گفتوگو با شیما عرب کارگردان نمایش
مواجهه با فقدان یک رابطۀ انسانی را به تصویر کشیدهایم

ایران تئاتر:شیما عرب کارگردان نمایش "سرزمین های شمالی" در خصوص درونمایۀ اصلی این نمایش به ایران تئاتر گفت: بیشتر تمایل داشتم به مفهوم گذر یک انسان از مراحل مختلف فقدان عزیزش بپردازم.
نمایش سرزمینهای شمالی به نویسندگی مونا احمدی و کارگردانی شیماعرب و با بازی مونا احمدی، شکیبا فدایی و مجید یوسفی، قصه دختری را روایت میکند که بعد از مرگ مادرش با اتاقی مواجه میشود که تمام اشیای درونش تا همین چند ساعت پیش مورد استفاده مادرش بوده و حالا همهچیز در همان شکل، ثابت مانده است. دریافت جایزه متن برتر در بخش مسابقه تئاتر ایران در سی وهفتمین جشنواره تئاتر فجر، اولین موفقیت این نمایش است. در «سرزمینهای شمالی» فریبرز کریمی به عنوان مشاور کارگردان، ملیکا ژیانپور دستیار کارگردان، نسرین خرمی طراح لباس، شیما عرب طراح صحنه، آرمان مقدم طراح ویدیو، کسرا پاشایی آهنگساز، پرناز کریمی طراح گرافیک، سهیلا ساطع مدیر صحنه، حامد ماهوتی سازنده تیزر، امیرحسین شجاعی عکاس، نوید آغاز مدیر تبلیغات و محبوبه افتخاری مدیر روابط عمومی حضور دارند. گفتوگویی با شیما عرب درباره اجرای این نمایش را در ادامه میخوانید.
متن نمایش با توجه به موضوعش این پتانسیل را داشته که به ورطه احساساتگرایی بیافتد و اتفاقاً مخاطب ایرانی هم از این فضا خوشش میآید. اما شما از این مسئله اجتناب کرده و به تشریح یک رابطه انسانی متعادل بین مادر و دخترش پرداختهاید. چقدر به این مسئله قائل هستید که باید بیشتر روی رابطه عادی این دو شخصیت تمرکز داشته باشید؟
بیشتر تمایل داشتم در نمایش به مفهوم گذر یک انسان از مراحل مختلف فقدان عزیزش بپردازم. جنس رابطهای که میان این مادر و دختر وجود دارد این مخاطره و چالش را داشت که اگر روی رابطه عاطفی بین آنها توجه و تمرکز بیشتری میکردیم نمایش به سمت سانتی مانتالیسم برود. بنابراین با فاصله و از لانگ شات به نظاره رابطه بین مادر و دختر پرداختیم و سوگواری کردن و کنار آمدن دختر با مرگ مادرش را از این زوایه دید می بینیم.
مادر هم چند جا تلاش میکند با دور کردن دختر از خودش و فرستادنش به فرانسه برای تحصیل، زمینهای را آماده کند تا در فقدان و مرگش دختر آسیب جدی روحی نبیند.
چنین رویکردی وجود داشت. در اغلب صحنههای نمایش روی رفتن مردان مختلف تاکید می شود و یک جور زندگی زنانه و به دور از تاثیر مردها در رابطه مادر و دختر وجودش دارد. به لحاظ شخصیتپردازی مادر این روحیه را دارد که با وجود همه تنهایی و سختیهایش استقلالی برای خودش تعریف کند و دخترش را از وابستگی به خود و غیر دور کند.
