گفت وگو با نسیم تاجی کارگردان نمایش «بنگاه تئاترال»
بنگاه تئاترال صرفاً یک نمایش تخته حوضی نیست
ایران تئاتر:نسیم تاجی کارگردان نمایش بنگاه تئاترال که مبتنی برنمایش های ایرانی بهویژه سیاهبازی است بارها به عنوان سیاه باز به روی صحنه آمده است که از این میان میتوان به نمایش اپرت نیرنگ اورنگ به کارگردانی ملیکا رضی اشاره کرد
کارگردان نمایش کمدی بنگاه تئاترال بهعنوان بازیگرکمدی پیشتر در نمایشهای کمدی جعفرخان از فرنگ برگشته و خدایگان به کارگردانی رحمت امینی، شاخ نبات به کارگردانی مهدی شمسایی و الماس و شهر تارا به کارگردانی میثم یوسفی به نقشآفرینی پرداخته است؛ اما فعالیتهای نسیم تاجی تنها به ژانر کمدی محدود نمیشود او در نمایشهای آبجی به کارگردانی مهدی شاه پیری و در نمایش سفر شادی به کارگردانی محمدرضا مالکی نیز حضورداشته است. وی همچنین بهعنوان کارگردان نمایشهای مرد برهنه و مرد فراک پوش، کافیه فقط چند لحظه فکر کنی، مرغ دریایی، نامزد ویولت رابه روی صحنه آورده است.
نمایش بنگاه تئاترال به نویسندگی علی نصیریان وکارگردانی نسیم تاجی آذرودی ساعت 18 درتالار سنگلج به روی صحنه آمد ایران تئاتربه بهانه اجرای عموی نمایش بنگاه تئاترال که پیشتردرجشنواره آیینی سنتی به روی صحنه آمده بود گفتگوی صمیمانه ای را با نسیم تاجی انجام داد که از منظر میگذرانید:
شما پیشتر بازیگر نقش سیاه بودید و اکنون نمایشی را کارگرانی میکنید؛ که بر اساس نمایشهای سیاهبازی شکلگرفته است میخواستم دراینباره صحبت کنید گویا پدرشما نیز از هنرمندان نمایشهای سنتی است؟
علاقه من به نمایشهای ایرانی و تخته حوضی به گذشته پدرم بازمیگردد. پدر من در نمایشهای لالهزار و در تئاتر نصر، تئاتر پارس و تئاتر کسری بازی میکردند.
درباره سالهای پیش از انقلاب صحبت میکنید؟
هم پیش از انقلاب وهم اوایل انقلاب. کودکی من تا جایی که یادم میآید در تئاتر پارس، تئاتر نصر، تئاتر کسری و تئاتر دماوند که روبروی بیمارستان بوعلی است گذشته است.
بهعنوان بازیگر هم درصحنه حضور داشتید؟
نه اصلاً پدرم مخالف بود بااینکه وارد این حرفه شوم من خیلی علاقهمند بودم چون همیشه از کودکی برایم نمایشهای ایرانی جذاب بود. پدر من وقتی علاقه من نسبت به نمایش سنتی را دیدند گفتند باید درس بخوانید چون من همینجوری به شما اجازه نمیدهم وارد این حرفه بشوید و من مجبورشدم که دانشگاه بروم لیسانس من درزمینهٔ بازیگر ی است و کارشناسی ارشد کارگردانی رادارم. چون به نقش سیاه علاقهمند بودم همیشه دوست داشتم نقش سیاه را بازی کنم یادم میآید درگذشته به یکی ازاستادید سیاهبازی که نقش سیاه را ایفا میکردند گفته بودم میخواهم نقش سیاه را بازی کنم به من گفتند ماآنقدربدبخت شدیم که زنها میخواهند سیاهبازی کنند و من از حرف ایشان بسیار ناراحت شدم.
استاد تأکید داشتند که سیاه حتماً میبایست مرد باشد؟
بله معتقد بودند وقتیکه زن روی صحنه سیاهبازی حضورداشته باشد. این درحقیقت همان قضیه «شالمانی گل» است که ما نمایش بنگاه تئاترال را به این بانوی هنرمند تقدیم کردیم.
اندکی درباره این خانوم صحبت کنید ایشان خارجی هستند؟
نه «شالمانی گل» بانویی ارمنی و اولین بازیگر زن ایران است که میخواسته تا در نمایشهای تخته حوضی حضورداشته باشد.
