در حال بارگذاری ...
در نشستی به میزبانی ایران تئاتر

پرکارترین طراحان فجر 37 از کم و کیف پوسترهای تئاتر می‌گویند

ایران تئاتر: مهدی دوایی و رضا چاوشی از پرکارترین طراحان حاضر در سی‌و‌هفتمین جشنوارۀ تئاتر فجر طی نشستی میهمان ایران تئاتر شدند تا از شرایط و فضای تولید پوسترهای تئاتر، انتظارات تولیدکنندگان نمایش ها از طراحان پوستر، همچنین کارکردهای ذاتی پوسترها بگویند.   

پوسترهای تئاتر این روزها در چه شرایط و فضایی تولید می‌شوند و انتظارات تولیدکنندگان نمایش ها از طراحان پوستر چه جنبه‌هایی را در بر می‌گیرد؟ اساساً کارکردها و اقتضائات پوسترهای تئاتر چیست و چگونه می توان در خصوص این کارکردها به توافقی سازنده رسید؟ ایران تئاتر در پی یافتن پاسخی برای این پرسش‌ها و به بهانه همزمانی با مسابقه پوستر تئاتر فجر نشستی را با مهدی دوایی و رضا چاوشی از پرکارترین طراحان حاضر در سی‌و‌هفتمین جشنوارۀ تئاتر فجر ترتیب داده که در ادامه از نظر می‌گذرد.

                                                                                                                                                                         

اجازه دهید از اینجا شروع کنیم. در حال حاضر طراحان پوستر تئاتر در چه شرایطی و درون چه مناسباتی به فعالیت مشغول هستند؟

مهدی دوایی: از نظر من نه تنها وضعیت پوسترهای تئاتر بلکه تمامی فعالیت‌ها در عرصه هنرهای نمایشی محصول مجموعه سیاست‌گذاری‌های این سال‌ها‌ست. رشد تئاتر خصوصی با تمام جنبه‌های مثبت آن معایبی هم داشته. در گذشته تعداد سالن‌های نمایش کمتر بود و به تبع آن میزان و نحوۀ حمایت از گروه‌های نمایشی هم مشخص و تعریف شده بود. کارگردان‌ها و  تهیه‌کننده‌ها کمتر دغدغه تأمین هزینه‌های گروه را داشتند. بنابراین جنس پوسترها  و ذهنیت پشت آن هم برای طراح، و هم برای کارگردان خلاقانه‌تر بود. از این رو طراحان با فراغ بال بیشتر و موانع تجاری کمتری آثارشان را خلق می‌کردند. اما در حال حاضر تهیه کننده‌ها و کارگردان‌ها، بخشی از مسئولیت پرکردن سالن‌های تئاتر را  متوجه طراح گرافیک می‌دانند. همین باعث شده تا تحت تأثیر سلیقه‌ سفارش‌دهنده‌، پوسترهای تئاتر این سال‌ها تا اندازه‌ای شکل و شمایل تجاری به خود بگیرند و شبیه به پوسترهای بد سلیقه و زشت سینما شوند. همه این مسائل زنجیروار به هم متصل هستند.  از سوی دیگر بعضی از طراحان حیطه طراحی پوستر تئاتر را صرفاً  فرصتی برای اعمال سلایق شخصی، فارغ از چارچوب نمایش می‌بینند و تعامل چندانی با دیگر بخش‌های گروه‌ ندارند. همین امر باعث ایجاد عدم تعامل و در نظر نگرفتن شرایط هر دو سوی ماجرا (یعنی طراح و کارگردان) از جانب آن‌هاست.  بنابراین گهگاه شاهدیم بخش‌های مختلف یک نمایش هرکدام به طور مجزا و جدا از هم نقش خود را پیش می‌برند و غالباً یکدیگر را متهم به عدم فهم شرایط کاریشان می‌کنند.  به مرور راه حلی که شخصاً پیدا کردم این بود تا از تکنیک جایگزینی استفاده کنم. یعنی یاد بگیرم به عنوان طراح، خودم را به جای کارگردان یا تهیه‌کننده‌ بگذارم و دغدغه‌های آن‌ها را در نظر بگیرم. به این ترتیب بخشی از انتظارات و خواسته‌های تولیدکنندگان نمایش، برای من قابل فهم‌تر ‌شد و موجه به نظر می‌رسید. بر این اساس سعی کردم راه حلی پیدا کنم تا طراحی‌هایم از معیارها و استاندارد‌های حرفه‌ای عدول نکند و در عین حال جوابگوی نیاز تولیدکنندگان نمایش هم باشد. هرچند فکر می‌کنم در دنیای امروز این گرافیک و حتی اقلام تبلیغاتی نمایش‌ نیست که نقش تعیین کننده در استقبال از آن و پر شدن سالن‌ها  را دارد، بلکه تجربه نشان داده، این کیفیت خود نمایش‌ها است که در این زمینه تعیین کننده است. اعلان یک نمایش، به خودی خود می‌تواند اثری جذاب باشد و به عنوان شناسنامه هنری به کار هویت دهد، اما انتظار پر کردن سالن با پوستر یا سایر اقلام گرافیکی، با واقعیت‌های موجود در بازاریابی تئاتر چندان انطباقی ندارد.

