مجید جعفری در نشست پژوهشی تاریخ شفاهی تئاتر ایران بیان کرد
خاطرات آقای منتظری وقایعنگاری است و تاریخ نیست

نخستین نشست از سلسله گفتگوهای پژوهشی تاریخ شفاهی تئاتر ایران با حضور علی منتظری، هوشنگ توکلی و مجید جعفری برگزار شد.
به گزارش ایران تئاتر نخستین نشست از سلسله گفتگوهای پژوهشی تاریخ شفاهی تئاتر ایران با حضور علی منتظری، هوشنگ توکلی و مجید جعفری (۳۰ بهمن) در تئاتر شهر برگزار شد.
امین عظیمی دبیر جلسه با اشاره به این نکته که خاطرات سند می شوند برای اینکه بررسی شود و سویههای متفاوت و هر نظر که بیان میشود نظرهای شخصی است گفت :کار خبرنگار این است که سویههای آن را روشن کند. وی با نقد بیتوجهی جوانان نسبت به آگاهی از پیشینه تئاتر و تاریخ تئاتر در ایران گفت :جوانها چنانکه بایدوشاید انرژی نمیگذارند و همه میخواهند خود را تثبیت کنند امیدوارم این نشستها فرصتی باشد که دوباره نگاه کنیم به نکتههایی که ما را به اینجا رسانده و میخواهیم بهصورت تفاهمی زنده این اتفاق بیفتد.
علی منتظری مدیرکل سابق هنرهای نمایشی درباره پیشینه تئاتر اش گفت: من در دوران دبیرستان دریک گروه تئاتر در شهرستان قم فعالیت داشتم در سال 56 دانشجو بودم تئاتر هم کارمی کردم هم در دانشگاه وهم در شهر خودمان.
این سخنران درباره پیشینه فرهنگی در جهاد فرهنگی اشاره کرد و گفت من در جهاد دانشگاهی عضو بودم و بهعنوان یک عضو ساده در واحد تبلیغات جهاد دانشگاهی مجله دانشگاهی داشتیم و سرویس هنری این مجله در اختیار من بود من هم مینوشتم وهم برای این مجله مطالبی را تهیه میکردم و بهعنوان خبرنگار مراحل ترقی را طی کردم مسئول واحد فوقبرنامه مسئول بخش فرهنگی جهاد دانشگاهی بودم در سال 1361 دانشگاه باز شد.
این مدیر فرهنگی درباره گستره فعالیت فرهنگیاش و برگزاری نخستین جشنواره دانشگاهی تئاتری توضیح داد در اولین برگزاری این جشنواره آقای زینالی از آموزشوپرورش مهمان این جشنواره بود و آقای مجید جعفری نمایش آنتیگونه را در این جشنواره برای گروههای شرکتکننده در این جشنواره اجرا کرد این جشنواره فوقالعاده سروصدا پیدا کرد وی درباره کوششهایش در هنگام حضورش
در جهاد دانشگاهی افزود: در سال 1364 یا 1365 برای اولین بار به مناسبت پیروزی انقلاب 11 کتاب تئاتر همزمان منتشر شدند آن زمان کتابفروشیها بسته بود زمان جنگ بود کاغذ نبود.
این مدیر فرهنگی درباره زمانی که مدیرکل هنرهای نمایشی بود گفت: یکی از دلایل توفیق بنده اگر توفیقی بود این بود که کسی را جابهجا نکردم اما هرکس که با تئاتر غریبه بود را بیرون کردم اجمالاً اینکه ما وقتی آمدیم چند کار مهم کردیم اولین کار ما این بود که به تئاتریها اجازه دادیم هرکس میخواهد کار تئاتر کند آزاد است. آن زمان گفتم هرکسی از دیدگاه دادگاه و قوه قضاییه مشکلی ندارد بیاید علی میری هم آمد تئاتر کارکرد. مجید محسنی اصغرسمسارزاده هم آمدند ، منتظری درباره صدور مجوزی که برای دکتر خسروی صادر کرده بود گفت: آقای رکنالدین خسروی آن زمان زندان بود و مجوز نمایش نداشت سپس ادامه داد من همه تئاتریها را مشغول کردم بر سرنوشت خود مسلط باشند مشکل تئاتر را برسی کردم به شهرستانها نماینده فرستادم این گزارشها را گردآوری کردند و مشکلات تئاتر را بررسی میکند و سه موضوع مهم آموزش، تشکیلات تئاتر و بودجه را بهعنوان مؤلفههای مهم شناسایی میکند.