آیااین خانوم قصدداشت نقش سیاه را بازی کند چون در نمایشهای تخته حوضی خانوم ها حضور داشتند؟
این تاریخی که من میگویم بسیار دورتر از آن چیزی که شما تصورمی کنید نه این خانوم نمیخواست نقش سیاه را بازی کند آن زمان زنها هنوز بازیگر تئاتر نبودند وتئاتر سعادت که در خیابان مولوی بود را به خاطر حضور این بانوی هنرمند آتش زدند؛ و من نمایشم را به این بانوی هنرمند تقدیم کردم. اگر یادتان باشد آن زمان مردها به علت ممنوعیت حضور زن ها درنمایش ناگزیر بودند نقش زنها را بازی کنند؛ و بهاینترتیب زن پوش به وجود آمد. من همیشه دوست داشتم که نقش سیاه را بازی کنم اولین بار این پیشنهاد را به یک خانوم دادم که از دوستانم بودند وایشان پذیرفتند که ما امتحان کنیم که آیا شدنی است که یک زن نقش سیاه را بازی کند و دیدیم که این آزمون رضایتبخش بود؛ و این خانوم هم چون تجربه نمایشهای تخته حوضی رانداشتند نمیتوانستند بهخوبی من را هدایت کنند. دومین بار آقای هادی حوری به من پیشنهاد داد تا نقش سیاه را بازی کنم.
ببخشید آن خانوم که اولین بار به او پیشنهاد دادید که نقش سیاه را بازی کنید. خانوم ملیکا رضی نبود؟
بله ببخشید من اسم ایشان را فراموش کردم. آقای هادی حوری درزمینهٔ نمایشهای ایرانی متخصص هستند بهخوبی توانستند من را هدایت کنند. البته من نتوانستم حق مطلب را برای ایشان ادا کنم؛ اما احساس میکنم نمایش آقای حوری آزمون مناسبی بود و احساس میکنم در این نمایش موفق بودم و متوجه شدم میتوانم نقش سیاه را بازی کنم.
بااین وجود شما در این نمایش نقش سیاه را به آقای هادی شیرمحمدی سپردید و تنها به کارگردانی بسنده کردید؟
کارگردانی برای من یک رسالت بسیار بزرگ است من بهعنوان یک دانشجوی تئاتر میگویم ما مسئول تماشاگرانی هستیم که برای دیدن نمایش مامی آیند و کارگردانی کاری نیست که شما همزمان در کنارش بتوانید به بازیگری بپردازید. شما در هنگام کارگردانی میخواهید یکچیزی را در ذهن تماشاگر به وجود آورید و چون این مسئله به نظر من بسیار مهم است. این بود که نقش سیاه که بازی کردن آن بسیار دشواراست را به آقای هادی شیرمحمدی سپردم و بسیار خوشحالم که این کاررا انجام دادم. آقای شیرمحمدی سیاهی تحصیلکرده است.
نمایش بنگاه تئاترال رانمی توان سیاهبازی دانست اما انتخاب بازیگر نقش سیاه برای این نمایش بسیار حائز اهمیت است آیا شما بهعنوان کارگردان برای انتخاب بازیگر با مشکلاتی بسیار و نبودن بازیگر مناسب مواجه نبودید؟
بله پیدا کردن بازیگر برای این نقش بسیار دشوار است باید بازیگر توانمندیهایی داشته باشد و شما بتوانید به او اعتماد کنید. به انضمام اینکه سیاه باشد. حالا سیاه شدن یک سری مسائل به خصوصی دارد سیاه باید نسبت به مسائل روز آگاه باشد بداههپرداز خوبی باشد. نگران نباشد که دیوار چهارم را مدام باید بشکند و فاصله گذاری را بلد باشد وگرنه بسیار ساده است که یک بازیگر صورتش را سیاه کند و لوده باشد ما به دنبال لوده نبودیم. مادر جستجوی سیاه بودیم. سیاهی که بتواند حرف بزند زبان تندوتیزی داشته باشد و جرئت بیان احساساتش را داشته باشد.
میخواستم بدانم شیوه کارگردانی شما چگونه است آیا برای بازیگرانتان بازی میکنید چون من زمانی که بازی برخی از بازیگران شما بهویژه بازیگر دخترقصه رامی بینم احساس میکنم که نسیم تاجی درروی صحنه حضور دارد؟
نه البته اینطور نبود شاید به خاطر اینکه شما بازی من را دیدهاید سلیقه من را بهتر شناختید من نگاه کردم به متن و آن چیزی را که دیدم همان چیزی است که شما درروی صحنه میبینید. من بازیگرانم را شبیه به خودم پرداخت نکردم آن را گونهای پرداخت کردم که هم در متن بود وهم در تمام چیزهایی که از گذشته درباره دختر قصه مکتوب نوشتهشده است البته شما میدانید که بنگاه تئاترال برخی از تیپها را پا رودی (parodie) کرده است مثلاً شما پارودی دختر قصه رامی بینید پهلوان؛ پهلوان کچل است نه پهلوان قصه این تیپها به سخره گرفتهشده است اما اگر دربازی بازیگران رنگ بازی من را مشاهده میکنید به این دلیل است که من کارگردان آن هستم.
