نقدنمایش شاهزاده و خرس به کارگردانی ماندانا عبقری
فرازوفرود یک نمایش در بلندای زمان
ایران تئاتر- هومن نجفیان: من پیشتر اجرای دیگر از همین نمایش را در ششمین جشنواره تئاتر شهر به کارگردانی علیرضا دهقانی در سالن استاد رشیدی پردیس تئاتر تهران دیده بودم و در نشریه نقد صحنه ویژهنامه این جشنواره؛ نقد این نمایش را نوشته بودم این پیشینه را برای این یادآور شدم که در اجرای حاضر دهقانی مشاور کارگردان است ماندانا عبقری که در اجرای دهقانی بازیگر نقش محوری این نمایش بود اینک کارگردان نمایش حاضراست.
صورتبندیهای متفاوت یک داستان
نمایش شاهزاده و خرس بر اساس نمایشنامه شرق خورشید و غرب ماه اثر «تینا هو» نگاشته شده است در این نقدنامه میکوشم این نکته را بیان کنم که یک داستان رامی شود به شیوههای متفاوت نوشت و سویههای متفاوت آن را بررسی کرد.
من شوربختانه نمایشنامه تینا هو را نخواندم اما با یک وبگردی در اینترنت با دو نسخه از داستان شرق خورشید، غرب ماه Sun and moon, ice and snow مواجه شدم داستانی از «کریس پاولینگ» و داستانی دیگر نوشته «جسیکا دی جورج» است. ابتدا گزیده داستان کریس پاولینگ را به نقل از تارنمای طاقچه taaghche.ir بازگو میکنم.
«زمانهای بسیار دور در سرزمین غولها و جادو، کشاورز فقیری زندگی میکرد. خانه کشاورز قدیمی بود و خانوادهاش در شرایط بدی زندگی میکردند. مدتی گذشت و زمستان از راه رسید. همینطور که کشاورز در حال ناله کردن بود ناگهان صدایی از دور شنید. وقتی در خانهاش را باز کرد خرس سفید و بزرگی را دید...» تارنمای طاقچه به همین چند خط داستانی بسنده میکند.
به روایت دیگری از این داستان به قلم جسیکا دی جور ج Jessica Day George توجه کنید من این نوشتار را که در تارنمای کتابک ketabak.org منتشرشده است را بازگو میکنم.
« لس پس از نجات یک گوزن سفید از او دو هدیه میگیرد: فهمیدن زبان حیوانات و صاحبنام شدن؛ لس کمکم بزرگشده و به دختر جوانی تبدیل میشود. در زمستانی سخت و برفی با آمدن خرسی سفید به خانه آنان، زندگی لس تغییر میکند. او برای نجات خانواده از فقر قبول میکند، به مدت یک سال در قصر یخی اقامت کند. لس در قصر یخی با حوادث فراوانی روبرو میشود ولی مهمتر از همه حضور شبانه شاهزادهای است که کنار تخت او میخوابد.
کنجکاوی لس سبب میشود که شاهزاده طلسم شده سر از قصر ترولهای بدجنس درآورد تا با شاهزاده خانم زشت ترول ازدواج کند. دختر با طی راهی دشوار و به کمک یاریگرها، خود را به قصری واقع در شرق خورشید و غرب ماه میرساند. او با توا دختر موردعلاقه برادرش روبهرو شده و باراهنمایی او وارد قصر میشود و سرانجام با نابود شدن ترولها همه از دست طلسم آنان رها میشوند و پایانی خوش برای او و برادرش رقم میزند.
افسانه متعلق به منطقه اسکاندیناوی و کشور نروژ است. لس دختری عاشق و آماده فداکاری با رفتن به سفری سخت؛ صبر و تحمل خود را به آزمایش میگذارد. ماجراهای فراوان و عاطفی بودن داستان، همراه با تلاش و کوشش قهرمان آن برای رسیدن به مقصود برای نوجوانان جذاب خواهد بود. «
اکنون به گزیده نمایش شاهزاده و خرس میپردازم.
تووه پسری است که در خانواده فقیری زندگی میکنند او برای حمایت از خانوادهاش به همراه خرس به قصر او وارد میشود تووه علیرغم توصیه خرس کنجکاوانه هزارتوی قصر را جستجو میکند و درمییابد شاهزاده خانمی که در این قصر زندانی است همان خرس طلسم شده است. دانستگی تووه زمینه سرگردانی شاهزاده خانم را فراهم میآورد تا به عقد و همسری شاهزاده ترولها که پیشتر خرس را در طلسم نهادن بود درآید. تووه برای ممانعت از این ازدواج به سرزمین شرق خورشید و غرب ماه میرود و سرانجام طلسم را باطل میکند.
