در حال بارگذاری ...
گفت‌وگوی ایران تئاتر با آرش نژادکارگردان نمایش «بیاین، دارم بابامو می‌کشم»

شخصیت‌های این نمایش برگرفته از اقشار مختلف جامعه هستند

ایران تئاتر: اصولا عنوان‌هایی که برگرفته از رفتار و برون‌ریزی بشر حاصل می‌شود نشان دهنده امیالی است که در آن نوعی هدفمندی و حتی حق‌طلبی وجود دارد. انسان‌ها در واقع با جنگ یا صلح سعی در حفظ منافع خود دارند تا بتوانند به نوعی بر روی اشتباهات خود سرپوش بگذارند. لذا اهمیت و کارکرد اصول انسانی با این حفظ شدن‌ها یا حفظ کردن‌ها فراموش می‌شود، درست اتفاقی که در جهان مدرنیته نمونه‌های بارزی از آن را در سراسر جهان شاهد هستیم.

آرش نژاد با عضویت و حضور در گروه نمایشی «پالت» در مشهد بعنوان بازیگر و دستیار کارگردان به سرپرستی حمید قلعه‌ای فعالیت خود را آغاز کرد. او در نمایش‌‌های «لیرشاه به روایت مردم کوچه و بازار» و «عصب کوبی» در مقام دستیار کارگردان و بازیگر و در آثاری چون «کشتن گربه‌ بابا فونتن یا دیگه منو صدا نزن مادر» و «مرگ یزدگرد» در گروه کارگردانی فعالیت داشته و البته بازیگر نمایش «حرفه‌ای» به کارگردانی رضا کیانیان بوده است. همچنین این نویسنده در مدیوم تصویر و قاب سینما در فیلم «دلم می‌خواد» به کارگردانی بهمن فرمان‌آرا تجربه بازی داشته است. در کارنامه این بازیگر در مقام کارگردان آثاری چون «تنها راه ممکن»، «کروکودیل» و «بیاین، دارم بابامو می‌کُشم» دیده می‌شود. قابل ذکر در جدیدترین اثر وی اقتباسی از نمایشنامه «ستوان اینیشمور» نوشته «مارتین مک دونا» توسط آرش نژاد صورت گرفته که خود تولید و کارگردانی آن را بر عهده دارد. حال به بهانه این اقتباس و تولید نمایش «بیاین، دارم بابامو می‌کُشم» که این روزها در خانه نمایش مهرگان- سالن 2 روی صحنه می‌رود با دراماتورژ و کارگردان این اثر به گفتگو نشسته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

 

ضرورت اینکه در نمایش‌های این روزها باید از نمایشنامه‌های قابل توجه اقتباس صورت بگیرد چیست؟ دلیل این کارکرد چه مزایایی می‌تواند به همراه داشته باشد؟

ضرورت انتخاب نمایشنامه‌های قابل توجه به علت این است که در واقع اسم خودش روی آن است، قابل توجه. عنوانی که برای مخاطب قابل قبول است. نمایشنامه‌هایی که در آن دغدغه و حرفی دارد هرگز چیزی عجیب نیست، باتوجه به اینکه اغلب افرادی که دوستدار و خواستار نمایشنامه‌های قابل توجه هستند به طور حتم دارای دغدغه و در واقع اصول خاصی هستند. با اشاره به اینکه شاهد متن و نمایشی هستند که فکر می‌کنند در آن متن با توجه به بینش و شیوه‌های ذهنی می‌توانند آن هدف را به نمایش در آورند. لذا در نمایشنامه جدید که اقتباس می‌شود شاید طرز تفکر جدید و درستی را به مخاطب بدهند، اما بیشتر این انتخاب‌ها و این اتفاق براساس این صورت می‌گیرد که نمایشنامه‌ها دارای ساختار، اصول درست و یک پارچه هستند.

 

آیا این تصمیم می‌تواند سبب شود که در مدیوم تئاتر مسائل اجتماعی سبب تاثیرگذاری بیشتر در ذهن مخاطب شکل بدهد؟ اهمیت این موضوع بیشتر تحت تاثیر مخاطب است یا هنرمندان تئاتر؟

مسلما نظر هر دو طرف چه مخاطب و چه هنرمند تئاتر مانند حضور تماشاگر در سالن بر روی هنرمند تاثیر می‌گذارد. حال این قضیه تاثیر بسزا و بیشتری بر مسائل اجتماعی و اتفاق‌های پیرامون آن بر روی ذهن مخاطب و بالا بردن آگاهی او انجام می‌دهد. با این توضیح که شاید حتی کمی مخاطب را تشویق به فکر و مطالعه بیشتر درباره مسائل اجتماعی قبل از زمان خودش و نیز در زمان حال و دوره اکنون انجام بدهد.