منظورم این بود که حرکاتی رابه بازیگران آموختید که شیوهای خاصی را اجرا کنند؟
بله بعضی از صحنهها این کار را کردم.
به همین دلیل من نسیم تاجی را بر روی صحنه دیدم؟
به نکته مهمی اشاره کردید.
نمایشنامه بنگاه تئاترال در هنگام اجرا گویا تغییراتی کرده است میخواستم بدانم استاد در جریان این تغییرات بودند؟
اصلاً متن تغییر نکرده است.
در این نمایش اشاراتی به مسائل روز میشود که درنمایشنامه بنگاه تئاترال وجود ندارد؟
تحت هیچ شرایطی متن تغییر نکرده است اما بههرحال سیاهبازی است معلوم است که در نمایشنامه بنگاه تئاترال آقای نصیریان بهصف خونفروشها اشاره کردند مامی گوییم صف بی آرتی (اتوبوسهای تندرو) متوجه عرضم میشوید.
به همین تغییرات اشاره کردم؟
زمان گذشته است والان دیگر خونفروشها وجود ندارند ولی ما مجبور شدیم بخشهایی از متن را حذف کنیم.
آیا این تغییرات در متن اعمالشده است یا هنگام اجرا و بهصورت بداهه سیاه پیشآمده است یا هردو بهصورت همزمان؟
تکرارمی کنم متن بههیچعنوان تغییر نکرده است اما شوخیها بخشی از آن را من افزودم به خاطر آنکه من هم سیاه بودم وبخشی دیگر هم از ابتکارات هادی شیرمحمدی است؛ اما درباره این تغییرات جزئی که شما اشاره کردید. من به استاد نصیریان گفته بودم در متن بعضی نکات وجود دارد که ما مجبوریم بخشهایی از متن را تغییر بدهیم یا آن را حذف بکنیم و استاد هم فرمودند ایرادی ندارد. استاد من را درک میکردند. چون متن متعلق به گذشته است و برخی نکات آن با آن زمان تطابق داشته است. یا آن زمان مشکلی نبوده برخی از حرفها گفته شود اما در این دوران بیان آن دشوار است و زمان عوضشده است.
میخواستم واکنش استاد را نسبت به این تغییرات و تفاوتها بدانم؟
تفاوتی نبود اما زمانی که استاد نمایشم را در جشنواره دیدند فرمودند من دربنگاه تئاترال میخواستم حرفی را بزنم که شما و آقای هادی مرزبان نتوانستید آن حرف را بزنید؛ و من به پارهای از محدودیتها اشاره کردم و گفتم ما نمیتوانیم بسیاری از نکته ها راعنوان کنیم وایشان آنقدر بزرگوار هستند که اگر از دیدن اجرا ناراحت بودند حداقل به من چیزی نگفتند و به من مجوز اجرای عموم راهم دادند اما استاد از اینکه از دیدن نمایش من دلگیر هستند یا خوشحال شدند به من چیزی نگفتند.
متشکرم از اینکه صادقانه این موضوع را بیان کردید؟
خواهش میکنم.
شما در گفتگو باهنر آنلاین اشاره کردید که در حال حاضر مشغول به تحقیق پیرامون سیاهبازی هستید؟
به این موضوع علاقه بیشماری دارم اما منابعی ندارم منابع من در حال حاضر محدودشده است به حضور استادی مانند آقایان داوود فتحعلی بیگی، محمدحسین ناصر بخت، اردشیر صالح پور، امیردژاکام این استادی هستند که من میتوانم به آنها مراجعه کنم و با فراغ بال میتوانند پاسخ گوی پرسشهای من باشند من در حال حاضر پرم از علامت سؤال من بارها به استاد علی نصیریان مراجعه کردم که ازایشان وقت ملاقات بگیرم و استاد به دلیل بیماری همسرشان بهشدت گرفتار هستند باید به استادم کاظم شهبازی هم اشارهکنم که بسیار منبع معتبری درزمینهٔ نمایشهای سنتی هستند که در هنگام اجرای نمایش بنگاه تئاترال من را راهنمایی کردند.
تکمله:
1- نقیضه که به آن «پا رودی»فرانسوی (parodie) نیز گفته میشود و برخی نظیرهٔ طنزآمیز ترجمه کردهاند، تقلید طنزگونه از یک کار هنریِ دیگر است. نقیضه در مواردی بهقصد استهزاء و نقد اثر ساخته میشود و در مواقعی تنها هدف خنداندن است. (ویکیپدیا)
2-شالمانی گل، ملوک مولوی پری، و پری گلوبندکی از زنانی بودند که در دستههای تقلید زنانه شرکت میکردند.(ویکی پدیا)
گفتگو از هومن نجفیان