماره دو اختصاص به بهرام بیضایی دارد؟
من فقط وظیفه حقوقی نشریه را عهده دار هستم . اینکه چه چیزی منتشر شود به ذوق، سلیقه و انتخاب دهباشی برمی‌گردد.
آیا صحت دارد که کار بهرام بیضایی هم منتشر می‌شود، گویا حمید امجد در این رابطه گفت‌وگوهایی هم کرده است؟
بله، ولی هنوز قطعی نیست. حمید امجد هم با علی دهباشی صحبت کرده‌اند و نه با من! ولی معلوم نیست که کی چنین ویژه نامه‌ای در بیاید.
با توجه به اینکه اجرای افرا به کارگردانی بهرام بیضایی در آذر ماه امسال قطعی است، آیا امکان ندارد که همزمان با این دوره منتشر شود؟
نمی‌دانم، مطالبی جمع‌آوری می‌شود، اما زمان نشر آن امکان دارد همزمان با این اجرا باشد،‌ و یا اینکه پس از این دوره منتشر شود.
در مورد قطع و اندازه مجله و گرافیک آن با علی دهباشی صحبتی هم کرده‌اید؟
خیر، من همه چیز را به او واگذار کرده‌ام. او خود یک آدم حرفه‌ای است و در انتشار مجله خیلی تخصص دارد. فکر می‌کنم بهترین قطع و گرافیک را انتخاب کرده باشد.
اما این قطع و گرافیک کاملا شبیه مجله بخارا است؟
شاید ظاهر هر دو یکی باشد. اما محتوای آن‌ها با هم فرق دارد. مثل اینکه یک متن هملت را هزار نفر با هزار نگاه متفاوت به صحنه بیاورند، در اینجا هم سیمیا یک مجله تخصصی درباره ادبیات نمایشی است. در صورتی که بخارا یک مجله فرهنگی و ادبی است و بنابراین محتوای جداگانه‌‌ای دارند.
ببینید، نحوه گزینش مطالب و چیدمان مطالب در بخارا و سیمیا یکی است، فقط آدم‌ها متفاوت هستند؟
نه! ما فقط به نمایشنامه نویسان، ادبیات نمایشی، مقالات خاص حوزه ادبیات نمایشی، و نقد نمایشنامه‌ها توجه داریم، و می‌دانیم که فقر شدیدی در این زمینه هست و مجله سیمیا تا حد زیادی می‌تواند این نقص را مرتفع سازد.
آیا انتشار سیمیا فقط به صورت فصلی خواهد بود؟
خیر، در این بین نیز یک سری ویژه نامه‌های دیگر، باز هم بنا به ضرورت و سلیقه علی دهباشی منتشر خواهد شد.
آیا مجله فعلی را در مقایسه با مجله قبلی قوی‌تر ارزیابی می‌کنید، با توجه به آن که مجله قبلی اعتبار زیادی در بین اهالی تئاتر و دانشجویان پیدا کرده بود؟
به نظرم خیلی حرفه‌ای‌تر است، علی دهباشی با مقوله چاپ، کاغذ و نشر مجله خیلی آشناست، او می‌تواند به این مشکلات و موانع غلبه کند، و به مرور مجله‌ی و تازه‌ای را در اختیار علاقه‌مندان بگذارد.
در دوره قبلی ویژه نامه‌های خوب مانند هارولد پینتر، اسماعیل خلج، علی حاتمی، غلامحسین ساعدی و آرتورمیلر منتشر شد، ارزیابی شما درباره کار دوستان قبلی‌تان در سیمیا چیست؟
آن نشریه قبلی حاصل عشق بود. بچه‌هایی که عاشقانه و بدون هیچ گونه چشم‌داشت مادی کار می‌کردند. من به عین این عشق را در میان آن‌ها دیدم و فکر می‌کنم کمتر چنین چیزی اتفاق می‌افتد. اما همین دوستان به نقطه‌ای رسیدند که دیگر نمی‌شود دست خالی نشریه در آورد، حتی من هم نمی‌توانستم. شاید فرد دیگری غیر از علی دهباشی هم باشد که بتواند از عهده این کار برآید اما من نمی‌شناسم یا با چنین آدمی برخورد نکرده‌ام. بنابراین به نظرم علی دهباشی بهترین گزینه برای ادامه حیات سیمیاست.