 

علت آنکه شما از نمایشنامه «ستوان اینیشمور» نوشته «مارتین مک دونا» اقتباسی را ترتیب داده‌اید چیست؟ در این اقتباس بیشتر مسائل اجتماعی را در نظر گرفته‌اید یا داشته‌های دراماتیک آن؟

علت اصلی انتخاب این متن بیشتر از روی ترس بود، ترس از متن و نوشته‌های مارتین مک دونا و البته با یک نظر شخصی می‌توانم بگویم این متن شاید بهترین متن مارتین مک دونا باشد. لذا اصولا انتخاب متن‌هایی که من آن‌ها را اقتباس، تولید و تصمیم بر اجرا بردن آن نمایش می‌کنم متن‌هایی هستند که از آن ترس دارم و نه متن‌هایی که برای من و یا دیگران لذت بخش است. همان‌طور که این قضیه درباره نمایش «کروکودیل» که نوشته محمد مساوات رخ داد. اما در مورد مسائل اجتماعی یا دراماتیک آن نمی‌توان به طور قطع و با یقین گفت که بر روی کدام یک از آن‌ها بیشتر تمرکز داشته‌ام. در واقع در این نمایش سعی بر آن شده است که هر دو اتفاق را با هم و به طور متوازن پیش بگیرم و بیشتر مسائل اجتماعی را در غالب داشته‌های دراماتیک قرار بدهم.

 

اهمیت آنکه طنز تلخی را که در ساختار اصلی وجود دارد در بستر روایی اثر آورده‌اید تحت تاثیر چه نکاتی است؟ آیا این نگاه برگرفته از تشریح جهان متن است یا شیوه اجرایی؟

بیشتر این اهمیت پیرو اتفاق و طنز تلخ در تشریح جهان متنی صورت گرفته است. البته این روش به من و گروه اجرایی کمک کرد که در شیوه اجرایی خود و در بستر اثر از متن و نگاه تلخ گونه و در عین حال واقع بیان کردن آن به سمت و سوی فضایی طنز گونه رفته و از آن کمک بگیریم و در اثر پیاده کنیم. لذا بیشتر تاثیر گرفتن از این نکات نیز در واقع همان شرایط تلخ چه در جامعه خودمان و چه تمامی جوامع است که به صورت طنز و نوعی شوخی در نظر گرفته شده است.

 

خشونت یکی از امیال انسانی است که در جهان اثر شکلی پیوسته و سیال دارد که سبب برون‌ریزی شخصیت‌ها نسبت به مسائل روز اجتماع خودشان می‌شود. آیا این طراحی را می‌توان به قوه محرک اثر نسبت داد؟

صد در صد. یکی از نقاط قوت و هدف‌های اصلی این متن نیز کاملا به این موضوع اشاره دارد. در واقع این طراحی هدفی است که مشخص است بر چه اساس به وجود آمده و برگرفته از خشونتی که در زمان جنگ به روی اهداف شخصیت‌ها تاثیر می‌گذارد. در واقع این نگاه بعنوان هدفی مشخص است اما راه آن مشخص نیست که به چه صورت رخ می‌دهد. با این توضیح که این رفتار شرح خشونتی است که می‌توان گفت اشتباه است و ما در اثر می‌بینیم که حتی شخصیت آرام و با سیاست داستان به هدف خودش به درستی می‌رسد و قدرت را به دست می‌گیرد.

 

موقعیت‌های نمایشی نمایش «بیاین دارم بابامو می‌کشم» بنابر ضرورت‌های مسائلی است که شخصیت‌ها بنابر واکنش‌های خود با آن روبرو می‌شوند. دلیل این واکنش معرف از جز به کل رسیدن یعنی از فرد به اجتماع رسیدن است؟

تمام اتفاق‌ها و رخدادهای این نمایش بر اساس یک اشتباه شخص که در واقع همان واکنش، احساسی بودن و وظیفه خود است رخ می دهد. در واقع می‌توان گفت که در این اثر تمامی واکنش شخصیت‌ها در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند و مانند پازل چیده شده‌اند تا آنها بتوانند یک اجتماع و جامعه کلی در زمان حال را با حالت‌ها و شخصیت‌های متفاوت پیش روی مخاطب نمایش بدهند.