رضا چاوشی: خب در حال حاضر چنین خواسته‌هایی از طراحان خیلی پررنگ است و اغلب از طراح انتظار دارند پر شدن سالن‌ها را تضمین کند. البته شاید از خوش شانسی من بوده که با کسانی برخورد داشته‌ام که کمتر چنین انتظاراتی داشته‌اند. در هر حال آنچه در مورد من پیش آمده اغلب اینطور بوده که علیرغم چنین انتظاراتی من کار خودم را کرده‌ام و در نهایت نتیجه برای هر دو طرف رضایتبخش بوده است. با این وجود این نگاه تجاری به کارکرد پوسترها در حال افزایش است و این نگرانی وجود دارد که هویت و ذوق بصری آرام آرام به زوال برود. با این وجود هنوز جای خوشبختی است که جامعۀ تئاتری برای مثال در مقایسۀ با سینما خیلی بیشتر به پوسترها اهمیت می‌دهند. شاید این مسئله برمی گردد به این پیشینه که پوسترهای تئاتر همیشه وجهه خاصی داشته‌اند؛ در حقیقت بدسلیقگی‌های ناخودآگاهی که از آن حرف می‌زنیم در عرصه تئاتر به موازات جدی تر بودن توجه‌ها به پوسترها در حرکت است.

 

به عنوان طراحان پوستر فکر می‌کنید وظیفه حقیقی پوستر تئاتر چیست؟

مهدی دوایی: وظیفۀ پوستر از نظر من پیش از هرچیز اطلاع رسانی است؛ ولی در عین حال وظیفه‌ای بنیادی تر هم دارد و آن ساخت فرهنگ دیداری و سلیقه‌ی تصویری جامعه است. در واقع برای پوسترکارکردهای کوتاه‌مدت و بلند مدت می‌توان قائل بود. کارکرد کوتاه مدت یک اعلان اطلاع رسانی رخدادی در حوزه تئاتر است که بازه زمانی مشخص و محدودی دارد. اما پوسترها در بلند مدت آرشیو فرهنگ بصری روزگار ماست که در طول زمان سلیقه بصری جامعه را شکل داده. البته تا زمانی که جایی برای نصب پوسترها در سطح شهردر نظر نگیریم و تنها در آرشیوها، نمایشگاه‌ها یا کتاب‌ها آن‌ها را ببینیم، انتظار چندانی از تاثیرگذاری اجتماعی پوسترها هم نمی‌توانیم داشته باشیم. به هر حال جای اصلی و ایده‌آل پوستر درخیابان‌ها و جلو چشم عامه مردم است نه صرفاً در کافه‌ها یا دانشگاه‌ها و فضاهای روشنفکرانه. اینگونه است که در شکل درست آن فرهنگ دیداریِ کلیت یک جامعه رشد می‌کند و سطح سلیقه عوض می‌شود.