آیا دلیل خاصی وجود داشت که یک بازیگر جای چهار شخصیت مرد نمایش بازی کند؟
مردهایی که در نمایش میبینیم شرایط مختلفی دارند.مرد اول رزپشن هتل است و واقعیترین مرد نمایش است. سایر مردان زاییده ذهن دختر هستند و از نقطهنظر او ( نمای پی او وی) روایت می شوند. دختر از پیش فرضهایی که در ذهنش درباره مدت زمانی که از مادرش بی خبر بوده و از مرگش اطلاعی نداشته گذر میکند و با کمک رزپشن هتل ذهنیتش به منصه ظهور در میآید. رزپشن این نکته را مطرح میکند که احتمالا مردی به دیدن مادرش می آمده و این مسئله سوالاتی را در ذهن مخاطب ایجاد می کند. با این وضعیت ذهن دختر شروع به تصویرسازی میکند. بخشی از تصویرسازیهای او مربوط به شخصیتهایی است که ممکن است حضورشان در ارتباطات منطقی گنجانده شوند؛ مثل اینکه در هتل اقامت مادر وکیلی با او دیدار کرده و یا اینکه پدرش به ملاقات او آمده باشد؛ پدری که 15 سال از او بی اطلاع بوده اند. مرد دیگر ملوانی است که در گپ و گفت مادر – دختر به وجودش اشاره میشود و مادر به دلیل علاقهاش به آزادی و رهایی که شغل ملوانی دارد به او توجه خاصی دارد .چون همه اینها در ذهن دختر است و واقعی نیست .این قرار داد تعریف شده که همه با ویژگیهای ظاهری رزپشن هتل ساخته شوند، زیرا دختر در توضیحاتش میگوید مردی را درست شبیه رزپشن هتل دیده که بستهای برای مادر آورده و مثل او قد متوسط و ریش و موی مشکی داشته است. این کد و قرار داد را تعیین کردیم تا تاکید کنیم که از زاویه دید دختر مردان را میبینیم. در آخر نمایش هم متوجه میشویم در مدتی که مادر در هتل بوده کسی به دیدنش نیامده است و مادر تظاهر به تنها نبودن میکرده و با کدهایی به اطرافیان می داده تلاش میکرده نشان بدهد کسانی به ملاقاتش می آمدهاند .
استفاده از یک بازیگر واحد برای ایفای نقش مردان فضای نمایش خلوتتر و مینیمالتری را شکل میدهد.
بله، اینطور است و اگر قرار بود هر شخصیت مرد را یک بازیگر بازی کند با رفت و آمدهای زیادی مواجه می شدیم؛ و از طرفی اگر هر نقشی را بازیگر جداگانهای بازی میکرد فضای نمایش واقعی و رئال به نظر میرسید و از فضای ذهنی گونه و تخیلی کار دور میشدیم.
دختر هم با تصویرسازی رابطه مادر و مرد ملوان تلاش میکند مادرش را زنی شاد و اهل ارتباط نشان بدهد.
به هر حال متن نمایش را مونا احمدی عضو گروه تئاترمان نوشته و سابقه همکاری ده ساله داریم و در نوشتن متن به خیلی از این ویژگیها توجه داشت.
نوع روابط و جنس شخصیتهای نمایش خیلی اروپایی و گاهی شبیه برخی از شخصیتهای آثار چخوف میشود. چقدر به این مسئله اعتقاد دارید؟
در شبهای اخیر اجرای نمایش برخی از مخاطبان هم بعد از دیدن اجرا چنین اعتقادی داشتند؛ اما من نمی خواستم فضای غربی را در نمایش نشان بدهم .
به چه دلیل تمایلی به چنین کاری نداشتید؟
در متن نمایشنامه به جغرافیای نمایش شهر بندر انزلی اشاره می شود و دختر هم در گفتوگوی ذهنی با مادرش اشاره میکند از موقعی که وارد این شهر شده در همه جای شهرمثل لب اسکله و پل قازیان او را دیده است . شاید دلیل چنین تصوری از جانب شما و برخی از مخاطبان نمایش به دلیل حذف زوائد در بازیها بوده است.
بازیهای نمایش خیلی مینیمال و استلیزه به نظر میآیند.
بله، این نوع بازی نیاز مضمون و فضای نمایش بود و باعث میشد کار از احساساتگرایی دور شود.
ولی معمولا مردم ایران در این نوع موارد احساساتیتر رفتار میکنند؟
بله، اما نشان دادن این احساسات در بازیها و فضای رابطهای معنی نمایش ما را مخدوش می کرد .
گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی