کامیابی مسک، تویسرکانی و خچومیان از «برفک» میگویند
دکتر احمد کامیابی مسک، شاهرخ تویسرکانی و آندرانیک خچومیان سه تن از اهالی ادبیات هستند که پس از تماشای «برفک»، دربارهی این نمایش میگویند.
به گزارش ایران تئاتر، نمایش «برفک» نوشته و کار جواد عاطفه که در تالار سایه تئاتر شهر روی صحنه میرود، از سوی هنرمندان، نویسندگان، شاعران و اهالی اندیشه، مورد توجه ویژه واقع شده است که میتوان از دکتر احمد کامیابی مسک، شاهرخ تویسرکانی و آندرانیک خچومیان نام آورد که نگاه خاصی به نمایش «برفک» داشتهاند:
دکتر احمد کامیابیمسک، مترجم و پژوهشگر صاحبنام تئاتر: جواد عاطفه را از سالهای پیش میشناسم. همیشه کارهایش بینظیر و غیرقابل تقلید است. فعالیتهای زیادی که تا الان داشته، بسیار مرتبط با مسائل اجتماعی و مفید بوده است. نمایش «برفک»، نمایشی خاص و گویای احوالات زمان ما و مردم ماست.
شاهرخ تویسرکانی، روزنامه نگار باسابقه هم در مرور آثار عاطفه در سه سال اخیر میگوید: نمایشهای جواد عاطفه، هربار درخشانتر، کاملتر و پختهتر میشود و با کنایههای روشنتر و صریحتر مسائل اجتماعی را بیان میکند. به خصوص در نمایش «برفک»، حرف دل همه آدمهایی که سالهاست نمیتوانند حرفهای خود را به زبان آورند، گفتهمیشود. مهاجرت، مسئله فراگیری در اجتماع است و تاکنون، چند میلیون نفر از کشور مهاجرت کردهاند و چندین میلیون نفر هم در ذهن خود مهاجرت کردهاند و تنها فیزیک آنهاست که در اینجا زندگی میکند. باید این نمایش را همهی ما که در این روزگار و در این سرزمین زندگی میکنیم، ببینیم.
به جز این نوع از نگاههای جامعهشناسانه و به اصطلاح تماتیک به نمایش «برفک» نگاه دیگری هم به این نمایش وجود دارد:
آندرانیک خچومیان، نامآشناترین مترجم نمایشنامههای زبان ارمنی از زاویهای دیگر و از منظری نوستالوژیک به این نمایش نگاه کرده است:
«یادم میآید نوجوان که پودم پدر خدابیامرزم به صورت قسطی یک تلویزیون بلر خرید. تلویزیون را آورد خانه و من و برادر و خواهرم که از من کوچکتر بودند از خوشحالی در پوست خود نمیگنجیدیم و از خوشحالی ورجه وورجه میکردیم. سرانجام تلویزیون را نصب کردیم. روشن که شد دیدیم کل تصویر برفک است. حال ما گرفته شد. جلوی تلویزیون نشسته بودیم و پدر داشت با آنتن ور میرفت. نشد که نشد. برفک بود و برفک. همان دانههای سفید و سیاه منظورم است. اما «برفک» جواد عاطفه پر از رنگ است. حالا نه صرفا رنگهای شاد، اما رنگ دارد. رنگ غربت، رنگ مهاجرت یا فرار از زادگاه. اجراهای جواد عاطفه را قبلا هم دیده بودم اما «برفک» یک سر و گردن از دیگر کارهایش بالاتر است. مونولوگی زیبا که باید با دقت دید و گوش کرد، آن وقت است که متوجه میشوی که عجب قلمی دارد این او! من در مطلبی که درباره مجموعه داستان «دیوارهای بلند گورستان شهر ما» یکی از مجموعه داستانهای جواد عاطفه نوشته بودم، تاکید کرده بودم که نویسندهی پرتوانی پا به عرصهی ادبیات گذاشته که امید زیادی به موفقیت او هست. حالا در «برفک» بیشتر به آنچه گفته بودم اعتقاد پیدا کردم. «برفک» در فضای محدودی با نورپردازی بسیار زیبا اجرا میشود. نور آبی که خیلی حرفها دارد و آن نوار زرد رنگی که همچون مرز گاهی خود را به رخ میکشد و گاهی همچون تازیانه بر ذهن و روح ما ضربه میزند. بازی عاطفه پاکبازنیا مانند گذشته خوب و باورپذیر است؛ اجرای مونولوگ و تماشاچی را تا پایان با خود همراه کردن، دشوار است؛ ولی عاطفه به خوبی از عهدهی این کار بر آمد. دیدن «برفک» را به دیگر دوستان پیشنهاد میکنم و امیدوارم آنها نیز چون من از دیدنش و شنیدنش لذت ببرند.
نمایش «برفک»، کار جواد عاطفه با بازی عاطفه پاکبازنیا، تا 18 بهمنماه رأس ساعت 20 در سالن سایهی تئاتر شهر روی صحنه میرود. روزبه حسینی طراح نور، مهدی فاتحی طراح پوستر، سهند بهادری طراحِ صدا و طراح صحنه و لباس «برفک»، جواد عاطفه است. گفتنی است مجری طرح این نمایش، گروه فیلم و تئاتر «وَ ناگهان» و سامانهی فروش بلیت نمایشِ «برفک»، تیوال و گیشهی تئاتر شهر خواهد بود.