صحنه نیازمند آثار رادی است
وقتی سالن نیمه تاریک را میکاوم چهرههای آشنای زیادی میبینم. خسرو حکیم رابط، دکتر محمود عزیزی، دکتر تاجبخش فنائیان، دکتر فریندخت زاهدی و در کنارش حمیده عنقا همسر رادی، میکائیل شهرستانی، محمد یعقوبی، محمدامیر یاراحمدی، دکتر بهزاد قادری و آنها که نیستند، پیامی، نامهای، جملهای به یاد او فرستادهاند که اجراکنندگان مراسم میخوانند. دکتر فنائیان میگوید: "حضور رادی در اذهان علاقهمندان ادبیات نمایشی جاودانه است. "
زهرا شایانفر:
گروه آموزش نمایش پردیس هنرهای زیبا و مرکز تئاتر تجربه روز گذشته به یاد زندهیاد اکبر رادی مراسم پاسداشتی برگزار کرد که طی آن دوستان، دانشجویان و همکاران مرحوم رادی در آن شرکت کردند.
به گزارش سایت ایران تئاتر، سالن استاد صمیمی مفخم بار دیگر میزبان هنرمندان و دانشجویانی است که در رثای استادی دیگر گرد آمدهاند. در یک سو سردیس اکبر رادی که میثم کریمپور آن را ساخته و در سوی دیگر ستون کاغذهایی سفید و در کف، صفحات سفیدرنگ کاغذ که با نقش برگهای پاییزی آزین شدهاند و شمعهایی که تنها گوشههایی را روشن کردهاند و...
مجری میآید و پس از نقل قول کوتاهی از منصور براهیمی، به دقیقهای سکوت فرامیخواندمان و دمی بعد امیرحسین ایزدی پیانو را به صدا درمیآورد با قطعهای که به یاد استاد نوشته است.
وحید نفر نیز به همراهی جمعی دیگر از هنرمندان بازیگر نمایشنامهخوانی ترتیب داده که نه یک نمایشنامه که یادی از "مرگ در پاییز"، "از پشت شیشهها"، "روزنه آبی"، "صیادان"، "آمیز قلمدون" و "در مه بخوان" رادی است.
وقتی سالن نیمه تاریک را میکاوم چهرههای آشنای زیادی میبینم. خسرو حکیم رابط، دکتر محمود عزیزی، دکتر تاجبخش فنائیان، دکتر فریندخت زاهدی و در کنارش حمیده عنقا همسر رادی، میکائیل شهرستانی، محمد یعقوبی، محمدامیر یاراحمدی، دکتر بهزاد قادری و آنها که نیستند، پیامی، نامهای، جملهای به یاد او فرستادهاند که اجراکنندگان مراسم میخوانند.
دکتر فنائیان میگوید: "حضور رادی در اذهان علاقهمندان ادبیات نمایشی جاودانه است. "
او از سابقه تدریس رادی در هنرهای زیبا میگوید و ادامه میدهد: "رادی شخصیتی بسیار مهربان، جدی و فروتن بود. او ویژگیهایی که یک هنرمند اصیل و مردمی دارد را داشت. او به ملت، کشور و منطقه زادگاهش وفادار بود. فضای آثار او در جامعه هنری باقی خواهد ماند وکسانی که هستند و خواهند آمد از آن درس خواهند گرفت. باید رمز ماندگاری او را بیابیم تا بمانیم. رادی به عنوان معلم همواره به ما میآموزد و ما باید از او یاد بگیریم. "
بهزاد قادری، استاد دانشکده زبانهای دانشگاه تهران نیز رادی را دوست آکادمی خود معرفی میکند و توضیح میدهد: آکادمی به معنای آنچه در نقاشیهای رافائل و آنچه در راه رفتن در کوچه پس کوچه چه کنمها وجود دارد است. میخواستم ابتدا از صبوری خانم عنقا تشکر کنم و بگویم که چقدر رادی بر من تأثیر گذاشت و چقدر با صبر زیاد مینشست و صحبتها را گوش میداد.
او از گفتگوهایش درباره فرم با رادی میگوید و رادی را راهنمای کتاب "با چراغ در آینههای قناس" خود معرفی میکند.
قادری تغییر فرم در آثار رادی را دلیل توجه وی به مخاطب و شناختش از مردم نسبت میدهد و در پایان پیشنهادهایی برای بنیانگذاری مرکز پژوهش آثار رادی و فایل کردن آثار او به وسیله دانشجویان رشتههای مترجمی ارائه میدهد.
فریندخت زاهدی از کلاس درس مرحوم رادی در ایام جنگ گفت و شجاعت، جسارت، علاقهمندی و وفاداری رادی به ارزشهای والای انسانی را ستود و افزود: روزگاری را به یاد میآورم که در همین اتاقها لرزه بمبها و راکتها را با هم تجربه میکردیم و همچنان رادی با نگاه نافذ و پویایش به اطراف نگاه میکرد و میگفت: "مهم نیست، ما زندهایم و زندگی میکنیم. "
عطاالله کوپال نیز با این جمله که "من از مرگ سخن نمیگویم، از حیات مدام میگویم" آغاز میکند. رادی را با اونیل، میلر، ویلیامز و ایبسن مقایسه میکند و میافزاید: رادی شاعر درام است. آفریننده نظم در درامنویسی ایران. او در ترکیببندی آثار، یک نمایشنامهنویس خاص و زنده است. زبانش به امروز تعلق دارد و حالش حال ماست. این عین بیسبکی یک نویسنده معاصر است که آثارش در ساختار شبیه یکدیگر نیستند.
کوپال خبر میدهد که کتاب "چهار پنجره روشن" او به یاد رادی چاپ شده و در کارگاه پژوهشی، چکیدهنگاری آثار رادی را آغاز کردهاند.
دقایقی بعد از یک استراحت کوتاه میکائیل شهرستانی یادداشتی که شب درگذشت رادی نوشته را میخواند. از آشناییها میگوید و از فرصتهایی که به او داده نشده، از نسلهای متفاوت میگوید و صبوری و دقت رادی و... .
خسرو حکیم رابط یادداشتی کوتاه میخواند و بعد کلیپی کوتاه، تکنوازی تنبور و پس از آن متن نامه دکتر رضا براهنی که در بزرگداشت ساعدی، رادی و بیضایی نوشته شده قرائت میشود.
محمد رضایی راد متنی منتقدانه درباره آثار رادی نوشته و برخی نظرات او را درباره نمایشنامه، اجرا و تئاتر تجربی بیان میکند.
این که رادی جز نمایشنامه ننوشته است را میستاید و میگوید: "رادی کوشید نمایشنامه را به رتبه والای خود برساند. نمایشنامه را به چیزی بینیاز از صحنه رساند. رادی به صراحت نوشته است تماشای صحنه مرا ارضا نمیکند. برای همین خواندن متن را ترجیح میدهم. "
رضایی راد در نقل قول دیگری از رادی میگوید که او بهترین شکل از اجرا را نمایشنامهخوانی یا اجرای رادیویی دانسته و نمایشنامه را گونهای مستقل میداند.
و در جایی دیگر میگوید: رادی با تئاتر تجربی سر سازگاری ندارد.
محمد یعقوبی نیز یادداشتی را که به مناسبت تولد رادی در سال گذشته نوشته را میخواند و در پایان میافزاید: "آثار او بینیاز از صحنه هستند اما صحنه به آثار او نیازمند است. "