 

در خصوص کارکردها و همینطور انتظاراتی که از پوسترها داریم، چطور می‌شود به یک توافق اصولی رسید؟

مهدی دوایی: مسئله اصلی به نظر من فقدان یک نظام صنفی و حقوقی روشن در جامعه تئاتری است. علیرغم نظارت‌ متولیان دولتی نیازمند یک منشور حقوقی صنفی در این زمینه هستیم که اگر هم فرض کنیم در حال حاضر چنین چیزی وجود دارد لااقل در جامعه تئاتری بر اساس آن عمل نمی‌شود. این اشکال به صورت مشخص در قراردادهایی که بسته می‌شود بروز می‌کند. غالب قراردادها حرفه‌ای نیستند و گاهی با مجموعه‌ای کلی، ناواضح و ضد و نقیض‌ از بندها و تبصره‌ها روبه رو می‌شویم.  الان چند سالی هست که انجمن طراحان پوستر خانه تئاتر بدلیل اختلافات داخلی و بوروکراسی فرسوده‌ اداری معلق است. اگر در تمامی شاخه‌ها به یک نظامنامه حقوقی شفاف دست پیدا کنیم، تمامی عوامل با تعریف‌های مشخصی روبرو می‌شوند. هرچند در صورت وجود چنین نظامنامه‌ای نمی‌توان تضمین داد که در کوتاه مدت بر آن اساس رفتار خواهد شد، اما در هر حال وجود این مبنا می‌تواند از حجم آشفتگی‌ها بکاهد.

رضا چاوشی: مطمئناً در این ارتباط نمی‌توان اشکالات را متوجه تنها یک سوی قضیه کرد.  همین جا باید به این نکته اشاره کنم از طرف دیگر گاهی اوقات شاهد تلقی‌های نادرستی از طرف طراحان هستیم که به شکلی دیگر مشکل آفرین است. شخصاً با این تلقی که طراح گرافیک از جایی به بعد باید در آثارش امضای خاص خود را پیدا کند مخالف هستم و به گمان من این برخوردی نقاشانه و شخصی با گرافیک است و در صورتی که طراح بخواهد صرفاً بر نگاه شخصی خود در طراحی پافشاری کند ممکن است به شکست اثر نمایشی منجر شود. بنابراین اعتقاد دارم که طراحی پوستر در یک تولید جمعی و در اثر تعامل میان طراح و گروه نمایشی است که جایگاه مطلوب خود را پیدا می‌کند.

مهدی دوایی: خوشبختانه تئاتر فعالیتی است که به ما نفسِ عملِ تعامل کردن را یاد می‌دهد‌. در یک پروژه نمایشی دور هم جمع می‌شویم تا فعالیتی فکری در زمینه فرهنگ صورت دهیم. اگر قرار باشد مسئله اقتصاد بیش از حد خودش عمده شود، همین مانع  رسیدن به هدف اولیه‌مان خواهد بود. آنجاست که باید احساس خطر کرد.

 

با این حال در مجموع می‌شود گفت که هنوز در پوسترهای تئاتر در مقایسه با رشته‌های دیگر فضا برای ذوق ورزی‌های طراحان بیشتر مهیا است؟

مهدی دوایی: این مسئله به طور مشخص با ذهنیت سفارش‌دهندگان در ارتباط است. واضح است که جامعۀ تئاتری ارزش بیشتری برای  مقوله پوستر قائل است و در این میان با سفارش دهندگانی با ابعادی عمیق‌تر در زمینه فرهنگ مواجهیم. واقعیت این است که گسترش فضای مجازی و حجم تصاویری که از طریق آن میان کاربران مبادله می‌شود سواد بصری عموم را گسترش داده و اطلاع رسانی تا اندازه زیادی با تصویر و طراحی گره خورده است. یک دهه پیش وضعیت به این صورت نبود و جای خوشحالی است که تصویر تا این اندازه در عرصه ارتباطات نفوذ پیدا کرده است.

