در حال بارگذاری ...
...

به نظر برهانی مرند، مرغابی وحشی با توجه به متن‌های خوش ساخت زیادی که پس از این متن خلق و اجرا شده‌اند، چندان ساختار محکمی ندارد. همین نکته باعث شده او و پارساخو، دست به کار شوند و ساختار تازه‌ای را بر درام ایبسن بپوشانند

به نظر برهانی مرند، مرغابی وحشی با توجه به متن‌های خوش ساخت زیادی که پس از این متن خلق و اجرا شده‌اند، چندان ساختار محکمی ندارد. همین نکته باعث شده او و پارساخو، دست به کار شوند و ساختار تازه‌ای را بر درام ایبسن بپوشانند

رضا آشفته
نمایشنامه "مرغابی وحشی" هنریک ایبسن در هفته اول دی‌ماه، به کارگردانی نادر برهانی مرند در تالار چهارسو اجرا می‌شود. این خبر باعث شد سری به محل تمرین گروه تئاتر معاصر واقع در خیابان سهروردی، کوچه کوروش بزنیم، ‌تا از نزدیک شاهد چگونگی آماده‌سازی این نمایش باشیم. تمرین‌های این گروه هر شب از ساعت 8 تا نیمه‌های شب به درازا می‌کشد، و این جای خوشحالی است برای آنان که همین دفتر خصوصی بانی تداوم تمرین‌های آنان بدون مداخله دیگران شده است. در حالی که در محل‌‌های دولتی ساعات محدود مانع از چنین روند پیگیرانه‌ای خواهد شد. تئاتر هنر گروهی است و باید مصالح و امکانات پیوند گروهی برای فکر کردن و عمل کردن آماده باشد، تا در این سیر و سلوک جمعی در دایره خلاقیت‌های به هم گره‌خورده، اثر هنری مسیر آفرینشگرانه قابل قبولی را طی کند.
صحنه چهارم
افراد گروه در سالن مستقر هستند، و جمعی در وسط که تداعی‌گر خانه یک فرد متوسط ‌الحال است، دور هم جمع شده‌اند تا در چالشی با دیگران تراژدی کلاسیک مرغابی وحشی را تداعی‌گر باشند.
در این دقایق که مربوط به صحنه 4 نمایش می‌شود، هومن برق نورد (هالیمار)، ایوب آقاخانی (گرکرز)، الهام پاوه نژاد (جینا)، سیما مبارک شاهی (هدویگ) و سیامک صفری (سروان اکدال) مشغول بازی هستند. در این صحنه قرار است که گرکرز اتاقی را از خانواده هالیمار، دوست قدیمی‌اش اجاره کند تا در دوری از پدرش به زندگی راحتی ادامه دهد. اما جینا با این ارتباط سر مخالفت و ناسازگاری دارد. بالاخره او متقاعد می‌شود که چنین اتفاقی ممکن شود. اما این ارتباط سرآغاز باز شدن گره‌های کوری است که ریشه در گذشته و کثافت کاری‌‌های همیشگی پدر گرکرز دارد. این صحنه با بگومگوی گرکرز و پدرش ورل (کاظم هژیرآزاد) پایان می‌یابد.
استراحت
وقت استراحتی پیش می‌آید و حالا بازیگران زمانی دارند برای نوشیدن چای گرم. آن ها درباره اتفاقات روز حرف می‌زنند که چرا سهمیه انتخاب آثار در بخش چشم‌انداز تئاتر 87 کاسته شده است؟ اینکه تا چه حد محق هستند و تا چه حد نه؟! اینکه جشنواره ضوابط و محدودیت‌هایی دارد که نباید به راحتی وارد آن شد، این قاعده بازی به هر حال خیلی‌ها را پس می‌زند و باعث ایجاد ناراحتی‌هایی می‌شود. اینکه سال‌های قبل هم‌چنین اتفاقاتی برای دیگران افتاده است و این یک امر کاملاً عادی است. به هر حال انتخاب 6 اثر از مجموع 48 اثر بازبینی شده نمی‌تواند چندان هم منطقی باشد و ...
گاهی از خواب‌ها و خیال‌های خود با نزدیک شدن به زمان اجرا صحبت می‌شود.
الهام پاوه نژاد خوابی را تعریف می‌کند که «در آن قرار اجرا در تالار چهارسو فسق شده و آنها باید به اجبار در تالار مولوی درندشت نمایش را اجرا کنند. آن‌ها هر چه داد می‌‌زنند، صداها پخش می‌شود و در این بین سیامک صفری تنها فردی است که مثل تمرین‌ها دیالوگ‌های خود را فراموش می‌کند و ...»
