در حال بارگذاری ...
...

اصلاً فکر نمی‌کردم منطق الطیر را نمایشنامه کنم

ژان کلود کاریر در این نشست با اشاره به برخورد اول خود با فرهنگ ایرانی در سال ۱۹۷۰ به همراه پیتر بروک (کارگردان نامدار جهانی) به کشف شیخ فریدالدین عطار نیشابوری که منجر به اقتباس ادبی از منطق الطیر شد، پرداخت.

رضا آشفته
ژان کلود کاریر (نمایشنامه‌نویس،‌ فیلمنامه‌نویس، محقق و استاد سینما) به همراه همسرش نهال تجدد (پژوهشگر و دکتر در زبان چینی)، پیروز سیار (مترجم) و مهستی بحرینی (مترجم و استاد دانشگاه) به دعوت علی اصغر محمدخانی در شهر کتاب مرکزی سه شنبه 4 دی ماه گرد هم آمدند، تا هم درباره ترجمه‌ها و اقتباس‌های ژان کلود کاریر از آثار ادیبان ایرانی صحبت کنند و هم درباره کتاب "عارف جان سوخته" نوشته نهال تجدد و با ترجمه مهستی بحرینی که انتشارات نیلوفر منتشر کرده به بحث بنشینند. در این کتاب بحث درباره زندگی و احوالات مولانا می‌شود که در سال 2003 انتشارات گالیمار آن را در فرانسه برای شناساندن مولانا به مردم این کشور منتشر می‌کند.
ژان کلود کاریر در این نشست با اشاره به برخورد اول خود با فرهنگ ایرانی در سال 1970 به همراه پیتر بروک (کارگردان نامدار جهانی) به کشف شیخ فریدالدین عطار نیشابوری که منجر به اقتباس ادبی از منطق الطیر شد، پرداخت.
کاریر و بروک بعدها بر سر اقتباس از این متن عارفانه و تمثیلی برای ایجاد یک نمایش با هم وارد مذاکره شدند. در ابتدا در کارگاه تئاتر تجربی بروک،‌ بازیگران بر اساس تقلید صدا و ژست پرندگان تمرین‌های مقدماتی خود را آغاز کردند. ولی هیچ وقت فکر نمی‌کردند که این اثر ادبی کهن ایرانی تبدیل به نمایشنامه بشود.
سال 1979 شش ماه مانده به آغاز جشنواره آوینیون، بروک طرح اجرای منطق الطیر را به دفتر این جشنواره می دهد، و از کاریر می‌خواهد که همه هم و غم خود را صرف بازتولید این اثر ادبی به یک اثر نمایشی کند. وقتی بروک از کاریر می‌پرسد که ظرف 6 ماه از عهده این کار برمی‌آیی، کاریر با قاطعیت پاسخ داد: بله!
او هر روز بخش‌هایی از این متن نمایشی را می‌نوشت و پیتر بروک روی لباس و میزانسن و کارهای دیگر این نمایش کار می‌کرد چون وقتی برای سر و سامان دادن به این نمایش داشتند. همه نمایشنامه بر مبنای هدهد بود که رئیس پرندگان است و نقال و راوی نمایشنامه. آن‌ها یک ترجمه از عطار مربوط به قرن 19 در فرانسته داشتند، با آن که ترجمه زیبایی است، برخی از خطاها در ترجمه‌های آن دیده می‌شود.
آن‌ها می دانستند که برخلاف مولانا که در دیوان شمس پرسوناژ اصلی به شمار می‌آید، عطار خود پرسوناژ منطق الطیر نیست، به همین دلیل با هدف تئاتر درآوردن از این متن همه سعی خود را می‌کنند تا این که با اجرای آن موفقیت به دست می‌آید، و تا امروز این نمایشنامه به 30 زبان دنیا ترجمه و هم‌اکنون نیز در گوشه و کنار دنیا این متن در حال اجرا شدن است.
کاریر در این جلسه به نحوه ترجمه صد غزل از غزلیات دیوان شمس تبریزی پرداخت که این کار با تشویق‌ها و حمایت‌های مهین تجدد مادر نهال تجدد عملی شده است. این سه در فرانسه بارها این صد غزل گزیده را می‌خوانند، و بعد کاریر موفق می‌شود در هر مصرع با 8 هجا این اشعار را به فرانسه ترجمه کند که در این نشست نمونه‌ای از غزل‌های مولانا را به زبان فرانسه خواند و پیش از او نیز نهال تجدد همان را به فارسی خوانده بود.
در پایان نیز نهال تجدد و مهستی بحرینی به معرفی "عارف جان سوخته" پرداختند.
کاریر در یک نگاه
کاریر یک روستازاده جنوب فرانسه است که تا امروز به دلیل همکاری با بسیاری از کارگردانان به‌نام تئاتر و سینما تبدیل به چهره قابل اعتنای هنری در جهان شده است. او بارها در مراسم تجلیل از عزت الله انتظامی، شهرام ناظری و دیگران که از سوی یونسکو در پاریس برگزار شده، سخنرانی کرده است. هم‌چنین او مترجم اشعار عباس کیارستمی به زبان فرانسوی است.
این بزرگ‌مرد علاوه بر پیتر بروک در تئاتر،‌ در سینما با بزرگانی مانند لوئیس بونوئل، آندره وایدا، میلوش فورمن، ژاک دری، ژاک تاتی، پی‌یر اتکس، ژان لوک گدار، و لکر شلندورف و ... همکاری کرده است. او در همکاری با بروک موفق به نگارش نمایشنامه‌های بی‌نظیری مانند تیمون آتنی (1974)، مکافات عمل (1978)، مجمع مرغان (1979، بر اساس منطق الطیر)، باغ آلبالو (1980)، ‌تراژدی کارمن (1981)، مهاباراتا (1985) و غیره شده است.
نمایشنامه مجمع مرغان، در ایران در سال 1380 توسط داریوش مودبیان ترجمه و توسط نشر قاب منتشر شده است. در این ترجمه مؤدبیان با مراجعه به تمامی آثار عطار، تلفیقی از همه آنها را، اما مبتنی بر چهارچوب پیشنهاد شده از سوی کاریر، عرضه داشته است با عنوان: "مجمعی کردند مرغان جهان. "
بریده‌ای از متن
آغاز : گرد آمدن مرغان
[هدهد، تنها به جلو می‌آید]
هدهد
شیخ عطار، در منطقه الطیر گوید:
مجمعی کردند مرغان جهان
آنچ بودند آشکارا و نهان
آری، روزی تمامی مرغان جهان،‌ چه آنها که نامی آشنا داشتند و چه آنهایی که نامشان ناآشنا بود، گردهم آمدند.
[مرغان در کنار هم گرد می‌آیند تا سخن را آغاز کنند.]
هدهد
وقتی که همه حاضر شدند ...
هدهد آشفته دل پرانتظار
در میان جمع آمد بی‌قرار
و اکنون من: هدهد، آشفته، بی‌قرار و دل پرانتظار به میان جمع می‌روم و ...