رضا بهرامی در گفتوگو با ایرانتئاتر بیان کرد
بعد از گذشت این همه سال، باید تئاتر ملی و ایرانی داشته باشیم
ایرانتئاتر: نمایش های اجتماعی همواره به دلیل مسائلی که درباره مسائل روز اجتماعی مطرح می کنند مورد توجه منتقدان، مردم و اهالی تئاتر بوده است. رضا بهرامی به همراه کهبد تاراج موسس گروه تئاتری نزدیک هستند و در کارهایشان رویکرد اجتماعی به طرز درست و رئالیستی بیان می شود.
همین حوالی روایتگر چالشهای فردی بین اعضا یک خانواده متوسط شهری درباره ارث پدری است. همین حوالی به نویسندگی کهبد تاراج و کارگردانی رضا بهرامی با پیام حمایت از تئاتر مستقل و ایرانی تا ۲۱ آذرماه، هر شب ساعت ۱۸ در تماشاخانه مهر حوزه هنری روی صحنه رفته است. این نمایش ششمین همکاری رضا بهرامی و کهبد تاراج در گروه تئاتر نزدیک است؛ گروهی که تنها دغدغه اصلی و مهم شان خود ماهیت تئاتر است. همین دغدغه باعث شده این دو نویسنده و کارگردان جوان تئاتر، پس از اجرای آخرین نمایش خود به کارگردانی تاراج و بازی و مدیریت تولید رضا بهرامی، تازهترین اثرشان را در تماشاخانه مهر به روی صحنه ببرند. بهرامی پیش از این نمایشنامه بیست متری را به نویسندگی کهبد تاراج روی صحنه برده است و در نمایشهای جوادیه، عبدل میمون، سوگواری قبل از مصیبت، لات پاکوتاه و عکس خانوادگی با یکدیگر همکاری داشتهاند. نمایش همین حوالی قالب اجتماعی دارد و در خلاصه داستان آن آمده است: حاجکاظم سرباز در حال مرگ است و دو روز مانده به تحویل سال جدید اتفاقات متعددی در خانواه اش رخ می دهد. امیر عدلپرور، حمیدرضا ملاحسینی، احسان مجیدی، فهیمه معین، روژینا ابراهیمی، کامبیز نیکآمیز، حانیه حافظی و نوشین میناییفرد در این نمایش به ایفای نقش میپردازند. دیگر عوامل همین حوالی عبارتند از: حمیدرضا ملاحسینی: طراح صحنه و لباس، شایان کیانی: طراح پوستر و بروشور، رضا بهرامی: طراح نور، هادی فکری: طراح گریم، معصومه جاوید و مسعود قرباننژاد: مجریان گریم، مینا ترکمن: دستیار کارگردان، امیرحسین نوحنژاد: مدیر صحنه و اجرا، پوریا خوشبین: منشی صحنه و احمدرضا حجارزاده: مدیر روابطعمومی و امور رسانه. با رضا بهرامی در باره اجرای نمایشش گفت وگویی داشته ایم.
آیا در شرایطی فعلی که گروه های تئاتری دیگر فعالیت جدی و پیوسته ای ندارند؛ اجرای نمایشهای متعدد در کنار کهبد تاراج در گروه تئاتری نزدیک برایتان چه ویژگی هایی دارد؟
تئاتر در قالب گروه و کار تیمی معنا و هویت پیدا میکند. شما وقتی گروه منسجمی داشته باشید به طور حتم شناخت عوامل گروه از یکدیگر باعث می شود بتوانید بهتر کار کنید. موقعی که گذشته را نگاه می کنید و به گروههای بزرگ تئاتری که در دهه هفتاد و هشتاد فعالیت داشتند متوجه می شوید چه تولیدات منسجم، استاندارد و خوبی در آن سالها روی صحنه اجرا شده بود. در این کارها تفکرات بهتری دیده می شود و گروه به رسالتهای هنریش پایبند است. اغلب بزرگان و مبدعان سبک های مختلف تئاتری از قبیل برشت و در ایران گروه تئاتر ملی و گروه کارگاه نمایش و غیره خیلی درست و هدفمند کارشان را در پناه داشتن یگ گروه حرفه ای انجام دادند.
در اغلب نمایشهای اجرا شده توسط گروه نزدیک مثل کارهای شما و کهبد تاراج رویکرد اجتماعی واکاوی احوالات طبقه متوسط جامعه دیده می شود. این نوع نگاه برآیند چه مسائلی است؟
هنری متعالی و پویا است که به مشکلات دور و اطرافش و در سطح جامعه بپردازد. دغدغه ما در گروه و کهبد تاراج به عنوان نویسنده به خوبی در این آثار مشهود است و علاقه دارد دغدغههای اجتماعی خودش را به چالش بکشاند. این نوع تفکر تاراج با من همسو است و در نمایش قبلیم(عکس خانوادگی) که چند مدت پیش در سنگلج بر اساس متنی از زنده یاد استاد محمد اجرا شد. همین دغدغه اجتماعی نویسنده برایم جذابیت داشت و متن را برای اجرا انتخاب کردم.
در این نوع آثار ردپای نمایش ایرانی هم قابل دیدن است؟
خیلی مهم است که نمایش های ایرانی اجرا کنیم و یا دست به قلم بشویم و مسائل و چالش های پیرامونمان را بنویسیم و کارگردانی هم روی صحنه ببرد. درست است که ماهیت و ریشه اصلی تئاتر از غرب است؛ اما باید تلاش کنیم که بعد از گذشت این همه سال باید تئاتر ملی و ایرانی داشته باشیم.
آیا نمایش همین حوالی تمام ویژگی های یک نمایش ایرانی را دارد؟
بله، تمام شخصیتها کنشهایشان منطقی و قابل باور است و در دور و اطرافمان حضور دارند. بیشترین چالش هایی که در هر جامعهای وجود دارد متعلق به طبقه متوسط است و با یک مسئله اقتصادی و افزایش قیمتها زندگیشان نوساندار می شود و مشکلاتی برایشان رخ می دهد. بنابراین رفتن به سراغ این طبقه اجتماعی دراماتیکتر است. البته این حرف به این معنی نیست که طبقه مرفه دغدغهمند نیست؛ آنها هم مشکلات خاص خودشان را دارند که جنسش چیز دیگری است. قشر متوسط و رو به پایین جامعه همواره در معرض آسیب و چالش قرار دارند. قصه نمایش ما هم به این مسئله می پردازد. پدر این خانواده که دچار بیماری است و از خانه غیبت دارد. با نبودش انسجام خانواده از بین رفته و به دلیل چندگانگی نظرات فرزندان خانواده در مرز فروپاشی قرار دارد، پسر بزگ خانواده با عقدههای نهفتهاش ناگهان برافروخته می شود و حس می کند با غیبت پدرت همه چیز مال او است و صاحب قدرت شده است و باید مدام امر و نهی کند و سر دیگران داد و فریاد کند، از طرف دیگر ماجرا دختران خانواده هر کدامشان دچار ناملایماتی هستند و می خواهند خودی نشان بدهند و در این شرایط، اوضاع درهم و برهم است.
از نگاهی نبود پدر به عنوان ستون خانواده باعث چنین عدم انساجم و پراکندگی نظرات بین بچه ها شده است؟
بله، در هر خانواده ای در هرجای دنیا و به خصوص جوامع شرقی پدر نقش تعیین کننده در حفظ کیان و وحدت خانواده دارد.
آیا در پروسه نوشتن متن با کهبد تاراج تعاملی داشتید؟
متن کامل نوشته شده بود و بر اساس متن، نمایش را روی صحنه بردم.
چقدر در کنار بافت دراماتیک داستان نمایش به اهمیت پرداختن به مسائلی نظیر ارثیه علاقه داشتید؟
بیس اصلی درام قضیه ارث بود و هیچ وقت این قضیه از بین نمی رود و کهنه نمی شود؛ در هر زمان و موقعیت جعرافیایی هم وجود دارد و هر وقت به سراغش بروید می توانید حرف های متفاوت و نویی را بیان کنید. در خیلی از موارد پدر زنده است و فرزندان مشغول تقسیم اموالش بین خودشان می شوند و این امر در نمایش نامه های خارجی هم دیده می شود.
نمونه کلاسیک و نام آشنایش نمایش نامه لیر شاه شکسپیر است و دختران این پادشاه در راه تقسیم میراث پدر اتفاقات متعددی را به وجود می آورند؟
بله، همین امروز هم چه در پایین و چه در بالا شهر این چالش وجود دارد؛ به همین دلیل متن نمایش همین حوالی کهنه و تاریخ مصرف دار نیست. با توجه به ویژگی های متن نمایش، نویسنده تلاش کرده کلمات مثل گونه استفاده کند و اکثر جملات بازیگران، جملاتی است که به طورت مثل در ادبیات فارسی وجود دارد.
گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی