در حال بارگذاری ...
امید سهرابی کارگردان «خروس لاری» :

دوره نمادگرایی به پایان رسیده است

ایران‌تئاتر: نمایش «خروس لاری» وقایع نگاری بخشی از زندگی زنان طبقه فرو دست اجتماع است که در زندگیشان دچار چالش هایی هستند و شخصیت اصلی نمایش خانم آغا است؛ زنی که قربانی شرایط پیرامونش است و در یک محیط زنانه دختران جوان را ضمن پناه دادن استثمار می کند.

فضای نمایش «خروس لاری» زنانه است و تنها شخصیت مرد اجرا، سلیم، مردی ناتوان و سردرگم و بدون هویت است و با کوچک‌ترین تهدید خانم آغا از ابراز علاقه به دختر مورد علاقه‌اش پاپس می‌کشد. کاراکتر خروس که اتفاقاً نام مردانه‌ای دارد، خسرو، شاید نماد مردانگی فروخفته مردان در زندگی خانم آغا و دختران باشد و نماد نظم و تنبیه است. عبدی دختر جوان و جسور نمایش که به واسطه رفتار سلیم رفتار عصیانگرانه‌ای دارد با شورش بر علیه خانم آغا خودش تبدیل به یک دیکتاتور می‌شود. امید سهرابی که سابقه نوشتن نمایش‌نامه و اجرا نمایش در سال‌های قبل را دارد بیشتر با نوشتن فیلم‌نامه برای کارگردان‌هایی نظیر بهمن فرمان آرا و بهرام بهرامیان در فیلم‌هایی مثل«دلم می خواد» شناخته می‌شود. نمایش «خروس لاری» به نویسندگی و کارگردانی امید سهرابی آذر و دی ماه ساعت 19:30 در سالن استاد ناظر زاده کرمانی تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه است و بازیگران آن عاطفه رضوی، نازنین بیاتی، الناز حبیبی، سوگل خلیق، سوده شرحی، مهسا ایرج پور، یاسمن ادیبی، سیمین کرامتی و امیرحسین رستمی هستند. دیگر عوامل این نمایش عبارت‌اند از: مجری طرح: نورالدین حیدری ماهر، طراح گریم: ماریا حاجیها، طراح نور: داود امیری، طراح صحنه: امیرحسین دوانی، طراح لباس: هاله بوستانی، موسیقی: وحید صابری، عکاس و طراح گرافیک: محمد صادق زرجویان، دستیار کارگردان و برنامه ریز: محمد گودرزیانی، منشی صحنه: شیما مرادی، مدیران صحنه: توحید لواسانی و آرمین گودرزی، دستیار طراح صحنه: هستی غیاثی، مشاور رسانه‌ای: فریبرز دارایی و تبلیغات مجازی: امیر قالیچی. با امید سهرابی درباره اجرای نمایش «خروس لاری» گفت‌وگویی انجام داده‌ایم.

 

آیا نمایش «خروس لاری» یک درام اجتماعی با رویکرد فمینیستی است؟

ریشه اصلی داستان نمایش «خروس لاری» اجتماعی است ولی نمی‌توانم نمایش را اثر فمینیستی بدانم؛ اما برای منتقدانی که به نمایش عنوان فمینیستی الصاق می‌کنند احترام قائلم. اثری که تولید می‌شود محل تضارب آرا است و منتقدان می‌توانند نظراتشان را ابراز کنند.

 

ایده اصلی شکل گیری داستان «خروس لاری» چگونه در ذهنتان شکل گرفت؟

نمایش نامه‌های زیادی آماده اجرا داشتم که بستر تولید آسان‌تری نسبت به «خروس لاری» داشت. می‌توانستم یک متن کمدی بسیار جذاب و پر مخاطب را برای اجرا انتخاب کنم و خیلی کم شخصیت و کم هزینه فروش بالایی هم داشته باشد. معتقدم  باید حرفم را در بستر این نمایش به مخاطب عرضه کنم. شاید الان کمی به واسطه تولید مشکل این نمایش پر شخصیت، احساس خستگی داشته باشم اما از ماحصل کارم راضی‌ام.

 

بیس اصلی داستان نمایش خروس لاری با بیس اصلی داستان الیورتوئیست دیکنز و اینکه فردی عده‌ای کودک را تحت حمایت خودش قرار می‌دهد و آنها را استعمار می‌کند شباهت دارد. چقدر تحت تأثیر این رمان داستان خروس لاری را نوشتید؟

الگوی خاص و مشخصی  از ادبیات برای نوشتن نداشتم؛ اما منکر این نیستم من به عنوان یک نویسنده تحت تأثیر رمان، داستان و فیلم‌هایی که خوانده و دیده‌ام  و در ضمیر ناخودآگاهم نقش بسته‌اند، هستم و در گاهی موارد از آن استفاده می‌کنم. البته فاگین الیورتوئیست پیچیدگی‌های خانم آغای خروس لاری را ندارد. نکته‌ای که برایم مهم بود پرداختن به رئالیست و چخوف و برشت بود. یک بخش وجودم عاشق تئاتر اپیک است و نیمه دیگرش عاشق رئالیستم و ابزرورد.

 

آیا خروس لاری را می‌توانیم نمایشی ابزورد قلمداد کنیم؟

بله، این شخصیت‌ها در سیکل بسته‌ای فعالیت می‌کند.

 

در این سیکل تکرار شونده خانم آغا نابود می‌شود و عبدی جوان جایش را می‌گیرد؟

بله، نیروی جوان جایگزین قدیمی‌ها می‌شود. از طرفی تلاش کردم در گفتار و شیوه اجرایی به تئاتر رئالیستی وفادار باشم. شخصیت‌های نمایش کاملاً رئالیستی حرف می‌زنند. هوگو هم معتقد بود که اگر می‌خواست بینوایان را به زبان آرگو بنویسد هیچ‌کسی چیزی از داستان متوجه نمی‌شد. چون علاقه به زبان شناسی دارم، مجموعه‌ای از زبان‌های آرگو را مدون کرده‌ام که روزی چاپش کنم. در کل همان‌طور که اشاره کردم عاشق تئاتر اپیکم و می‌توانید رگه‌های از تئاتر اپیک را در لایه‌های نمایش ببینید. من تلفیقی از رئالیست و ابزورد را روی صحنه عرضه کرده‌ام. همیشه این تصور را داشتم که تئاتر ابزورد شباهتی با تئاتر رئالیستی ندارد. بکت و پینتر دو تن از بزرگان تئاتر ابزورد هم در برخی از آثارشان چنین رویکردی دارند. پینتر در پیشخدمت ضمن ارائه چرخه تکرار به واقع گرایی نه از جنس متعارفش هم پرداخته است. تلاشم بر تلفیق این دو ژانر در تئاتر است و مشغول آزمون و خطا کردن در این حوزه هستم.

 

اشاره کردید که خانم آغا نسبت به فاگین آدم خاص‌تر و پیچیده‌تری است. دلیل این استدلالتان چیست؟

معتقدم اگر خانم آغا در شرایط مناسبی رشد می‌کرد بعید نبود یک آدم موفق در حوزه تحصیل و موقعیت اجتماعی باشد. کسی که می‌تواند آن داستان را برای سلیم طراحی کند و از عبدی سو استفاده می‌کند تا علاقه بین آن دو نفر را از بین ببرد آدم بسیار باهوشی است؛ اما زمانی که می‌فهمد دیگر کاری از دستش بر نمی‌آید مرگش را می‌پذیرد.


بنابراین به جبر تن می‌دهد؟

بله، خانم آغا علی‌رغم پلشتی‌هایی که دارد، در کارهایش محق نیست؛ اما درکش می‌کنم.

 

آیا قهرمان نمایش خانم آغا است و یا عبدی؟

از نظر دراماتیک قهرمان عبدی است؛ زیرا داستان با او شروع و تمام می‌شود.

 

آیا استفاده از نام خروس لاری برای نمادگرایی استفاده کردید و یا جنبه جذب مخاطب داشت؟

اصلاً به نماد و نمادگرایی اعتقادی ندارم البته با استعاره موافقم و در خروس لاری استعاره‌های زیادی وجود دارد؛ معتقدم دوره نمادگرایی به پایان رسیده است. می‌شود وقایع رخ داده در نمایش را تفسیر کرد.

 

تصویر خاکستری و سترونی از مردها در نمایش ارائه کرده‌اید؟

در خروس لاری شخصیت منفی نداریم.

 

آیا به سلیم بابت کارهایش حق می‌دهید؟

نه به او و نه سایر شخصیت‌ها حق نمی‌دهم؛ اما آنها را بابت کارهایی که انجام داده‌اند درک می‌کنم. سلیم هم قربانی شرایط پیرامونش است.

 

گفت‌وگو از احمد محمد اسماعیلی




نظرات کاربران