نگاهی به نمایش «کلفتها» به کارگردانی دریا دریایی
تنها درک شرایط موجود نقشه راه انسان امروز است و دیگر هیچ
ایران تئاتر، کیارش وفایی: لزوم برقراری ارتباط و پیش آوردن اتفاقهای جهان و انسانها در گرو شکل گرفتن کنش و واکنشها ترتیب داده میشود. اهمیتی که اگر وجود نداشته باشد نمیتوان از ماجراهایی که رخ میدهد آگاه شد و یا آنها را به سوی هدفی هدایت کرد. بنابراین باید گفت این نظم خودخواسته و یا ناخواسته پیرو کالبدی تعیین شده پیش میرود که یک لازمه مهم برای دانستن و کشف کردن است.
جهان هستی و جوامع بشری بعنوان کانون یا مرکزی هستند که انسانها در آن با آموختن قوانین و یا دانستنهایی مسیر زندگی خود را پیش میگیرند تا بتوانند از آنچه که در ذهن پرورش میدهند دستاوردی را کسب کنند. حال این اتفاق برگرفته از نیازهایی است که گاهی در جهت بهبود شرایط و گاهی در جهت تغییر رویکرد طرف مقابل مورد استفاده قرار میگیرد تا نتیجهای مشخص را رقم بزند. بنابراین لازمه وجود عمل و عکسالعمل، دو عنوانی هستند که از کوچکترین تا بزرگترین خواسته را تحت تاثیر قرار میدهند که هر چیزی تعریف مشخص از خود ارائه بدهد. لذا تفاوت ندارد که آن خواسته به سوی صلح و آرامش سوق پیدا میکند و یا جنگ و ویرانی را به وجود میآورد. حتی این دو عنوان کلیدی و موثر امیال انسانی چون خیر و شر را نیز به خود وابسته کرده است به طوری که انسانها بر مبنای آنها یکدیگر را مورد ظلم و یا مهربانی قرار میدهند با این پیش شرط که آن شخص چه مزایا و چه معایبی میتواند برای افراد دیگر داشته باشد. در واقع سر منشا مسائل مهم جهان از تصمیم انسانها نشات میگیرد که آن تصمیمها تمام و کمال در ابتدا به نیاز و سپس به نتیجهای که حاصل میشود ارتباط دارد. گاهی یک بغض و یا یک لبخند میتواند آن قدر موثر عمل کند که ثمره ارتباط بین دو کشور و جهان دچار دگرگونی و تغییر شود. نمونهای از این تعریف به جنگهای جهانی و یا توسعه یافتن کشورها مربوط است که امیال انسانی آنها را با دیدگاهی مشخص و هدفمند پیش آورده است. حال تفاوتها در این مجال نشان دهنده یک تصمیم فردی یا جمعی هستند که انسان معاصر در صدر این ملاک قرار دارد.
نمایش «کلفتها» بیشک جزو آثاری است که در خود جهانهای کوچکی را جای داده تا بتوان از طریق ورود به آنها مسائلی را که در آن فرد و اجتماع در تقابلی نابرابر قرار گرفتهاند را به نظاره نشست. حال شاکله و اساس جهان متن این اثر به طور مسلم تحت تاثیر جامعه و مسائل آن است که انسان و امیال او را مورد بررسی و واکاوی قرار میدهد. زیرا در بستر این نمایشنامه شخصیتهای اصلی یعنی کلفتها از افراد کم بضاعت هستند که سعی دارند جایگاه خود با تمام توان تغییر داده و به سوی کمال و ترقی بروند. بنابراین آنها حاضر هستند که به هر کاری برای انتقام گرفتن از شرایط موجود خود دست بزنند حتی اگر در این راه جان خود را از دست بدهند. همان طور که اشاره شد در این اثر تمام مسائل و دادههای دراماتیک تحت تاثیر کنش و واکنشهایی طراحی شده است تا لزوم استفاده از مسائل اجتماعی بتواند در هر زمانی کارکرد داشته باشد. زیرا این مختصات و نبرد خیر و شر همیشه و تا ابد ادامه خواهد داشت. بنابراین این نمایشنامه میتواند در اغلب اوقات تابویی برای نشان دادن تمایزها، تضادها