در حال بارگذاری ...
گفت وگو با مریم نور محمدی بازیگر نمایش «موی سیاه خرس زخمی»

جیران از هر سیاهی سیاه تر است

نمایش «موی سیاه خرس زخمی» اثری تجربه گرا و چند لایه است که کارگردان نوجویش می کوشد در این اثر جدید به لحاظ ساختاری و فرمی دنیای جدیدی را به مخاطب عرصه کند. مریم نورمحمدی که سال‌ها است در گروه تئاتری سوراخ توی دیوار به بازیگری و طراحی مشغول است و در این نمایش در نقش جیران زنی اثیری بازی متفاوتی از خودش ارائه می کند.

این بازیگر نزدیک به یک دهه است که با بازیگری در نمایش‌های تجربه گرا، مدرن و هنری حضور اثر گذاری دارد. نور محمدی در کنار بازی در تئاتر در سینما هم به بازی پرداخته است. «فتوحات گلشیری»، «پرسه در حوالی من»، «عروسی خون»، «نمی‌تونیم راجع بهش حرف بزنیم»، «زیر آب، پسران تاریخ»، «اسکیس» و «تیم شنا» از جمله کارهای مهم کارنامه بازیگری مریم نور محمدی محسوب می‌شوند. نمایش «موی سیاه خرس زخمی» اسفند ماه در تالار حافظ روی صحنه می‌رود و تمام بازیگران این نمایش از فارغ‌التحصیلان و برگزیدگان تئاتر دانشگاهی در چند سال اخیر هستند. قابل ذکر است در این نمایش حامد رسولی، مریم نورمحمدی، محمد علی‌محمدی، فربد فرهنگ، اصغر پیران، مینا زمان، سجاد حمیدیان و رشاد معینی به ایفای نقش می‌پردازند. همچنین پوریا کاکاوند (مشاور هنری)، حمیدرضا رفاهی (مدیر پروژه)، جابر رمضانی و فرشید جعفری (طراح صحنه)، سیاوش امینی (طراح صدا و موسیقی)، صبا کسمایی (طراح نور)، مریم نورمحمدی (طراح لباس)، رشاد معینی (گریم)، امیر راد (ویدیو)، نیما دهقانی (طراح ویدیو پروژکشن)، سید محمد مساوات (طراح گرافیک)، احسان نقابت (عکاس)، هادی شیخ السلامی (مدیر تولید)، میلاد محمدی عمادی و کمال کلانتر (گروه کارگردان)، گروه وی‌یو (مدیریت تبلیغات)، مریم دیهول (ساخت تیززهای تبلیغاتی)، امیر قالیچی (تئاتر بازها) با هم‌راهی تهران تئاتر (تبلیغات مجازی) محمد رضا مقیمی (مدیر روابط بین‌الملل)، گروه تئاتر سوراخ تو دیوار (تهیه کننده) و محترم صیفی (سرمایه‌گذار) به همکاری می‌پردازند. با مریم نور محمدی در باره بازیش در نمایش «موی سیاه خرس زخمی»  و فضای نمایش گفت‌وگویی انجام داده‌ایم.


سال‌ها است که به عنوان بازیگر و طراح با گروه تئاتری سوراخ تو دیوار همکاری دارید و در نمایش «موی سیاه خرس زخمی» هم این همکاری تداوم پیدا کرد. این روند همکاری مداوم برایتان چه ویژگی‌هایی دارد؟

همکاری من با گروه سوراخ تو دیوار بعد از گذشت شش سال تجربه یک جور کارگروهی انجام دادن است و برای من علی‌رغم فشار و چالش‌هایی که تئاتر کار کردن در این شرایط فعلی دارد در اولویت قرار دارد و اینکه حتماً در نمایش‌هایی که توسط بچه‌های گروه اجرا می‌شود حضور داشته باشم تا ماهیت گروه حفظ شود. به طور مثال زمانی که پوریا کاکاوند می‌خواهد نمایشی را اجرا کند از من حتی اگر بخواهد به عنوان دستیار و برنامه‌ریز و یا هر شغل دیگری با او همکاری کنم این کار را انجام می‌دهم و برای خواسته و تشخیصش احترام قائلم. تجربه حضور در نمایش «موی سیاه خرس زخمی» تجربه جالبی برایم بود. البته من تجربه‌های جذاب دیگری با جابر رمضانی در نمایش‌هایی مثل «نمی‌تونیم راجع بهش حرف بزنیم» و «سوراخ» داشتم. در برخی از اجراهای گروه ما بازیگران نام آشنا، باتجربه و حرفه ای مثل نگار جواهریان، آتیلا پسیانی و صادق ملک و سایرین به گروه اضافه‌شده‌اند. نکته جالب در این نمایش‌ها این بود که کلیت بچه‌های اجرا به دستاوردهای تجربی مشترکی در کنار هم می‌رسند.


