در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش «خانه‌ برناردآ آلبا» حاضر در جشنواره تئاتر فجر

امتناع تراژدی

ایران تئاتر - مجید گیاه‌چی: دکتر علی رفیعی از جهات بسیار در تئاتر ایران، ویژه و منحصربه‌فرد است. تاثیر او به‌عنوان یکی از مهم‌ترین کارگردانان معرف جریان‌های نوین و معاصر تئاتری جهان و «هنر اجرای تئاتر» و حلقه‌ واسط کار و فعالیت نسل‌ هنرمندان پیش و پس از انقلاب، شاخص، قابل‌توجه و غیرقابل‌انکار است.

تصور نمی‌کنم هیچ هنرمند شاخص تئاتری دیگری، امکان آن‌را یافته و توانسته باشد چون او به حضورش بر صحنه‌های تئاتر استمرار داده و در عین حال کیفیت اجراهایش را به‌روز و حتی همواره واجد نکات و نگاهی تازه برای آموختن به تئاتر ایران (و حتی در سطحی جهانی)، حفظ کند.
او خوش‌بختانه در ۸۰ سالگی هم با اجرای نمایش «خانه‌ی برناردا آلبا»، ذهنی هم‌چنان جوان و پویا و ظرفیت‌های پایان‌ناپذیر و خلاقانه‌اش را به‌رخ کشیده، نشان و آموزش می‌دهد.
«خانه‌ی برناردا آلبا» هم مملو از صحنه‌ها و طراحی‌های خیرکننده و چشم‌نواز است و چون کارهای پیشین دکتر علی رفیعی، نمایشی دیدنی، که هنر اجرا در آن بر نگاه متعارف و حاکم بر تئاتر ایران، که بر مبنای سنت‌هایی شاید دیگر مستعمل، هم‌چنان تفوق و برتری تنها متن، بی‌توجه لازم به اجراست، رجحان دارد.
طراحی صحنه و لباس و رنگ و ‌نور و کمپوزیسیون‌ها و پوزیسون‌ها و به‌طور کلی میزانسن، چشم‌نواز و قابل‌ستایش است و حالا گذشته از تلفیق خانه با کلیسایی قدیمی، که البته انتخاب خود دکتر رفیعی در برجسته کردن سیطره‌ی وجوه مذهبی و اعتقادی است، به‌خصوص حضور پُر رنگ تخت‌خواب و استفاده‌ای که از آن به‌عنوان بستر تمامی رویدادهای نمایش شده، که می‌تواند به‌درستی به ارجاعی فرویدی هم تعبیر شود و ... خلاقانه و قابل‌توجه است، هر چند در نسبت با یک اجرای آرمانی و موردتوقع از استادی باسابقه و زبردست چون او، بتوان نواقصی معدود هم بر این اجرا وارد دانسته و برشمرد.
گذشته از ویدئوها که موضوع انطباق و تناسب آن، می‌تواند موردی سلیقه‌ای ارزیابی بشود، یا سبک بیش از حدود لازم  اغراق‌شده و اندکی ناچسب بازی‌ها که مانع نمایش و باور درست شخصیت‌های چنین نمایشی است و هم‌چنین طولانی بودن و برخی تکرارهای به‌نظر غیرلازم نمایش، که نه تنها کمکی به آن نمی‌کند، بلکه به کلیت اجرا لطمه می‌زند، مهم‌ترین مشکل نمایش، که مانع از روبه‌رویی با نمایشی تمام‌عیار و بدون‌اشکال می‌شود، چون بسیاری دیگر از آثار پیشین دکتر علی رفیعی، به تحلیل و دریافت متن و ایده‌ی بنیادین نمایش‌نامه، باز می‌گردد.
برناردای دکتر رفیعی در تقابلی بی‌دلیل و بی‌جهت با دخترانش دیده می‌شود و رفتار و اعمالش هیچ توجیه و استدلالی برنمی‌دارد، انگار موجودی بیمار و تنها شیفته‌ی قدرت و دیکتاتوری است که از ایجاد محدودیت و در تنگنا قرار دادن و آزار دختران و اطرافیانش لذت می‌برد.
این مشکل در هدایت بازی دختران هم دیده می‌شود و تمایلات و خواست‌های آنان نه تمایلاتی عادی و متعارف و معمولی، که اندکی زیاده‌خواهانه، نامتعارف و حتی بیمارگونه خود می‌نمایاند.
این خطا موجب می‌شود تراژدی شکل نگرفته و تماشاگر از احساس لذت تراژیک محروم شود.
البته چنین خطایی به‌شکلی تاریخی در شناخت و قضاوت جامعه‌ی روشنفکری و نوگرا، در نسبت با جامعه‌ی سنتی و محافظه‌کار ایرانی هم وجود دارد که از این حیث بسیار دارای اهمیت است و معتقدم از بابت چنین نوع تحلیل و چنین درک نامتناسبی، جامعه‌ی ایران دچار خسران‌های فراوانی هم شده است.