این مدیر فرهنگی درباره تشکیل سازمان تئاتر گفت :برای ایجاد تشکیلات تئاتری سرمان به سنگ خورد و کسانی که نمیخواستند ببینند سر تئاتر برافراشته شود و آنها برنده شدند و من تنها بودم من همان موقع خواهان تشکیل سازمان تئاتر بودم اما ایدههای من رفت جای دیگر سال 72 سازمان ما بنده را مسئول آموزش کرد و من با گریه رفتم گفتند برو درس بخوان من در حال حاضر جزء یک درصد دانشمندان تخصص رشته خودم هستم.
این مدیر فرهنگی درباره کوششهایش در هنگام مدیریتش بر مرکز هنرهای نمایشی گفت: در 1367 برای تئاتر ردیف بودجه معین شد درباره آموزش گفتم من مسئول آن نیستم اما یک سری کارهای جنبی ازجمله جشنواره راهاندازی شد و جشنوارهها جنبه آموزشی داشت برگزارش کلاسها انتشار نمایشنامهها و... این سخنران در پایان ادامه داد به این علت کارشکنیها استعفا دادم.
هوشنگ توکلی با اشاره به تاریخ تئاتر ایران درباره کوشندگان کارگاه نمایش گفت: یک جریان پیش از انقلاب کارگاه نمایش بود که بورژوا بودن متهم میشد همان اتهاماتی که در ادبیات به گروهی از هنرمندان میزدند زمانی که آربی اوانسیان نمایش پژوهشی ژرف و سترگ و نو در سنگوارههای دوره بیست و پنجم زمینشناسی را کارمی کند بهترین بهانه برای کسانی بود که معتقد بودند این فرمالیستها صحنه مقدس تئاتر را اشغال کردهاند. منجمله جلال آل احمد که به این هنرمندان حمله میکرد آربی اوانسیان از اولین کسانی است که بهصورت جدی از عبور از متن را انجام داد او در سال 46 یا 47 نمایش پژوهشی ژرف... را صحنه آورد نویسنده این نمایش عباس نعلبندیان جوان 17 یا 18 ساله از تئاتر بیاطلاع بود منتهی هرچه میخواند و مینوشت را جمعآوری میکرد او 400 صفحه نوشت و بستهبندی کرد آن زمان جشن هنر مسابقهای گذاشته بود فریدون رهنما، منوچهر انور، خجسته کیا، ایرج زهری و داود رشیدی داوران آن جشنواره بودند بسیاری از آنها با خواندن نمایشنامه نعلبندیان میخندیدند حق هم داشتند اما آربی اوانسیان پیشنهاد میکند من متن را ویراستاری میکنم آربی اوانسیان تحصیلات سینمایی داشت و از این متن اثری جاودانه به وجود میآورد و مهمتر اینکه یک نویسنده را معرفی میکند اما شاگردان اسکویی (مصطفی اسکویی) وقتیکه نمایش را در انجمن ایران و آمریکا میبینند حرفهای ناروا میزنند و برخورد فرهنگی میان تفکر قدیم وجدید شکل میگیرد.