با توجه به اینکه سیمیا یک نشریه دانشجویی بود، شما از کی به عنوان مدیر مسوول و صاحب امتیاز انتخاب شدید و چگونه این امر به وقوع پیوست؟
من در مقام مدیر مسوول و صاحب امتیاز کوچک‌ترین عضو سیمیا بودم. این نشریه در ابتدا به صورت دانشجویی در می‌آید که بعدا برای آن که این نشریه به شکل سراسری منتشر شود، نیاز به کسب امتیاز نشر داشت و این شرایطی را می‌طلبید که بنا بر خواست دوستان دانشجو که من هم یکی از همکارانشان بودم، برای چنین منظوری انتخاب شدم. همه آن‌ها مرا برای این کار انتخاب کردند و من هم پذیرفتم برای آنکه سیمیا کشف بزرگ من بود، و دوست داشتم در انتشار آن سهمی داشته باشم. من هم از سال 84 این وظیفه را عهده‌دار شدم، و تا زمان تعطیلی دوره قبلی 5 شماره را با هم در آوردیم.
الان شما بر نشر و توزیع سیمیا هم نظارتی دارید؟
خیر. من همه وظایف اجرایی را به علی دهباشی واگذار کرده‌ام. راستش را بخواهید من الان در استان گلستان و شهر گنبد کاووس به سر می‌برم. من به مدت 14 یا 15 سال در تهران تبعید شده بودم و در آنجا به عنوان کتابدار در سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران فعالیت می‌کردم. اما الان آمده‌ام به شهرم تا بتوانم زندگی کنم. علی دهباشی در حق من بزرگواری کرد و همه کارهای مجله سیمیا را خودش انجام می‌دهد.
آیا تیراژ مجله بیشتر شده است؟
فکر نمی‌کنم زیاد شده باشد، اما از ‌آن‌جا که علی دهباشی با بازار مطبوعات آشناست و با نگاه حرفه‌ای مجله را منتشر می‌کند و روابط زیادی دارد،‌ این امکان دور از ذهن نیست که تا چند شماره دیگر تیراژ بالا برود، و دامنه انتشار و توزیع مجله نیز سیمیا بیشتر شود.
آیا دوستان قبلی‌تان هم دردوره جدید فعالیت می‌کنند؟
این مجله حاصل دسترنج آنهاست، من خیلی خوشحالم می‌شوم که همچنان با آن‌ها همکاری داشته باشم،‌ حتی علی دهباشی هم برای همکاری از آن‌ها دعوت کرده است، و گفت‌وگوهایی با آن‌ها شده است. متاسفانه خودشان تا امروز تمایلی برای این کار نداشته‌اند، و هر زمان که بخواهند فعالیت کنند، در الویت خواهند بود. علی دهباشی هم از این فعالیت دو جانبه و تدوام همکاری استقبال می‌کند.
آیا از شکل‌ و شمایل دوره قبلی و مطرح شدن آن راضی هستید؟
راضی هستم، به خاطر اینکه انعکاس آن را در مخاطبانش دیده‌ام. یک مجله دانشجویی که توسط عده‌ای جوان باشور و شوق منتشر می‌شد، من اصلا کاره‌ای نبودم و فقط به عنوان یک دوست در کنارشان بودم و دوست داشتم که هر روز سیمیا بهتر از گذشته منتشر شود، و همین طور هم شد. من فقط با کشف سیمیا،‌ آن را به شکل سراسری منتشر کردم.
آیا از شکل جدید مجله هم رضایت دارید؟
صددرصد به نتیجه آن در آینده امیدوار هستم. اگر انتشار سیمیا در دوره جدید ادامه پیدا کند، با این مجله جریان خوبی در تئاتر کشورمان ایجاد می‌شود و خلایی که اهل ادبیات نمایشی به لحاظ تئوریک احساس می‌کنند، توسط این مجله پر خواهد شد.