 

شخصیت‌پردازی این اثر که بر اساس اقتباس جهان متن و اثر خود را شکل داده است باتوجه به شاخص‌هایی صورت گرفته است؟ تمرکز شما بیشتر بر باورهای درونی شخصیت‌ها بوده است؟

ما در نمایش «بیاین دارم بابامو می‌کشم» تمام تلاش خود را به کار گرفته‌ایم که  بُن‌مایه، شاکله و پایه شخصیت‌های درونی و داخلی افراد را حفظ کنیم. حال با این تفاوت که با آن تفکرات درونی، شخصیت‌های بیرونی متفاوتی را با مختصاتی متفاوت در نظر بگیریم که برای شخصیت‌های نمایش و البته مخاطب‌ها تازگی داشته باشد با این دیدگاه که از یکنواخت بودن خارج شویم. در واقع این روش سبب شده است که کلیشه‌های مرسوم از بین رفته و مانع از مقایسه نسبت دیگر آثار باشد.

 

مقوله زمان یکی از عنوان‌هایی است که مخاطب می‌تواند از طریق آن متوجه شود که شخصیت‌ها با چه دلایلی در جهان اثر حضور پیدا کرده‌اند. اهمیت این پرداخت بیشتر متوجه چه موضوعی است؟

زمان اثر با این علت و ساختار به کار گرفته شده است که ما بیشتر توجه و دقت را بر این موضوع بنا کرده‌ایم که دوران جنگ و زمان حال جزیره‌ای دور افتاده که گاهی هدف و فکر مردم آن به جنگ است. قابل ذکر است که بگویم استفاده از مقوله زمان کمک زیادی به شخصیت‌ها کرده است تا آنها نمایانگر کسانی باشند که با شکل دادن جنگ بیشتر به فکر اتفاق‌ها و منفعت‌های خود هستند. حال استفاده از فضا و زمان کمک بیشتری به شخصیت‌ها کرده است که با توجه به نقش خود آگاه باشند در کجا و چه تاریخی و چه زمانی قرار گرفته‌اند.

 

جنبه روانشناختی اجتماعی جزو نکاتی است که شخصیت‌ها را در قالبی اجتماعی مورد بررسی قرار می‌دهد. این رویکرد چه کمکی به ساختار اصلی اثر می‌کند؟

تمام شخصیت‌های این نمایش در واقع برگرفته از اقشار مختلف جامعه هستند که در یک اجتماع و دنیایی قرار گرفته‌اند که داستان با اتفاق‌های طراحی شده را پیش می‌برند و حال هر کدام از شخصیت‌ها حالت‌ها، تفکرات و شکل مختلفی دارند.

 

علت آنکه فرم و محتوا را به شکلی هم راستا در جهان اثر پیش گرفته‌اید بیشتر این تمهید متوجه ریتم است یا شخصیت محور بودن اثر؟

بیشتر سعی بر این شده است که در این اثر توجه لازم به ریتم باشد و تصورم آن است که تا اندازه‌ای از نگاه خودمان درست پیش رفته‌ایم. در واقع تلاش من بر این بوده است که فرم و محتوا را به شکلی هم راستا و به نوعی پیش رونده یکدیگر باشند. لذا با این نظر که هیچ‌ یک از آنها بر دیگری غلبه نداشته و بیشتر یا کمتر نباشد، بنابراین در ابتدا محتوای کلی و درآمد اثر و سپس فرم کلی را در نظر داشته‌ایم.

 

طراحی صحنه این نمایش کمک زیادی به تغییر موقعیت مکانی جهان اثر دارد. آیا این نگاه کارکردش در روند تشریح جریان دراماتیک نمایش است و یا بازخوردهایی که می‌توانید از مخاطب در مقابل اثر داشته باشید؟

نمی‌توان به طور قطع گفت یکی از این دو کارساز است، بلکه طراحی صحنه و دکوری که چیده می‌شود در واقع هم زیبایی بصری برای مخاطب و نیز عدم خستگی را در نظر دارد. لذا دراماتیک بودن اتفاق و رخداد که مخاطب با آن ارتباط برقرار می‌کند به باورپذیری او یاری می‌رساند.

 

در کارگردانی اثری که رویکردی اجتماعی توام با شاخص‌های فردی و جمعی است چه نکاتی را مدنظر قرار داده‌اید؟

تفکر و دیدن اتفاق‌های اطراف برایم حائز اهمیت بود. در واقع باید گفت تمامی اتفاق‌ها بر اساس اشتباه است، اشتباهی که در کنار هم نوشته و چفت و بست شده‌اند. لذا تمامی افراد و شخصیت‌های فردی و جمعی این رفتار و رویکرد را انجام می‌دهند و بعد از اینکه اتفاق‌ها پیش می‌آیند به آن فکر می‌کنند که چه وقایع ناگواری به وجود آمده است.

 

گفت‌وگو از کیارش وفایی




مطالب مرتبط

نظرات کاربران