هوشنگ توکلی با اشاره به اجرای نمایشنامهای از محسن یلفانی در کارنامه هنریاش گفت: محسن یلفانی آدم بااستعدادی بود که معلمهای او اشتباه میکردند من اعتقاد داشتم با نمایشنامه محسن یلفانی همان رفتاری را انجام بدهم که آربی اوانسیان با پژوهشی ژرف و سترگ و نو در سنگوارههای دوره بیست و پنجم زمینشناسی عباس نعلبندیان انجام داده بود متن را ویراستاری کردم و همه نمایش را پذیرفتند بهجز محسن یلفانی که میگفت آقای توکلی کاری فرمالیستی انجام داده است که خلاف عقیده من است من گفتم دوستان شما اکبر رادی، محمود دولتآبادی مصطفی اسکویی نمایش را ببیند و داوری کنند آنها نمایش را دیدند و گفتند یلفانی اشتباه میکند اما آقای یلفانی نپذیرفت.
هوشنگ توکلی با نگاهی نقادانه به نمایشنامه نویسان ایرانی گفت: آقای سمندریان گفت: من کار بلد نیستم گفتم چرا؟ گفت: من استاد دانشگاه هستم این تئاتر محل فعالیت تئاترهای حرفهای است از صحبتهای مهم ایشان این بود که میگفتند که تو به من متن (نمایشنامه ایرانی) بده که متن باشد و من کارکنم مطمئن باشید اگر متنی بود که درشان متن بود حتماً آقای سمندریان کارمی کرد
این هنرمند تئاتر با نگاهی منتقدانه عملکرد علی منتظری مدیرکل پیشین هنرهای نمایشی را بررسی کرد و گفت: هنر موضوعی بسیار مهم و موضوعی بسیار ساده وبی اهمیت نیست بستگی به آن دارد که چه بهرهبرداری از آن میکنند وقتیکه یک جوان بیستوپنجساله مینشیند دریک ویرانه حتماً شکست میخورد آقای منتظری تنها میتوانست دلجویی از کسانی که مانده بودند.
هوشنگ توکلی به اشاره به تاریخ تئاتر ایران در پیش از انقلاب اسلامی گفت یک گروه بودند دو سهنفره آقای انتظامی، نصیریان بقیه همه سیاه لشکر بودند در سال 54 گروهی هم بود که آقای علی رفیعی ویکی دو نفر دیگر که تئاتر کارمی کردند. این پژوهشگر تئاتر با اشاره به این موضوع که آن زمان تحلیل درستی درباره نظریات برشت در ایران نبود به نمایشی که از تلویزیون تماشا کرده بود اشاره میکرد و گفت در این نمایش بازیگران فکرمی کردند اگر از هم فاصله بگیرند و بهجای نزدیک شدن به هم از یکدیگر دور شوند تکنیک برشت را اجرامی کنند.
مجید جعفری دیگر سخنران این نشست با نگاهی نقادانه به موضوع این نشست گفت هنوز گفتن تاریخ زود است و آنچه در این نشست گفته شد بیشتر خاطره بود با اشاره به خاطر گویی منتظری گفت خاطرات آقای منتظری وقایعنگاری است و تاریخ نیست تاریخ وقتی است که راجع به ما قضاوت میکند ما هنوز در حال واقعشدن هستیم مادر حال شدن هستیم و تاریخ نشدیم ما باید زیرک باشیم ازآنچه انجام دادیم لحظهبهلحظه نتیجهگیری کنیم من در انزوای کامل هستم اما زمانی فعالترین عضو تئاتر این کشور بودم بهسرعت کارمی کردم و تولید میکردم درعینحال که مدیریت میکردم و درس هم میدادم من هنوز تاریخ نیستم آیا این انزوا درست است من که هملت را اجرا کردم آنتیگونه و الکترا، من که پرو مته در زنجیر و کوریولانوس شکسپیر را به صحنه آوردم در جوانی نمایشهای من مورد استقبال قرارمی گرفت کدام عملکرد باعث این انزوا شد مجید جعفری با اشاره به هوشنگ توکلی و محمود فرهنگ که در این نشست حضور داشت گفت: چرا هوشنگ توکلی و محمود فرهنگ باید در انزوا باشند. مجید جعفری با اشاره به نمایش هوشنگ توکلی که نمایشنامه محسن یلفانی را به صحنه میآورد گفت در این نمایش لحظهای خلق شد که هرگز فراموشش نمیکنم یک جاسیگاری بود که از آن دود بلند میشد و ما تنها شاهد آن دود بودیم. این کارگردان بابیان این نکته که تمام این تعریفها فرمالیسم، رئالیسم و ناتورالیسم همه و همه ناشی از گرفتاری فکری است گفت: نمایشنامه وقتی اجرامی شود خودش میگوید من را چگونه اجرا کنید ابتدا در ذهن خلاق هنرمند این موضوع نقش میبندد و فرم خودش را آغازمی کند اجرای این مدلی یا آن شیوهای ناشی از تفکر محدود است عالم اینگونه نیست که یکسویه به آن نگاه شود متأسفانه درگذشته این نگاه وجود داشت.
