مروری بر نمایش «ورود خانمها ممنوع» به کارگردانی سیاوش جامع
مردانه دست راست، زنانه دست چپ
ایران تئاتر، کیارش وفایی: اهمیت آنکه جامعه و رفتار انسانها از طریق رویکردهای متفاوت مورد بررسی قرار میگیرد به پیچیده بودن این توده اجتماعی و زاویه دید افراد آن باز میگردد. البته این یک نیاز مهم است تا جامعهای از داشتهها و نداشتههای خود آگاه شده و درصدد جبران بر آید. در ضمن یادمان نرود جوامع متمدن به شکل دائم از این فرمول برای واقعی بودن خود استفاده میکنند.
کالبد شکافی یک جامعه آن هم با نفوذ به عمق هیچگاه نتوانسته است کمک شایانی به روند رو به بهبود و یا رشد آن جامعه کند. زیرا آن اندازه نفوذ کردن هرگز نمیتواند سلامت لازم را برای ادامه دادن پیدا کند، بنابراین بهتر است که مسائل امروز و یا حتی یک دهه گذشته مورد ملاک باشد تا پنجاه سال پیش از آن. حال در این میان بررسی کمبودهای اجتماعی تنها به دست محققان، مفسران و نظریه پردازان اجتماعی رفع نخواهد شد. بلکه مقولههای تاثیرگذار اجتماعی دیگری هم وجود دارد که مردم از آنها تاسی میگیرند و دیدگاه خود را نسبت به معضلات و کمبودها تغییر میدهند. هنر نمایش، یکی کاربردیترین عنوانهای عرصه فرهنگ است که میتواند با خلق آثار قابل توجه مخاطبهای این هنر را به بهتر فکر کردن و البته بهتر زیستن ترغیب کند. زیرا رابطه هنر نمایش با مردم یک رابطه مستقیم است. دلیل این اداعا هم آن است که مردم خواهان آن هستند تا با واقعیتها و رویاهایی روبرو شوند که دوست دارند ببینند. بنابراین چه هنری بهتر از نمایش، البته ناگفته نماند که هنر سینما هم کارکردهای خودش را دارد که جادوی خیال را برای مخاطب خود فراهم میآورد. لذا باید اشاره که مقوله فرهنگ و داشتههای آن عنصری قابل توجه در جهان است که میتواند فارغ از نقد و توضیح، در مقابل راهکاری هم بر اساس داشتههای خود به جامعه بدهد تا اینکه انسان هر راهی را به اشتباه نرود.
نمایش «ورود خانمها ممنوع» بدون شک از جمله آثاری است که از بطن جامعه و مسائل آن خبر میدهد. مسائلی که روزانه همه انسانها با آنها سر و کار دارند و حتی در مواقعی درگیر آن میشوند. ضرورت حس کردن اتفاق و تسری دادن آن به مخاطب این مزیت را دارد که او از ابتدا با اثر همراه شده و در مواقعی خود را با شخصیتهای اثر در یک جا میبیند. البته شاید حس همذات پنداری هیچگاه در طول نمایش به سراغش نیاید اما مسائل مطرح شده را به خوبی درک میکند، زیرا هر روز با یک شکل از موضوعهای مطرح شده برخورد دارد. در واقع کاربرد جهان متن این نمایش قصد دارد که نگاه و روایت خود را در به روزترین حالتی که میتواند به مخاطب خود ارائه کند تا همه چیز در این جهان کوچک به پایان برسد و فردایی دیگر با نگاهی متفاوت آغاز شود. البته این نگاه در پرورش نقش و درون شخصیتها نیز اتفاق افتاده است و آنها بر اساس محتوای شخصیتی که آن را ایفا میکنند سعی کردهاند ما به ازاهای قابل توجهای باشند تا در کلیت نمایش همه چیز باورپذیر جلوه کند، زیرا قصد و نیت یک اثر اجتماعی تصحیح و تعدیل یک رفتار یا خواسته است که از ثمره آن روزگاری بهتری پدید آید.
موقعیت مکانی در این اثر یکی از کارکردهای مهم به شمار میآید، زیرا تمام کنشها و واکنشها در آن مکان یعنی توالت عمومی متبادر میشود. شاید بتوان گفت موقعیت مکانی که نویسنده اثر آن را انتخاب کرده است یکی از مکانهایی است که از هر جنس انسان که مردم به آنجا وارد و یا از آنجا خارج میشوند و به شکلی تنها جایی است که تبعیض و تفاوت در آن کارساز نیست. حال شخصیتها با قرار گرفتن در این محیط و بر اساس تعریفی که برای شخصیت خود دارند وارد صحنه شده و شروع به برون ریزی میکنند. در واقع این شخصیتها از درون خود، نداشتهها، کمبودها و تا اندازهای جهالت خود داشتههایشان بیرون میریزند و بر خلاف باور عقلانی بر سر جامعه خود فریاد میکشند. دیدگاه و جهان بینی اثر جهت درستی را برای انتقال دادههایش به مخاطب در پیش گرفته است، زیرا باورپذیری بدون شک با طرح مسائلی که در آن انسان نقطه ابتدا و انتها است موثر خواهد بود. ساختار اپیزودیک این نمایش هم سبب شده است که با ورود و خروج هر شخصیت نیروی تاکیدی که بر سوژههای اجتماعی وجود داشته دارد تا مخاطب از تفکر و واکاوی موضوع جدا نشود. زیرا مخاطب در این نمایش به شکل کاملا مشهود و واضحی در مقام شاهد قرار گرفته تا اوضاع و شرایط را بررسی کند و در آخر بگوید که این پرداخت نمایشی به مذاقش خودش آمده یا خیر. جهان اثر بیشتر از موقعیت پیروی میکند زیرا شخصیتها با قرار گرفتن در آن توالت عمومی است که با اتفاقی روبرو شده و نسبت به آن واکنش نشان میدهند. لذا با نکاتی که به آنها اشاره شد باید گفتکه این اثر هرگز قصد سیاه نمایی، توضیحات واضحات، قضاوت، شرح راهکار ندارد، بلکه سعی دارد که محتوای اثر را با کارکردهای واقعی و به دور از فرمهای سرگرم کننده به کسانی که با او همراه شدهاند نشان بدهد و کارش را به اتمام برساند.
حال یکی از مواردی که سبب میشود حس باورپذیری به خوبی قابل درک باشد فضاسازیهای مناسب در نمایش است که این مورد هم بر اساس شاخص موقعیت پدید آمده است. با این توضیح که واقعگرایی بعنوان اصلیترین نکته و دارایی جهان اثر به شمار میآید، زیرا شخصیتهایی که مخاطب روی صحنه میبیند بعنوان نمونههای عینی خطاب خواهند شد. از طرف دیگر این واقعگرایی، شیوه اجرایی اثر و حتی میزانسنهای کارگردان را نیز تحت شعاع خود قرار میدهد تا بازتاب نگاه شخصی کارگردان اثر که بیشک خودش شخصی واقعگرا است را به نمایش بگذارد. البته شاید واقعی دیدن و فاصله گرفتن از زیباییهای گوناگون یا موقتی جهان کمی ذهن را خیالانگیز کند اما گاهی لازم است، زیرا که انسانها همیشه مفسر، محقق، دانشمند و... باقی نخواهد ماند.