سیامک صفری که در زندگی و صحنه طنز خاص خود را دارد،‌در تعبیر خواب پاوه نژاد با اشاره به چپ بودن خواب زنان مدعی می‌شود که "تنها کسی که سر اجرا دیالوگی را فراموش نمی‌کند، من هستم،مابقی شاید دیالوگ‌های خود را فراموش ‌کنند."
صحنه پنجم
سپس نوبت به روخوانی صحنه پنج مرغابی وحشی می‌رسد. همه روی صندلی‌ها می نشینند، و حتی متن به دست دیالوگ‌های خود را می‌‌خوانند . این دیالوگ‌ها با حس‌های لازم خوانده می‌شود و اگر جایی حسی اشتباه، زیادی و یا کم است،‌برهانی مرند روخوانی را قطع و توضیحات لازم را یادآور می‌شود. آن‌ها برای بار دوم جمع‌خوانی خود را ادامه می‌دهند، تا یکبار دیگر با غلبه بر کاستی‌های روخوانی پیشین و ایجاد حس‌های مطمئن‌تر در جریان ماوقع موجود در این صحنه و ایجاد یک فضای تراژیک تلاش خود را به نتیجه دلخواه نزدیکتر سازند. در این فاصله رلینگ (علاءمحسنی)، مولویک (فرزین محدث) و خانم سوربی (افسانه ماهیان) هم وارد بازی شده‌اند.
ساعت از 11 شب گذشته که تمرین‌ها پایان می‌یابد و باز فردا شب از ساعت 8 تا نیمه‌های شب کنار هم جمع شوند و صحنه پنجم را آن قدر تمرین کنند تا میزانسن‌های نسبی آن هم قبل از اجرا در تالار چهارسو مشخص شود. البته هنوز صحنه ششم یا پایانی نوشته نشده است، و این بستگی به پایان تمام صحنه‌های قبلی دارد که برهانی مرند با تمرکز بیشتر این صحنه کوتاه را با یک جمع‌بندی مناسب تمام کند.
نادر برهانی مرند، کارگردان و دراماتورژ مرغابی وحشی به پروسه متن که از فروردین 86 آغاز شده تأکید می‌کند. او و آرش پارساخو از این موعد دست به کار شده‌اند، تا بر پایه جلب توجه مخاطب امروز قرن بیست و یکمی، این متن را برای صحنه بازنویسی کنند. متنی که طولانی است و از زبانی غیرکارآمد برخوردار است و روانشناسی شخصیت‌ها و روابط آن‌ها نیاز به یک بازنگری اساسی دارد، تا آن شرایط برای امروز قابل تفهیم باشد. متنی که به قول برهانی مرند، سخت، پت و پهن و نخ نماست و آنان مجبور شده‌اند فقط با اتکای به جرثومه دراماتیک متن تغییرات اساسی را در متن ایجاد کنند و با محور قرار دادن تلخیص متن و کاستن از زمان طولانی آن در این راه راحت‌تر تن به تغییرات بدهند.
از سوی دیگر زبان ترجمه ها مشکل و زبان رفتاری شخصیت‌ها هم با جزییات روانشناسی امروز همخوانی نداشت،‌بنابراین گروه نویسندگان از پس غلبه بر این نقص‌های معمول در متن بازنویسی برآمده‌اند، تا تماشاگر امروز با خیال راحت خط اصلی قصه را پیدا و آن را دنبال کند.
یکی دیگر از موارد موجود در متن تازه هم، انطباق متن با عرف جامعه امروز ماست. به نظر برهانی مرند، مرغابی وحشی با توجه به متن‌های خوش ساخت زیادی که پس از این متن خلق و اجرا شده‌اند، چندان ساختار محکمی ندارد. همین نکته باعث شده او و پارساخو، دست به کار شوند و ساختار تازه‌ای را بر درام ایبسن بپوشانند و در مجموع یک روایت جدید از قصه ایبسن را در صحنه به تماشا درآورند.
در ساختار جدید از ذهن هدویگ که زنده مانده است، روایت گرکرز (دوست پدر) و جینا (مادر) از طریق نامه‌هایی که از آن‌ها در دست است، شنیده و دیده می‌شود.