هرگز در تراژدی‌ها و تقریباً در تمامی آثار شاخص نمایشی، با شخصیت‌های تک‌وجهی و باسمه‌ای و به‌قول معروف سیاه و سفید مطلق روبه‌رو نیستیم (حتی در نمایش پلیدترین و شریف‌ترین شخصیت‌ها)، نگرش دکتر رفیعی به برناردا آلبا، اما توام با یک قضاوت یک‌طرفه و بدون کوچک‌ترین همدلی و تلاش برای درک علل رفتارها و نگرانی‌های اوست، نگرانی‌هایی که به‌نحوی در همه‌ی انسان‌ها وجود دارد و شاید تنها میزان بروز و نحوه‌ی کنترل و رسیدن به تعادلی در آن است که موضوع نمایش لورکاست.
حتی جایی که لورکا به‌عنوان صحنه‌ای کلیدی برای روشن‌تر شدن موقعیت و انگیزه و علل رفتار برناردا، ماجرای "دخترِ لیب‌رادا" و آبستن شدن او بدون داشتن همسر و لاجرم کشتن کودک توسط او و ...، را باز می‌گوید و به فاجعه‌ای که به‌دلیل بی‌توجهی نسبت به حاکمیت فرهنگی جامعه (که متاثر از سنت، اخلاقیات، مذهب و باورها، فراتر از خواست و اراده‌ی یکایک انسان‌ها عمل می‌کند) نهایتاً منجر به قتل او به‌دور از چشم ژاندارم‌ها می‌‌شود، اشاره و تاکید می‌کند، باز برای دکتر رفیعی گشایش و دریافتی در بر ندارد و مصرانه تنها بر وجوه لجاجت‌آمیز و به‌دور از هر گونه تفکر و بنیان اعتقادی یا فکری مصلحت‌اندیشانه در برناردا، که خود نیز از جهاتی می‌تواند یک قربانی تعبیر شود، اصرار می‌ورزد.
این نگاه یک‌سویه البته اجراگران و تماشاگران را که شاید به‌مصداق بُز عزازیل قوم یهود، در جست‌وجوی فرافکنی خطاها و گناهان، بی اندک و کم‌ترین مواجهه‌ای با خود هستند، راضی و خرسند می‌کند، به‌خصوص به‌دلیل ارجاعات و تداعیات سیاسی و معاصرش، که این‌جا هم‌چون افیون عمل کرده، سِر و بی‌حس می‌کند.
اما در عین حال با نشانی غلطی که می‌دهد و مانع از شناخت و حضور برناردایی در درون هر کدام از ما می‌شود، موجب امتناع تراژدی، عدم‌وقوع راستین و تام و تمام آن و عدم‌احساس و دریافت عمیق لذت تراژیک توسط تماشاگران می‌گردد.
چنین مواجهه‌ای متاسفانه نمی‌تواند چندان سازنده و پیش‌برنده باشد و منجر به امید به تغییری گردد و عملاً لذت از نمایش را علی‌رغم تمام ظرفیت‌های بالقوه‌اش، به ظواهر و تصاویر و تاثیری نه‌چندان عمیق، تقلیل می‌دهد.
با این‌همه اجراهای دیگر دکتر علی رفیعی را انتظار می‌کشم و آرزو می‌کنم فاصله‌ی میان اجراهای او، کم‌تر و کم‌تر شود.




مطالب مرتبط

همزمان با زادروز دکتر علی رفیعی

نشست اکران فیلم‌تئاتر «خانه برناردا آلبا» برگزار شد
همزمان با زادروز دکتر علی رفیعی

نشست اکران فیلم‌تئاتر «خانه برناردا آلبا» برگزار شد

نخستین برنامه نمایش فیلم‌تئاترهای شاخص با همکاری مشترک انجمن صنفی منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران خانه تئاتر و سینماتک خانه هنرمندان ایران به نمایش فیلم‌تئاتر «خانه برناردا آلبا» اختصاص داشت.

|

گفت‌وگو با آتیه جاوید، بازیگر و کارگردان تئاتر

زندگی‌ام را برای بازیگری گذاشته‌ام
گفت‌وگو با آتیه جاوید، بازیگر و کارگردان تئاتر

زندگی‌ام را برای بازیگری گذاشته‌ام

آتیه جاوید، بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون با بیان اینکه تئاتر چیزی جدا از من نیست، می‌گوید که زندگی‌اش را برای بازی گذاشته و اگر نمایشنامه او را برای آمدن روی صحنه ترغیب کند، با تمام وجود به تئاتر بازمی‌گردد.

|

نظرات کاربران