این گزیده داستانی و نمایشی واجد موتیف ها و عناصر تکرارشوندهای است که میتوان اینگونه بیان کرد داستان شرق خورشید، غرب ماه و نمایش شاهزاده و خرس درباره مواجه فردی فقیر با خرسی ثروتمند است. خرسی طلسم شده و فردی طلسم شکن؛ فردی که جادوگرانه شاهزادهای را طلسم میکند تا کامیاب شود اما کوشش نافرجام میماند.
نمایش شاهزاده و خرس و داستان شرق خورشید، غرب ماه بسیاری از این موتیف های تکرارشونده داستانی را در بطن خود دارد ازاینرو من این پیشینه داستانی و شناسنامه تاریخی آن را بیان کردم. تنها تفاوت شاهزاده خرس با گونههای داستانی که بیان شد در این است که در اینجا قهرمان نمایش پسری به نام تووه است.
در این نقدنامه کوشیدم این نکته را بیان کنم که یک داستان کهن رامی شود به شیوههای متفاوت نوشت و سویههای متفاوت آن را بررسی کرد شما در این مواجه درمییابید که قهرمان داستان در سه گونه داستانی –نمایشی به گونه متفاوت صورتبندی میشود کشاورز فقیر در داستان «کریس پاولینگ» یک دختری به نام لس در داستان «جسیکا دی جور ج» و پسری به نام تووه در نمایش شاهزاده و خرس اما هر باریک داستان به شیوههای متفاوت تکرارمی شود.
حفره روایت
در نمایش شاهزاده و خرس؛ یرد خواهر تووه از تووه میخواهد تا علیرغم میل باطنیاش از قصر خرس سخن بگوید تووه راز خود را ناخواسته افشا میکند یرد با خودش میگوید با دو کیسه از دارایی خرس که درازای تو به خانواده ما داده است این اندازه ثروت به دست خانواده ما رسیده است و بدون شک در مخفیگاهش ثروت بیشماری دارد.
یرد در گوشهای از صحنه نمایش فانوسی را در دست میگیرد و بهگونهای وانمودمی کند که خواهان جستجوی قصر خرس است بهطور منطقی ما درصحنه دیگر باید شاهد واکاوی یرد در کاخ خرس باشیم اما ما نه درصحنه بعدی و نه هیچیک از صحنههای این نمایش شاهد حضور یرد در قصر خرس نیستیم و نه هیچ نشانهای و منطقی که بیانگر علت این نرفتن باشد را شاهد نیستیم و این نکته باعث به وجود آمدن حفرهای در روایت نمایش میشود.
ترولها
ترولها اشخاص داستانی که ریشه در اساطیر اسکاندیناوی دارند و در صورتبندیهای متفاوت در قالب پویانماییها غربی دیده میشوند و در شبکههای مجازی و حتی تحلیلهای اجتماعی و روانشناسانه گسترشیافتهاند.
امروزه ما حتی در کمیک استریپ های وطنی شاهد حضور ترولها هستیم و با این اشرار دوستداشتنی مأنوس و یگانه هستیم. به گمانم نمایش شاهزاده و خرس میتوانست از این عنصر آشنا بیشتر استفاده کنند و از جایگاه ترولها و محبوبیت آنها در میان تماشاگران کودک و نوجوان سود ببرد.
از سوی دیگر اینکه ترولیسم یک رفتار اجتماعی است و انسان میتواند با رفتاری ترول مانند به رفتاری شرارتبار دست بزند شرارتی توأم با شوخطبعی و این ترولها سویههای متفاوتی از رفتارهای اجتماعی ما هستند. این نکته بهخوبی در کمیک استریپ های ترول مشهود است که بهصورت کتاب و بهصورت جوکهای تصویری بهوفور در فضای نت ایرانی منتشرشده است و بیانگر این نکته است که ترولها میتوانند چهرهای آشنا و معاصر داشته باشند.
من پیشنهاد میکنم در اجراهای آینده این نمایشنامه یا دربیانی گستردهتر در اجراهای نمایش کودک و نوجوان با یک نگاه پژوهشگرانه به این موضوع فکر شود که اشخاصی که بهصورت پنهان یا آشکار در نمایشنامه وجود دارد چه ویژگیها فرا متنی و چه جایگاهی در جامعه هدف دارد و با نمایشنامه تنها بهعنوان یک متن اجرای نگاه نکنیم بلکه به آن بهعنوان یک پدیده اجتماعی نگاه کنیم.
این نمایش میتوانست این سویه را با تماشاگر در میان بگذارند چگونه رفتار کنیم که مانند ترولها نباشیم علیرغم اینکه این رفتار خوشایند لذتبخش و جذاب است.
من فکرمی کنم شاید گروه اجرایی به آشنا بودن مخاطب ایرانی و ترولها آگاه نبودند من برای آشنایی بیشتر گونههای ترولها را برمیشمارم تا دریابید ترول تنها یک شخصیت اسطورهای داستانی نیست بلکه یک پدیده اجتماعی است.