گروه تئاتر معاصر در مرغابی وحشی متشکل از چهار دستیار کارگردان-هادی عامل،‌ آرش پارسانو، آزاده انصاری و افسانه ماهیان، ‌منوچهر شجاع (طراح صحنه)، پریدخت عابدین‌نژاد (طراح لباس) و امیر قربانی (آهنگساز) است که از سه ماه قبل تاکنون در تدارک آماده‌سازی مرغابی وحشی بوده‌اند. با توجه به ناملایماتی که در تغییر اجرای کوشک جلالی نقش داشت و مشخص نبودن زمان قطعی اجرا به دلیل بازسازی مجموعه تئاتر شهر، این گروه درصدد برآمدند بر این اتفاقات و ناهمواری‌ها غلبه کنند، تا بتوانند گروه را با هدفمندی بالا در سر تمرین‌ها حفظ کنند. برهانی مرند با قاطعیت بر اجرای "مرغابی وحشی" در تالار چهارسو، با احتمال کمبودها و نواقص موجود در سالن، تأکید می‌کند.
این کارگردان علت بودن 4 دستیار در گروهش را بهره‌مندی از این افراد در زمان تحلیل‌ها و موارد اجرایی ذکر می‌کند، افراد گروه آن‌قدر درهم تنیده‌اند که ضوابط کاری آن‌‌ها در ارتباط همدلانه و صمیمانه آنان تعریف و اجرا می‌شود. همین افراد گروه بودند که به راحتی توانستند بر ناملایمات غلبه کنند تا امروز شاهد آماده شدن نمایش خود برای اجرای عمومی باشند، در صورتی که علیرضا کوشک جلالی با عقب افتادن زمان اجرایش، گروهش از هم گسست و نتوانست برای بقای آن کار یک برنامه دیگر را تدارک ببیند.
تمام عوامل فنی در تدارک آماده‌سازی لباس،‌ دکور، گریم، نور و افکت هستند. امیر قربانی هم در حال همفکری با گروه است، تا موسیقی کار را بسازد ولی تا الان به نتیجه قطعی نرسیده‌اند.
آنچه نادر برهانی مرند از مرغابی وحشی ایبسن تدارک دیده است، ‌بیشتر با توجه به زندگی بوده است تا آن که بخواهد به نگاه استعاریک و چندلایگی آن توجه داشته باشد. البته هنوز هم تاویل‌های گوناگونی برای افراد علاقه‌مند به این موضوعات موجود هست،‌ تا ضمن لذت تراژیک، برداشت‌های بازی نیز برای تماشاچیان فکورتر موجود باشد، او از پیچیدگی پرهیز می‌کند و در عین حال تا حدی هم این امکان را در اختیار تماشاچی می‌گذارد تا ذهن و تخیلش را در زمان اجرا برای دریافت بیشتر به کار گیرد. اگر هم پیچشی در کار دیده می‌شود به دلیل رعایت نکات زیبایی‌شناسانه اثر است.
تماشاگر عام و خاص
گروه تئاتر معاصر در تمام نمایش‌هایی که تا امروز به صحنه آورده است، به تماشاگر ساده و عام و همچنین تماشاگر خاص و روشنفکر اندیشیده است. ‌در نمایش قبلی این کارگردان که از آرتور میلر و مرگ دستفروش وام گرفته شده بود، با آن که به ظاهر نمایش پیچیده نشان می‌داد،‌ اما همه چیز در لحظه قابل تفهیم و درک و دریافت بود. همین تجربه این بار به شکل دقیق‌تر در اجرای مرغابی وحشی رعایت شده است.
برهانی مرند معتقد است که متن‌های جاودانه همیشه قابلیت اجرا دارند و ما باید با دراماتورژی نوین از پس خلق دوباره این آثار برآییم. بنابراین گروه تئاتر معاصر با چنین رویکردی در کنار آثار تألیفی، به دنبال اجرای متن‌های شناخته شده جهانی است.
لازم به ذکر است، نادر برهانی مرند و آرش پارساخو در مراجعه به اردک وحشی، با ترجمه اصغر رستگاری و مرغابی وحشی با ترجمه یدالله آقاعباسی و متن اصلی ایبسن، به بازنویسی متن پرداخته‌اند. این نمایشنامه پس از دو دوره درام‌های تاریخی و واقع‌گرایانه،‌ جزء متن‌های دسته سوم یا نمادگرایانه است. اثری که بنابر نظر بسیاری از منتقدان مطرح جهان بزرگ‌ترین اثر ایبسن نیز بوده است. این اثر تنها نمایشنامه‌ای از ایبسن است که در طول تمام صحنه‌های آن سمبل اصلی (مرغابی وحشی) حضور دارد و مخاطب را یاری می‌کند تا هیچ گاه حتی یک لحظه هم از توجه به زندگی در هم شکسته انسان‌هایی که زندگی وحشی و طبیعی خود را فراموش کرده‌اند‌، غافل نشود.