 

به همین ترتیب می‌شود گفت پوسترهای تئاتر همچنان توانسته‌اند تا اندازه ای کارکرد میدانی خود را حفظ کنند؟ ظاهراً در کوچه و خیابان این پوسترهای تئاتر هستند که بیشتر از همه جلوه دارند؟

مهدی دوایی: بله می‌شود اینطور گفت؛ هر چند در همین ارتباط با کاستی‌هایی روبه رو هستیم. مثلاً محل نصب پوسترها محدود به فضاهای داخلی خاص مثل کافه‌ها، دانشگاه‌ها و سایر اماکنی ست که بخش زیادی از مردم به آن دسترسی ندارند .به جز محل نصب، ابعاد مناسب پوستر هم موضوع جالب توجه دیگری است. واقعیت این است که به دلیل محدودیت‌های اقتصادی و همینطور کمبود فضای نصب اندازه پوسترها مرتب در حال کاهش است. در اغلب کشورهای اروپایی سازه‌های معینی در سطح شهر می‌بینیم که برای چسباندن پوستر رویدادها در ابعاد مشخص و چشمگیر تعبیه شده‌اند. فراهم آوردن چنین امکانی وظیفه شهرداری‌ها است و متاسفانه در اینجا شاهد چنین امکانی نیستیم. پیامد عینی این معضل محدود شدن مخاطب نمایش‌ها به کافه روها یا قشر دانشجو و روشنفکر است. در این زمینه هم مدیری که سیاست گذاری می‌کند مسئول است و هم من طراح وظیفه دارم تا این نقایص را انتقال دهم و این سلسه‌ی علت و معلولی را تجزیه و تحلیل کنم،  تا شاید تصمیم گیرندگان هم متوجه شوند که چنین روندی به طور مستقیم بر ذائقه بصری جامعه تأثیر خواهد گذار است.

 

در خصوص اقتصاد طراحی گرافیک نمایش‌ها در چه شرایطی قرار داریم؟ آیا تعریف‌های مشخصی در این ارتباط وجود دارد؟

رضا چاوشی: نمی‌شود از تعریف‌های مشخصی حرف زد؛ اما از آنجا که معتقدم در هیچ زمینه ای نباید یک طرفه قضاوت کرد، در این خصوص هم فکر می‌کنم تقصیرها را به یک اندازه می‌توان متوجه تولید کنندگان نمایش‌ها و طراحان گرافیک کرد. در هر حال در روند همکاری‌های میان طراحان و تولیدکنندگان نمایش‌ها تعریف‌هایی به صورت عرفی شکل گرفته، اما مسئله این است که حتی این عرف از طرف بعضی از طراحان رعایت نمی‌شود و بعضی از طراحان با قیمت‌هایی بسیار پایین تر سفارش کار را می‌پذیرند که در نهایت به برهم خوردن عرف می‌رسد و خواه ناخواه بر فعالیت دیگر طراحان هم اثر می‌گذارد.     

 

انگار همزمان با آب رفتن اندازه پوسترها تیراژ چاپ آن‌ها هم مرتب در حال کاهش است که باز هم محدودۀ مخاطبین نمایش‌ها را کوچک تر می‌کند.

مهدی دوایی: شرایط اقتصادی تئاتر در همه جوانب آن تأثیر گذار است. در حالی که درآمدهای اجرای نمایش‌ها افزایش چندانی نداشته، با افزایش شدید هزینه‌های کاغذ و چاپ معادلۀ  نامتناسبی شکل گرفته که همین امر  به مرور منجر به محدود شدن شکل ارائه پوسترها شده. به این ترتیب کارکرد میدانی پوسترها کمرنگ شده و عرضۀ دیجیتال در فضای مجازی شدت بیشتری گرفته است. اما به هر حال بخشی از این تغییر مدیوم از فضای چاپی به فضای دیجیتال هم امری ناگزیر در دوران ماست که مقاومت در برابر آن هم چندان عاقلانه نیست.

 

 




نظرات کاربران