کارگردان نمایش آنتیگونه برای تبیین اندیشهاش به تقابل فلسفی افلاطون و ارسطو اشاره میکند فلسفه افلاطون مبتنی بر مثل است اما فلسفه ارسطو بر اساس حواس پنج گانه است وقتی ما بگویم آن روش درست است یکسری اشتباه میکنیم که دیگر برگشتی نداریم من معتقدم هم افلاطون حقیقت را میگوید وهم ارسطو علیرغم اینکه معتقدم هر هنرمندی باید یک نوع نگاه وجهان بینی داشته باشد و باید جهان را از منظر خود تبیین کند.
مجید جعفری اینیک سویه گری منتقدان را باعث منزوی شدن هنرمندان میداند. کارگردان نمایش کوریولانوس با اشاره به اینیک سویه نگری بهنقد مدیران فرهنگی اشاره کرد و گفت متأسفانه همان جریانی که ما را یکسویه نگر کرده است ما کاری و حرکتی انجام میدهیم که فکرمی کنیم درست است اما میگوییم باید خطرآفرینی کنیم باید جریان نو راه بیفتد اما آن جریان کجاست تئاتر را چگونه حل بدهیم به سینما تا تئاتر تعطیل شود و این نیروی متفکر را بریزیم به سینما چون میخواهیم به سینما بها بدهیم ونمی دانند اگر تئاتر تعطیل شود سینما شکل نمیگیرد.
مجید جعفری بابیان آماری ذهنی به خبرنگاران این نشست گفت در حال حاضر 2 میلیون نفر هستند که هنرمندان فعال و غیرفعال تئاتر این کشور هستند و 160 هزار نفر هستند که نیروی انسانی منتصب به تئاتر را تشکیل میدهند درصورتیکه در اوایل انقلاب ما حدود 4 هزار نفر بودیم مادر حال حاضر برای این 160 هزار نیروی تئاتری هیچ برنامهای نداریم و برای آنها شغلی متصور نیستیم این نیروها همه جوان هستند و میتوانند فعالیت کنند میتوانند جریان ساز باشند و راهگشایی کنند به لحاظ سختافزار در این سالها هیچ اتفاقی نیفتاده است بهاستثناء چند مکان که شهرداری ایجاد کرده است که نمیتوان تصور داشت که این مکانها برای تئاتر مناسب است. در حال حاضر 70 یا 80 مکان برای اجرای نمایش در تهران وجود دارد که این مکانها برای تئاتر مناسب نیست و تعدادی انگشتشمار تماشاخانه مانند تالار وحدت که برای تئاتر مناسب نیست ما تنها تماشاخانه تئاتر شهر و سنگلج راداریم و 160 هزار نیروی فعال تئاتر میتواند خودش بدون پول دولت خودش را مدیریت کند اگر تدبیر داشته باشیم