و حتی تعارضها باشد. لذا در این اثر شخصیتها حرف اول و آخر را میزنند و عملکرد آنها بعنوان معیار ارتباط در نظر گرفته میشود. حال چند لایه و چند وجهی بودن شخصیت کلفتها این قابلیت را فراهم آورده تا بتوان از چند جهت آنها را شناخت و رفتارهایشان را که با دلیل و یا از تاثیر محیط شکل میگیرد را متوجه شد. البته آنها برای آنکه از ورطه نابودی و کم دیدن شدن رها شوند و بتوانند شرایط را مهیای تغییر کنند در مقابل خانم خانه که نمونهای از جامعه بورژوازی است دست به مبارزه و توطئه میزنند. در واقع آنها برایشان انسانیت و مهربان زندگی کردن دیگر تعریفی ندارد و تنها رها شدن را ملاک خود برای زنده ماندن میدانند. حتی کلفتها به این باور رسیدهاند که تغییر هویت دقیقا همان چیزی است که نیاز مبرمی به آن دارند. بنابراین در زمان نبود خانم خانه، آنها از لباسها، وسایل و باقی داشتههای او استفاده میکنند تا برای دقایقی هم که شده به جای او قرار بگیرند و دچار تجربهای شوند که برایشان حکم یک انتقام خفیف را دارد.
شخصیتپردازیهای درست و کاربردی فضایی را پیش آورده که جهان اثر مملو از عمل وعکسالعمل و یا کنش و واکنش باشد. بنابراین عنوان بازی در بازی که در این اثر از سوی شخصیت کلفتها شاهد آن هستیم را میتوان یکی از مهمترین کارکردهای هدفمند نامید که جهان اثر را با داشتههای لازم و تاکیدی هدایت میکند تا نقطه عطف این تراژدی مدرن جایگاهی قابل تعریف و البته قابل دفاع داشته باشد. لذا باید اشاره داشت که شخصیت کلفتها آنچه که از خود به نمایش میگذارند هویت واقعی آنها نیست بلکه آنها میکوشند تا رفتاری خلاف واقع در زمان حضور خانم خانه با او داشته باشند و در زمان نبود او، هویت واقعی و آن افسارگسیختگی که شرایط موجود برایشان پیش آورده را برونریزی کنند. حال این رفتار دقیقا مشابه و نمونه رفتارهایی است که در این روزها سراسر مردم جهان از آن برای پیشرفت و ترقی خودشان استفاده میکنند تا همیشه قدرت را به دست گرفته و شرایط را بنابر ذائقه خود تغییر بدهند.
لذا مخاطب با دیدن این نمایش میتواند متوجه آن شود که جوامع بشری امروز تا چه اندازه توان آن را دارند که جای انسانیت را با خواستههای خود عوض کرده و مسیری دیگر را پیش بگیرند. البته این اثر فارغ از بازگو کردن این مسئله از طریق شخصیتهای خود سبب آن شده است که درک و باور مخاطب به شکلی پدید آید که در زندگی واقعی خود در پی اصلاح اخلاق و اهداف خود باشد.
بنابراین کارگردانی در این گونه آثار که تمامی مسائل به هویت انسان، اجتماع و نیازهای بشریت مربوط است باید به نوعی شکل بگیرد که شخصیتها نمونههای عینی و رفتارهایشان ما به ازاهایی باشد که روزانه در جامعه شاهد آن هستیم. کارگردان این اثر با استفاده از میزانسنهای قطری و قرینهسازیهای لازم شرایطی را برای شخصیتهای خود فراهم آورده تا آنها بتوانند با برونریزهای خود به آنچه که میخواهند برسند که در نهایت با مرگی تاوان آن را میدهند.
استفاده از متون نمایشی که تاریخ انقضا ندارند و همیشه میتوان از آنها برای نشان دادن تابوهای اجتماعی استفاده کرد یک مزیت است. مزیتی که در آن هر چه بخواهیم یافت خواهیم کرد به شرط آنکه با دیدی عمیق به آنها نگاه کنیم و نه با پیش آوردن بستری معمول از ارزش این آثار بکاهیم.