روند تمرینات نمایش‌های تجربه‌گرا نظیر «موی سیاه خرس زخمی» هم جذابیت‌های و دشواری‌های خاص خودش را دارد؟

 همین‌طور است. بارها پیش آمده در حین تمرینات به مدت دو هفته کار روبه جلو نمی‌رفت و در وضعیت سکون قرار می‌گرفتیم و با همفکری از این سکون خارج می‌شدیم و فضای جدیدی در نمایش به وجود می‌آمد.

 

بنابراین قبل از شروع تمرینات با جنس و نوع و فضای نقش از قبل تعیین شده مواجه نبودید؟

کار با یک ایده کلی از سوی تیم نویسندگان و جابر رمضانی آغاز شد و متن نمایش‌نامه در پروسه تمرینات چندماهه کامل شد.

 

آیا نقش‌هایی که در نمایش وجود دارد از قبل توسط رمضانی طراحی شده بود و یا در تمرینات آنها شکل گرفتند؟

در همان ایده اولیه همه این شخصیت‌ها وجود داشتند و این طراحی شخصیت‌ها دو ماه قبل از شروع تمرینات در گروه نویسندگان متن به وجود آمدند.

 

در پروسه تمرینات چقدر بازیگران با ایده در مورد نقش‌هایشان حضور پیدا می‌کردند؟

 خود من مدام درباره شخصیت جیران ایده و نظر مطرح می‌کرد. در مدت زمان تمرینات تقریباً روزی 5 ساعت کار می‌کردیم.


این کار پر حجم چقدر در روند زندگی عادی‌تان اثرگذار بود؟

خیلی تأثیر داشت و به نظرم کار پر زحمتی بود و چند پیشنهاد بازیگری را رد کردم و البته تقسیم انرژی می‌کردم و به کارها و امورات روزانه‌ام می‌پرداختم.

 

نکته حائز اهمیت شخصیت جیران سیاه و منفی بودنش است؟

 بله، شخصیت سیاهی دارد و هیچ نکته مثبتی در کاراکترش وجود ندارد و به نظرم سیاه‌تر از هر سیاهی است.

 

آیا می‌شود جیران را یک زن اثیری دانست؟

سر تمرینات کارگردان تأکید داشت نمایش هملت را بخوانیم و جیران علی‌رغم شباهت‌هایی که با مادر هملت داشت خود او نبود و این شخصیت را به گوشه‌ای گذاشتیم و معماری شخصیتش به آهستگی به وجود آمد.

 

کارهایی که جیران انجام می‌دهد از قبل طراحی‌شده و با فکر به نظر می‌رسد؟

 بله، کارهایش را طبق برنامه انجام می‌دهد. البته در تمرینات در این باره که جیران چقدر باهوش است صحبتی انجام نمی‌دادیم و بیشتر کنش‌های شخصیتش در عملش رخ پیدا می‌کرد.


با توجه به فیزیک چهره شما که بیشتر مناسب حضور یافتن در قالب شخصیت‌های معصوم و مهربان است. کار سختی در جهت باوراندن سیاه بودن شخصیت جیران به تماشاگران داشتید؟

ببینید اصلاً به این مسئله فکر نمی‌کردیم که فیزیک چهره من با خصلت‌های منفی چنین شخصیتی همخوانی ندارد. من تلاشم را انجام دادم تا بتوانم به طرز قابل درک ویژگی‌های شخصیتی این زن را به مخاطب عرصه کنم و جالب بود که در روند تمرینات به دانسته‌های من هم افزوده شد.

 

آیا نمایش «موی سیاه خرس زخمی» را می‌توانیم اثری تجربه‌گرا بدانیم؟

بخشی از فضای نمایش آن را از آثار تجربه‌گرا متمایز می‌کند.

 

کدام بخش‌های نمایش چنین ویژگی‌هایی دارند؟

 اجرای ما در تالار مولوی خصلت‌های تجربه‌گرای بیشتری داشت. در دوره سوم اجرای نمایش هم تغییرات زیادی انجام شده است و این تغییرات در بخش بازی، طراحی صحنه و ویدیوها قابل بیان است و وجود این تغییرات باعث می‌شد بعد از هر شب اجرا دوباره درباره جزئیات و شرایط صحبت کنیم و مسائل جدیدی مورد توجه قرار بگیرد.

 

گفتوگو از احمد محمد اسماعیلی

 




نظرات کاربران