در حال بارگذاری ...
...

نگاهی بر «تبرئه» به کارگردانی منیژه محامدی حاضر در جشنواره تئاتر فجر

عمر رفته و روح انسان‌های بی‌گناه

ایران تئاتر- آزاده فخری*: روز بیست و دوم بهمن در اولین روز از جشنواره تئاتر فجر، سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر میزبان نمایش تبرئه به کارگردانی منیژه محامدی بود.

منیژه محامدی پیش‌ازاین نمایش دوازده را در سالن سایه تئاتر شهر اجرا کرده است. نمایشنامه دوازده به نویسندگی روژینال رز درباره تصمیم‌گیری هیئت منصفه‌ای دوازده‌نفره در یک اتاق، برای گناهکار بودن یا گناهکار نبودن یک فرد متهم به قتل است. طی این نمایشنامه فرد متهم، از اتهام قطعی قتل به‌تدریج و با عقب‌نشینی نفربه‌نفر هیئت دوازده‌نفره، تبرئه شده و سرانجام رأی بر بی‌گناهی او صادر می‌شود.
نمایش تبرئه نیز در مضمونی مشابه، از هم‌جواری "گناهکار بودن " و یا "بی‌گناهی " انسان‌ها طی پروسه رسیدگی به اتهام سخن می‌گوید. معلوم است که از سال 88 تا به امروز چیزی در درون خانم محامدی در این دغدغه طولانی درگیر است و از این نظر انتخاب‌های ایشان به‌زعم نویسنده بسیار ارزشمند است. آنچه از مقدمه نمایش که توسط "جسیکا بلنک " و "اریک جنسون " نوشته‌شده و خانم محامدی خود مترجم آن بوده است، چنین برمی‌آید که این نمایشنامه حاصل تحقیقات میدانی دو نفر نویسنده آن و در اصل مبتنی بر واقعیت بوده است. البته که همه‌ی اتهام‌ها شبیه هم‌اند و همه جنایت‌ها هم! کسی را می‌کشند، از کسی دزدی می‌کنند و به کسی تجاوز می‌کنند! ولی آنچه در این میان تکراری نیست – و نخواهد شد – روح انسان‌های بی‌گناهی است که انگشت اتهام به‌سوی آنان چرخانده می‌شود و در عین بی‌گناهی تاوانی سخت بابت آن می‌پردازند. هیچ‌کس نمی‌تواند عمر رفته را به انسان بازگرداند و حال تصور کنید این عمر رفته، در عین بی‌گناهی در پشت میله‌های زندان و در شرایط طاقت‌فرسا، با کابوس دائمی صندلی الکتریکی یا اتاق گاز همراه باشد. دردناکتر آن است که بعد از گذر سال‌ها، باوجود خوش‌شانسی متهمین برگزیده در نمایشنامه، آنچه ازدست‌رفته آن‌قدر سهمگین است و آنچه باقی‌مانده به‌قدری دردناک است که حتی شنیدن خبر رهایی آنان تسکینی نه برای مخاطب است و نه قطعاً برای آن شخص زخم‌خورده.
اگر روز اول جشنواره، تقارن با اختتامیه جشنواره فیلم فجر و باران سیل آسای روز 22 بهمن 97 را دخیل بدانیم، دو ردیف وی.آی.پی اول سالن خالی مانده بودند نکته‌ها و حرف‌های بسیار در خود دارد.
گروه بازیگران چند بازیگر مشترک از نمایش دوازده با خود داشت و خانم فرناز رهنما که از پوستین زیبایی خداداد خود در نمایش دوازده به درآمده بود، در این نمایش در نقش زنی سیاه‌پوست و عاصی، خوش درخشیده بود.
طراحی صحنه ساده و شبیه به فضای زندان البته که سعی داشت تمام توجه بیننده را به فضای سرد و خشن و خالی این مظلومانِ اشتباه در دادرسی جلب کند. ولی میزانسن صحنه و بازی بازیگران در آن صحنه‌ی تقریباً تخت با چند صندلی کوچک سفید آشفته نمی‌شد. بیننده تئاتر هرچقدر هم دغدغه‌مند و اندیشه‌ورز باشد، باید توجه داشت که یکی از ارکان نمایش درهرحال وجه سرگرمی آن است، حال اگر مخاطب، بیننده‌ی دائمی تئاتر هم باشد اتفاقاً ارزش هنر کارگردانی را بیش از مخاطب اتفاقی و هر به چند گاهی تئاتر، درک خواهد کرد.
تپق‌های هرچند اندک بازیگران آن‌هم درحالی‌که نمایش قریب به یک ماه روی صحنه بوده، همچنان تعجب‌برانگیز است.
سخن آخر آنکه خانم محامدی هم می‌تواند با نمایشنامه‌ای از نیل سایمون، یا از نویسندگان طناز وطنی مخاطب عام و خاص را به سالن بکشاند و با صندلی‌های پُر، اجراهای خود را به سرانجام برساند ولی انتخاب چنین متن‌هایی بسیار ارزشمند است. درواقع این متن‌ها مخاطب را به فکر می‌اندازد که گاهی در پروسه دادرسی، اشتباهی حتی به‌قدر دانه‌ی خردل و یا به باریکی مویی، می‌تواند معادل تمام زندگی و عمر و یا تمام حیثیت یک انسان باشد؛ و از این نظر کار ایشان باارزش و ستودنی است.
*آزاده فخری؛ عضو انجمن منتقدان و نویسندگان خانه تئاتر، عضو کانون نمایشنامه نویسان خانه تئاتر، مدیر انتشارات ادبیات نمایشی.