- ترولها ی اینترنتی و شبکههای اجتماعی
ـ جایگاه ترولها در تحلیلهای اجتماعی «روانشناسان ترولها را بررسی کردند و متوجه شدند که آنها خودشیفته، روانی و سادیسمی هستند»(تارنمای ماندگار روزنامه صبح افغانستان)
فضای صحنهای:
من پیشتر اجرایی دیگر از همین نمایش را در ششمین جشنواره تئاتر شهر به کارگردانی علیرضا دهقانی در سالن استاد رشیدی پردیس تئاتر تهران دیده بودم و در نشریه نقد صحنه ویژهنامه این جشنواره؛ نقد این نمایش را نوشته بودم این پیشینه را برای این یادآور شدم که در اجرای حاضر دهقانی مشاور کارگردان است ماندانا عبقری که در اجرای دهقانی بازیگر نقش محوری این نمایش بود اینک کارگردان نمایش حاضراست.
من تصورمی کنم اجرای دهقانی اجرایی درخشانی بود. شاید یک علت آن این بود که صحنه نمایش سالن استاد رشیدی؛ پهنای وسیعتر و عمق بیشتری داشت. طراح صحنه آن نمایش را اکنون به خاطرم نیست اما این ویژگی سالن به یاری دهقانی آمده بود تا از فضای بیشتری برخوردار باشد درنتیجه فضای صحنهای متنوع و قاببندی صحنهای زیباتری را پدید آورده بود.
اما تالار هنر برای اجرای این نمایش مناسب نبود از سویی دیگر طراحان صحنه این نمایش؛ ماندانا و رکسانا عبقری با تمهیدات صحنهای ناخواسته فضای اجرای نمایش را تقلیل داده بودند.
گمان میکنم تنها افزونه این نمایش نسبت به اجرای دهقانی ویدیو پرو جکشن بود اما تمام سازههایی که طراحان صحنه برای صحنهآرایی از آن بهره میگرفتند ناخواسته باعث محدود شدن و فشرده شدن فضای صحنهای این نمایش میشد این خفگی اجرا نمیگذاشت تا کارگردان از تنوع صحنهآرایی و گستردگی قاببندی بهرهای ببرد از سویی دیگر در این تنگنای صحنه و فشردگی به زیباییشناسی نمایش آسیب میرساند.
به گمانم صحنهآرایی نمایش ناخواسته کمتر از عمق صحنه و از پهنای صحنه سود میبرد اما احساس میکنم این نمایش از ارتفاع صحنه و آسمانه صحنه بهخوبی سود میبرد ارتفاع صحنه همان بلندای صحنه است که تنوع کوتاهی و بلندی را درصحنه پدید میآورد همچنین صحنهای که تووه از بلندی به زیرزمین میآید این پستیوبلندی بسیار مشهود است.
آسمانه صحنه همان آویزههایی که اشیاء را از بالای صحنه میآویزد مانند صحنه ترولها که طعام با توجه همان آویزههایی دیده میشود.
فضای صحنهای به علت فشردگی ناخواسته باعث میشود سازهای صحنهای که در کنار هم همنشین میشوند آزاردهنده باشد و از تأثیر زیبایی شناسانه آن کاسته شود به همین علت این پستیوبلندی حایزاهمیت میشود و هر تمهیدی که کارگردان بر اساس تفاوت بلندی و کوتاهی و اختلاف سطح به وجود میآید دیده شود.
به گمانم برخی از افزونههای صحنه مانند ویدیو پرو جکشن در این نمایش کم استفاده است و چنانکه بایدوشاید از تنوع تصویری که این ابزار میتواند ایجاد کند سود نبرده است.
تصورمی کنم طراحی لباس و ویژگیها طراحی مانند بلند بودن آن گاهی میتواند جلوهای صحنهای مانند باد را به وجود بیاورد و یک فضای صحنهای ایجاد کند این فضای صحنه بهمراتب چشمگیر تراز فضایی بود که طراحان صحنه با سازههایشان به وجود میآورد حتی به گمانم استفاده کارگردان از بازیگرانی که توانمندی ایجاد کرئوگرافی دارد توانسته بود تصاویر صحنهای بدیعی بیافریند این آفرینش صحنهای ممکن است بسیار ساده باشد و تنها با حضور بازیگرانی که توانمندی جسمانی دارد پدید بیاید اما همین میتواند برای تماشاگر کودک و نوجوان مؤثر واقع شود و فضای صحنهای بیافریند.
به گمانم فقر فضای صحنه ای وناتوانی کارگردان درآفرینش تصاویر بکر باعث لاغر شدن این نمایش شده بود نمایشی که باکارگردانی
علیرضا دهقانی نمایش درخشان و قابلتأملی بود.