یادداشتی به بهانه ی اجرای نمایش «همین حوالی»
فردی از جنس خودمان و دردهایی از جنس دردهایمان
ایران تئاتر- مسعود موسوی:«همین حوالی» نمایشی برگرفته از واقعیتهای نهفته در زندگی اکثریتی خاموش، صمیمانه و بی شیله پیله به اجرا درآمده است و ما از آن بی خبر ماندهایم.
همین حوالی اتفاقی زیبا و دراماتیک افتاده است که علیرغم نزدیکی از جنس همنفسی، شاید از چشمان ما دور مانده باشد.
همین حوالی ندایی آشنا با فرهنگ و هنر بومی و سنتی ما طنینانداز شده است که گوشی برای شنیدن میخواهد.
همین حوالی، بله در همین حوالی واقعیتهایی در حال بازگویی است تا به دور از هر گونه توهمی ، انسانیت نهفته را در ما بیدار کند.
همین حوالی هر روز درامی کاملاً واقعی در حال اجراست و عجیب اینکه ما به دنبال توهماتی هستیم که در قالب نمایشهایی آنچنانی ما را عوامفریبانه به خود میخوانند.
همین حوالی نمایشی برگرفته از واقعیتهای نهفته در زندگی اکثریتی خاموش، صمیمانه و بی شیله پیله به اجرا درآمده است و ما از آن بی خبر ماندهایم.
همین حوالی کارگردانی صادق و بی ریا، متنی سادهتر از خودش را دست مایه قرار داده و به اجرا رسانده است در حالی که ما در به در، در خیل عظیم اجراهای تاتری شهرمان به دنبال کمی اصالت و صمیمیت میگردیم.
همین حوالی بازیگرانی نام آشنا اما نه لاکچری و بی دغدغه از میزان مبلغ رهن و کرایه شدن هنرشان، دور هم جمع شده ا ند تا شاید بتوانند گرهای از معضلات کور بی شمار اجتماع خودمان را باز کنند و ما با بی اعتنایی در گره کور اجراهایی با بوی امضا گرفتن و عکسهایی سلفی گرفتار آمده ایم.
همین حوالی اجرایی به نمایش درآمده است که بوی زندگی را میتوان حتی از طراحی صحنه آن هم فهمید و حس کرد، طراحی صحنهای صادق و باورپذیر و ما در ناکجا آبادها فریب طراحی صحنههای میلیاردی را میخوریم که کوچکترین شباهتی با اسباب و اثاثیه زندگی واقعی هیچ کدام از مردمان صادق سرزمینمان را ندارد.
همین حوالی فردی از جنس خودمان، دردهای نا داورهایی از جنس خودمان را به چالش کشیده است و ما به دنبال آگاهی و حل دردهای ظاهراً مسکینانی از کشورهای بیگانه با خودمان، هستیم.
و بالاخره اینکه ... همین حوالی، نمایش «همین حوالی» اجرا میشود. اجرایی نه برگرفته از جملات و دیالوگهایی فاخر و پرطمطراق، بلکه برگرفته از دردهای اجتماعی و تاریخی خودمان.